شبهای روشن نظارهگر داستان همدلی و عشق است...
رمان شبهای روشن (White nights/ به زبان روسی: Belye Nochi) یکی از اولین آثار نویسنده معروف روسی، فیودور داستایفسکی، است که در سال ۱۸۴۸ برای اولینبار منتشر شد. داستان از زبان مردی ۲۶ساله روایت میشود که هیچ آشنایی در شهر محل زندگیاش ندارد. او مردی تنهاست که شبها در خیابانهای شهر پرسه میزند و ساختمانها هم صحبت او هستند. شبی در مسیرش با دختری آشنا میشود. دختر دل در گرو مردی دیگر دارد؛ اما با شخصیت اصلی داستان به صحبت مینشیند. آنها چهار شب را به گفتوگو با یکدیگر میگذرانند. داستان این کتاب شرح ملاقات این دو در چهار شب فراموشنشدنی است. در اصل این ارتباط و مکالمه اولین ارتباط انسانی این مرد است و باعث میشود احساس تنهاییاش به فراموشی سپرده شود. نویسنده مرد داستان را شخصیتی رؤیاپرداز معرفی میکند که خجالتی است و ماجرای عاشقانهای که برای او اتفاق میافتد هر مخاطبی را تحتتأثیر قرار میدهد.
فیودور میخایلوویچ داستایِفسکی نویسنده مشهور روسی متولد نوامبر ۱۸۲۱ و الهامبخشی عده زیادی از نویسندگان معاصر است. او نویسندگی را از سن 20 سالگی شروع کرد و در سال 1846 اولین رمانش را درحالیکه تنها 25 سال داشت به چاپ رساند. ویژگی شاخص داستانهای داستايفسكی این است که زوایای روانی شخصیتهای کتابهایش را بررسی و روانکاری میکند. وجود یک مثلث عشقی در کتابهایش نکته جالب دیگری است که در آثار این نویسنده روس وجود دارد. او در 28 سالگی بهخاطر نوشتن مطالب تند سیاسی چند سالی را در زندان سپس تبعید گذراند و شرایط سختش در آن سالها باعث بیماری صرع و اثرات منفی تا پایان زندگیاش شد.
برادران کارامازوف، جنایات و مکافات و قمارباز مشهورترین آثار داستايفسكی هستند و هر کدام به نحوی مخاطب را درگیر میکند.
شبهای روشن از زبان مردی تنها و خیالپرداز روایت میشود که مخاطب را با داستان زندگیاش همراه میکند که چطور ورود یک زن همچون نور شبهای زندگیاش را روشن میکند. داستایفسکی، با نثری بینظیر و شخصیتپردازی ماهرانهای درباره احساسات مختلف مانند تنهایی آدمها، عشق و فداکاری میگوید. میتوان گفت این کتاب یکی از جذابترین داستانهای عاشقانه است که بهخوبی تنهایی و زوایای مختلف روح انسانها را به تصویر کشیده است. جالب است بدانید این کتاب برای عده زیادی از خوانندگان نقطه عطفی برای مطالعه کتابهای داستان بوده است.
کتاب صوتی شبهای روشن اثر فئودور داستايفسكی توسط گروه مترجمین نوار به فارسی ترجمه، و توسط استودیو نوار با صدای حامد فعال، مریم محبوب منتشر شده است. همچنین این کتاب در دستهبندی داستان و رمان در سایت فیدیبو برای علاقهمندان در دسترس است.
- شب بیمانندی بود شنونده گرامی! از آن شبهایی که تنها با شور جوانی قابل لمس است.
آسمان چنان پرستاره و روشن بود که بیاراده از خود میپرسیدی آیا ممکن است؟ ممکن است این عده انسان کج خلق و دمدمیمزاج زیر سقف چنین سپهری جمع شده باشند؟ بله شنوده گرامی! این هم پرسشی است که تنها از دل آرزومند یک جوان بر میآید! کاش این پرسشها هر چه بیشتر چراغ دلتان را روشن کند! از انسانهای کج خلق و دمدمی حرف زدم و ناگاه به یاد آوردم که آن روز صبح وجود خودم یکپارچه صفا و یکدلی بود؛ اما بار غمی غیرعادی آن را همراهی میکرد! ناگهان عمیق تنهاییام را دریافته بودم. میدیدم که همه چون رهگذر از کنارم گذشته و هر لحظه دورتر شده بودند. پس از هشت سال زندگی در پترزبورگ حتی یک دوست یا آشنا نداشتم!
