

سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان
نسخه الکترونیک سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان
از روزگاری که ساکنان ایرانزمین برای کسب قدرت و امنیت و در امان ماندن از تهاجمات قدرتهای دور و نزدیک به تکاپو برخاستند و نخستین دولتها را پدید آوردند تا پایان روزگار ساسانیان که با ورود اعراب و ظهور دین مبین اسلام به وقوع پیوست، تاریخ ایران دچار فراز و نشیبهایی گشته و با تهاجمات گستردهای روبرو شده است که در نتیجۀ این رخدادها شالودۀ اصلی جامعه و حکومت در ایران بنیان نهاده شده است. در این راستا جنگهای ایرانیان و اعراب از اهمیت بسیار خاصی برخوردار میباشد. در این نبردها هریک از طرفینِ درگیر در جنگ (ایرانیان و اعراب) اهدافی را دنبال میکردند و هریک از نبردهای رخ داده پیامدهای ویژه و مهمی را برای ایرانیان و مسلمانان در پی داشت، بهگونهای که در ذوقار با شکست ایرانیان در نبردی مرزی، تا حدودی عظمت و شکوه ساسانیان در نگرش اعراب خدشهدار گردید. در نبرد قادسیه نه تنها بزرگترین سردار ایرانی جان سپرد، بلکه ابهت ساسانی فرو ریخته و سرزمین مهمی به دست اعراب افتاد و سرانجام در جنگ نهاوند رشته امور و شیرازۀ دولت ساسانی از هم گسست و با برکنار گشتن بزرگترین سرداران ساسانی، راه تسخیر ولایات داخلی ایرانزمین برای مسلمانان باز شد. در حقیقت جنگها هماره از عوامل مهم و سرنوشتساز برای ملتها بوده و چه بسا با شکست در یک نبرد سلسلهای از میان رفته و یا ملتی برای همیشه در عرصۀ تاریخ به فراموشی سپرده شده و فرهنگ و تمدن آنها محو گشته است. در این میان برخی جنگها برای همیشه حدود مرزهای جغرافیایی و فرهنگی یک ملت را دگرگون و یا تثبیت نموده و حتی ملل مغلوب را دارای دین و فرهنگ و ایدئولوژی خاصی نموده است. بنابراین گزافه نخواهد بود اگر جنگ را هم علت و نتیجه ظهور و پویایی و هم سبب سقوط بسیاری از تمدنها و ملتها بدانیم. با این توضیحات گفتنی است که البته تاریخ جنگها همیشه از یک جنبه مورد بررسی قرار گرفته است و هماره رخدادهای جنگها براساس لیاقت پادشاهان و یا عدم لیاقت و سوء رفتار آنها ارزیابی شده است و شکست یا کامیابی در نبردها را به پای زمامداران نوشتهاند و نه بر پایۀ عملکرد سرداران که ستون مهم و اصلی جنگها و گردانندۀ آن میباشند. در حقیقت اگر مورخ و یا پژوهشگری نیز به نقش سرداران در جنگها توجه نشان داده، این نگرش تنها در محدودۀ برخورد بین دو سپاه و منحصر و معطوف به میدان نبرد بوده است و بسیار بهندرت (آن هم بهصورت تاریخ نقلی و توصیفی) به اندیشه و عقاید سرداران و پیشینۀ فعالیت و همچنین جایگاه ایشان پیش از ورود به عرصۀ نبرد پرداخته شده است. بنابراین رویکرد به تاریخ سیاسی ساسانیان ـ آن هم در مهمترین برهه از تاریخ زمامداری این حکومت و روزگاری که ایرانزمین و ایرانیان با مهاجمانی که کشور و عقاید آنها را نشان گرفته بودند، روبرو شدند ـ از زاویهای دیگر، یعنی با بررسی تاریخ زندگی و اقدامات واپسین سرداران ساسانی خلئی است که در تدوین و تألیف کتب گوناگون و پژوهشهای معاصر نادیده گرفته شده است. بدینترتیب بررسی رویارویی ایرانیان و اعراب که نقطه عطفی در تاریخ ایران است، با نگرشی متفاوت و از دریچهای دیگر ضرورتی بود که نگارنده را به پژوهش و بررسی دراینباره وادار نمود. از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به رخدادهای تاریخ ساسانیان در رویارویی آنها با اعراب، میتوان دریافت که اکثریت قریب به اتفاق مورخان در نوشتارهای خویش با تعصب و