داستان «قره آت دی» صرف نظر از کمی و کاستیهای آن تا حد زیادی بر واقعیت تکیه دارد، اما سندی تاریخی نیست و نباید از این دیدگاه به آن نگاه کرد. این ماجرا بین سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۵ در شهرستان گرمسار اتفاقِ افتاده است.
در دورانی که زندگی ایلات و عشایر تخته قاپو (اسکان اجباری در روستاها) میشد، مردم ما تحت حکومت ناپلئونی بعد از انقلاب مشروطیت، انواع ستم و بیگاری(۱) را تحمل میکردند.
بر عکس شکاری ژاندارم نیکبین و خیراندیش، قاراتدی ژاندارمی کهنه اندیش با عقدههای روانی سرخورده است که با پیروی از اندیشههای واهی، سرنوشت خود را به فاجعه میکشاند.
به هر حال چون زندگی، مانند مار، پوست میاندازد و نو میشود و رشد نیروهای مولده، همه سطوح آن را به دگرگونی میکشاند، نگهداری حافظه تاریخی برای بهتر ساختن آینده مردم میهن ما اهمیت بالایی پیدا میکند.
ادبیات داستانی، صرف نظر از توان و کارکردهای گوناگون آن به سهم خود میتواند در حفظ این خاطره تاریخی بسیار مؤثر واقع شود. اکنون که چندین دهه از پایان عمر دوران فئودالی در ایران میگذرد و جامعه ما در آستانه توسعه و پیشرفت قرار گرفته است، مشخصات جامعه فئودالی از ما بسیار دور و کمرنگ میشود. داستان «قره آت دی» میتواند حداقل بعضی از ویژگیهای جامعه ما را در آن دوران سیاه به دست دهد.
علی اصانلو