ذهن با کلماتی همچون یاد، فهم، دریافت، قوهی درک، حدود، آراء و... مترادف است. بدین مفهوم که ذهن ظرف نگهداری و بازتولید تمام چیزهایی است که به ذات قابل مشاهده نیستند اما پژواک آنها در جایجایِ جهان به گوش میرسد و با چشم لمس میگردد. ذهن ارسطو بود که برای اولین بار به علیّت فکر کرد و پرده از تمام خرافات و توهمات پوچ بشر برداشت. ذهن لوتر بود که نوع بشر را در سیطرهی کلیسا دید و برای آزادی و اعتلای آن چارهای اندیشید. ذهن داوینچی بود که تابلوی مونالیزا را آفرید و مرزهای خلاقیت و ابتکار را جابجا کرد. ذهن گاندی بود که توانست هندوستان را از استعمار بریتانیا نجات دهد و همینطور ذهن اسکندر، چنگیز و ناپلئون بود که در دورههای مختلف هزاران نفر را به کشتن داد و خرابیهای زیادی به بار آورد. ذهن، عجیبترین جادوی این جهان است. مغز ما با داشتن میلیونها سلول عصبی و میلیاردها نقطه اتصال میان این سلولها یکی از زیباترین و در عین حال خارقالعادهترین جلوههای خلقت است.