همه کسانی که طرفدار داستانهای عاشقانه با فضایی رؤیایی هستند از شنیدن کتاب شبهای روشن لذت میبرند. کتابهای مشابه زیر را نیز از دستهبندی زمان و داستان روسیه به شما معرفی میکنیم:
یک دقیقهٔ تمام شادکامی! آیا این نعمت برای سراسر زندگی یک انسان کافی نیست؟ شب های روشن داستان عاشقانه ی غم باری است.داستان تنهایی و خیال بافی؛روایتی کوتاه اما کامل از موهبت و رنج عشق. هنگام نوشتن نظر درباره ی شب های روشن یاد شعر کوتاهی افتادم که مدت ها پیش خوانده بودم: &#۳۴;به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی؛ به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی؟&#۳۴; شب های روشن روایت تکاندن یرف از شانه های آدم برفی است،مردی تنها که به تنهایی اش خو گرفته و به قول خودش حتی کاری نکرده که حسرتش را بخورد،چند شبی را از دریاچه ی خیال به دنیای واقعی پا میگذارد و عشق را تجربه میکند. و مگر همین نعمت برای زندگی یک انسان کافی نیست؟ مگر چند تن از ما فرصت این را دارد که عشق حقیقی را حتی برای همان یک لحظه تجربه کند؟ آیا این یک دقیقه ی شادکامی که داستایفسکی از آن سخن میگوید همان یک لحظه ای که نیچه در بیان عود ابدی مطرح میسازد نیست؟همان یک لحظه ای که انسان برای تجربه ی دوباره ی آن حاضر به زندگی دوباره و چند باره ی هستی میشود؟ و کدام یک از ما این لحظه ی فوق العاده را تجربه کرده ایم که حاضر باشیم سراسر رنج هستی را دوباره به دوش بکشیم تا آن را دوباره زندگی کنیم.. شب های روشن جز آثار اولیه داستایفسکی است و قابل قیاس با شاهکارهای او نیست،اما با این حال داستان کوتاه کاملی است که هر شخص با توجه به تجربیات و احساسات خویش،ممکن است احساس متفاوتی راجع به آن داشته باشد.من با داستان کتاب و قهرمان آن ارتباط برقرار کردم و دوستش داشتم،به خصوص نسخه ی صوتی با صدای حامد فعال و صدا گذاری مناسب بسیار روی متن نشسته. به گمانم داستایفسکی در شب های روشن میکوشد که بگوید که بله به تکاندن برف از شانه های آدم برفی باید دل خوش کرد..
این کتاب با این گویندگان عالیه، قسمت آخرش رو چندین بار گوش دادم، یهجورایی سرنوشت مشابهی داشتم و آخرش هم، با اینکه سالها گذشته، فقط همین احساس شوک برام باقی مونده! کتاب بیچارگان هم به یه نحو دیگه، به این پایانِ آدمها برای هم اشاره میکنه. شاید تو زندگی نویسنده هم این جریانات بوده و این داستان برای خیلی ها اتفاق افتاده و میافته ...
در کل داستان هیچ چیز خاصی نداشت، اما توصیفاتی که اون داشت باعث میشد اصلا یه لذت خاصی ببری که برای داستان نیس برای تصويرسازی اون حال و هواس، و این موضوع با صدای روای ها چند برابر بود اینقد که قشنگ اجراش کردن و در کل خيلی عالی بود، مطمئنم اگه متنی این کتاب و میخوندم اینقد لذت نمی بردم...
ارزش شنیدن داره . شخصیت پردازی چندانی نداره اما فضا سازی خوبی داره . نسخه صوتیش هم واقعا حرفه ای بود . گوینده ها عالی بودن و احساسات رو با لحن های مناسب انتقال میدادن . علاقه دارم که بازم از این گروه گویندگان بشنوم ..
ترجمه و صدای راوی خوب بود و اینکه دو تا راوی روایت کردن قشنگ ترش کرد ولی به نظرم کتاب قوی نبود شاید من از داستایوسکی توقع بالاتری داشتم یه کتاب داستان ساده بود خیلی ساده و معمولی
چندسال پیش فیلمش رو دیدم (نسخه ایرانی) تازه کتاب رو تموم کردم و فوق العاده بود حتما بعد خوندن یا شنیدن کتاب فیلم رو هم ببینید که جزو بهترین فیلمهای ایرانیست و چه قدر خوب شخصیت پردازی شده درست مثل کتاب. راوی ها عااالی بودن. باورم نمیشه ناستنکا اینقدر بی فکر و بی رحمانه رفتار کرد! اعصابم خورد شد! و پایانش! ۱۵ سال!!! غم نشست توی وجودم! خیلی خوب بود خلاصه.
من بدون شک روایت های حامد فعال و مریم محبوب رو میپسندم و دنبال میکنم،اما در مورد این اثر... انگار یک نوجوون نوشته و یک نفر با تجربه تر ویرایش و ویرایتاری کرده. در مقابل شاهکار های داستایوفسکی مثل جنایت و مکافات و برادران کارامازوف و اعتراف, ابدا حرفی برای گفتن نداشت کل داستا رو در پنج دقیقه میشد تعریف کرد.
گویندگی عالی بود ، داستان شب دوم ذره ای کسل کننده بود ولی بعدش به روال عادی پیش رفت ، در کل غم و اندوه رو میخواست به نمایش بگذاره ولی به نظرم اواخر این داستان ، شخصیت اصلی با اون همه ادعای عاشقی و تنهایی میتونست بیشتر رنجو عذاب بعد از شکست رو به رخ بکشه ، نه اینکه به تندی به اتمام برسونتش
حامد فعال رو که من خیلی دوستشون دارم روایت در کل عالی. خود کتاب نمیدونم چرا همه گریه گردند بیشتر احمقانه بود تا غمگین کننده. دقیقا شده بود روایت این داداشی های امروزه که میبینیم. من ترجیح میدم اینطوری ببینم که یکنفر کاغذ مچاله های داستایفسکی رو برداشته از تو سطل چاپ کرده شده این.
کتاب که اصلا نیازی به تعریف نداره، در عین سادگی توصیفی عمیق از عشق و تنهایی... راوی ها هم عالی،،، من به خاطر صدای آقای حامد فعال این کتاب رو انتخاب کردم، امیدوارم از آقای حامد فعال بیشتر کتاب گذاشته بشه،،، عجیبه صدای به این خوبی، کمتر کتاب میبینیم از ایشون..... خانم محبوب هم عالی بودن ?