درباره سیدجمال و آموزه های اصلاحی او در عصر جهانی شدن
اکنون بیش از یک سده از درگذشت مصلح بزرگ عالم اسلام، مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی (۹۷ ــ ۱۸۳۸م /۱۳۱۴ ــ ۱۲۵۴ق) میگذرد، ولی همچنان روح و فکر و راه و روش او الهامبخش بسیاری از شخصیتها، متفکران و روشنفکران مسلمان است و در ادبیات جهان اسلام و چالش اسلام معاصر با مدرنیته و غرب، همواره بر نقش و تأثیر او تأکید میشود. در دنیای عرب و اسلام متفکرانی چون عبده، کواکبی، رشیدرضا، امیر شکیب ارسلان، حسن البنّا، مالک بن نبی، اقبال لاهوری، ابوالکلام آزاد و همۀ مصلحان شیعی ایرانی تحت تأثیر مستقیم و یا غیر مستقیم سید جمال بودهاند.
جنبش اسلامی در دو سدۀ اخیر، نظیر جنبش اعرابی پاشا و اخوانالمسلمین در مصر، مهدی سودانی و دنبالهگیران آن به رهبری صادق المهدی و حتی دکتر حسن الترابی در سودان و سایر نهضتهای اسلامی معاصر در شمال آفریقا، جنبش هندی خلافت، جنبش مشروطیت در عثمانی و مصر، و جنبشهای اسلامی در ایران از نهضت تنباکو تا انقلاب اسلامی نیز همگی ریشه در نهضت فکری ــ سیاسی سید جمالالدین اسدآبادی داشتهاند.
نهضت فکری ــ سیاسی سید جمالالدین اسدآبادی در نیمۀ دوم سدۀ (۱۹م /۱۳ ق) و در شرایطی به وجود آمد که جهان اسلام در نهایت عقبماندگی ذهنی و عینی و انحطاط فکری ــ اجتماعی و اقتصادی ــ سیاسی و در خواب و غفلت عمیقی به سر میبرد و جهان غرب و دنیای سرمایهداری در مسیر پیشرفت و ترقیات علمی، اقتصادی و صنعتی و همچنین در اوج رقابتها و دخالتهای استعماری و امپریالیستی علیه آسیا و آفریقا و بهویژه بلاد اسلامی قرار داشت، که در بیشتر موارد با اشغال مستقیم نظامی همراه بود.
بهطور کلی مصائب و مسائل جهان اسلام در سدۀ (۱۹م /۱۳ق) و نیز در سدههای بیستم و بیست و یکم در دو محور کلی قابل تبیین است: یکی انحطاط داخلی و دیگری مسئلۀ غرب و هجوم استعمار غربی. هر دو محور دارای ابعاد گوناگون تاریخی، فکری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میباشند. بستر و بافت سنتی داخلی به علل و عوامل فراوانی در حال انحطاط و زوال و فروپاشی بود و در حالی که به هیچوجه مهیا و توانای حفظ موجودیت خود و رویارویی با فرهنگ و تمدن و سیاست و اقتصاد سرمایهداری جهانی غرب نبود، در معرض ورود، هجوم، نفوذ و سلطۀ استعمار غربی قرار گرفت و علاوه بر از دست دادن مایهها و منابع بومی و خودی در ابعاد انسانی، ارزشی، فرهنگی و اقتصادی به مایهها و منابع نوین و ساختارها و روابط و مناسبات جدیدی نیز جز در مدار وابستگی به اقتصاد و سیاست غربیان و دُوَل استعمارگر اروپایی دست نیافت.