جانبداری وقایعنگاری نموده و به صِرف مسلمان بودن حقایق تاریخی را کتمان و نادیده گرفتهاند و قابلیت جنگی ایرانیان و سرداران ایرانی را آنگونه که باید توصیف نکرده و در تألیفات خویش به تصویر نکشیدهاند. گوییا با توصیف حقایقِ رخدادهای بین ایرانیان و اعراب و عملکرد سرداران، اتهام مجوس بودن و یا مسلمان واقعی نبودن بر آنها (مورخان) زده میشد. بدینروی با مطالعۀ آثار مورخان قرون نخستین اسلامی محقق و خواننده نمیتواند بهروشنی سیر حقیقی وقایع و رخدادها و نقش و عملکرد سرداران ساسانی را دریابد، این در حالی است که نقشآفرینی و هنرنمایی سرداری اشکانی همانند سورنا در نبرد «حران/کاره» بسیار ملموستر و مشخصتر از عملکرد بهمن جادویه، فیروزان و یا رستم در نبردهای ایرانیان و اعراب (حدود ۶۵۰ سال بعد از واقعۀ حران) میباشد و این همه بهدلیل یکجانبهنگری برخی مورخان و نادیدهانگاری اقدامات و عملکرد سرداران بزرگ ساسانی از سوی آنهاست. به دیگر سخن؛ آنچه از بیشتر آثار مورخان مشهود است اینکه، آنان برای خوشامد خلفای خویش و برجسته ساختن و به عبارت بهتر بزرگنمایی اقدامات اعرابِ مهاجم ـ که تحت فرمان خلفا و جنگاورانی که تنها از اسلام عنوان آن را دارا بودند، میجنگیدند ـ دست به قلم برده و وقایعنویسی میکردند و در نتیجه آنچه از صافی ذهن این مؤلفان تاریخی میتراوید، با صورت واقعی رخدادها فرسنگها فاصله داشت و هیچگاه گویای جریان عریان و تحریف نشدۀ وقایع نبود. بدینسان روایاتی که در بیشتر متون تاریخی منعکسیافته را میتوان متأثر از اندیشۀ حاکم بر «تاریخنگاری عربی» قلمداد کرد که تنها از زاویۀ دید و تفسیر اعراب و خلفای اموی و گهگاه عباسی معنا و نگریسته شدهاند و صد البته در این میان و در خصوص موضوع پیشِ رو جای نوشتارها و تاریخهای بیطرف که درصدد باشند «تاریخ را برای غالبان ننگارند و عملکرد مغلوبان را نیز برجسته انگارند» و اسلام ناب محمدی(ص) و هنجارهای آن را از اعراب و اقدامات قبیلهمحورانۀ آنان جدا سازند، خالیست. بدینسبب نگارنده با تمام کاستیهای علمی که داراست، درصدد است با تطبیق و بررسی منابع موجود دربارۀ رخدادهای پایانی عصر ساسانیان تا حدودی به تشریح و تحلیل دقیق جایگاه، نقش و عملکرد سرداران ساسانی بهعنوان افرادی که در امور سیاسی، نبردهای ایرانیان و اعراب و حتی زمامداری ساسانیان نقشآفرین و بسیار تأثیرگذار بودهاند، پرداخته و تاریخ سیاسی ـ اجتماعی ساسانیان را با توجه به تأثیرگذاری و موقعیت فرماندهان نظامی و سرداران ساسانی مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. البته پُرواضح است که این نوشتار هیچگاه درصدد ارائۀ محتوایی با رویکرد دینی و ایدئولوژیکی نبوده و از دریچۀ باورِ سیاسی و مذهبی خاصی سخن نمیگوید و تنها براساس مدارک و شواهد موجود درصدد ارائۀ تصویری علمی و عینی از «رخدادهای سیاسی» برههای از تاریخ ایرانزمین است. بنابراین اگر نقد یک نوشتار موجب آگاهی بر قوت و ضعفِ متن و سبب نشان دادن قدر و قیمت و ارزش آن است، بدون هیچگونه تعصبی راقم این سطور خرسند خواهد بود در مورد مسائل و موضوعات مذکور در این تألیف نظرات متفاوت را دریابد و چه خوش است فارغ از هرگونه نگرش ایدئولوژیکی و سوای وابستگی و دلبستگیهای سیاسی و مذهبی تنها بر پایۀ اسناد تاریخی، بهمنظور فهم دقیق مسائل، دست به قلم بُرد و روشنی بخشید. بر این اساس هر دستی را که اشتباهات و لغزشهای این تألیف را گوشزد سازد، با محبت میفشرم. حمید کاویانی پویا
نظرات کاربران درباره سرداران ایرانی و اعراب در شامگاه ساسانیان