عروسکها اولین صورتهای مثالی و شاعرانهای هستند که بشر برای پی بردن به راز خلقت پدید آورده است. بههمینخاطر در بسیاری از حفاریهای تمدنهای باستانی عروسکها یکی از عناصر مهمی هستند که در قبور کودکان و یا در برخی اماکن مقدس پیدا شده و مورد بررسی باستانشناسان و مردمشناسان قرارگرفتهاند. این عروسکها قبل از اینکه به نام عروسک نامیدار شوند، بهصورت پیکرکهای گلین یا فلزی دیدهشده و اغلب بهصورت مؤنث گزارش شدهاند که حکایت از شکلگیری آنها در زمان مادر سالاری دارد و اهمیت زن بهعنوان نماد زایش، زندگی و امنیت را تذکر میدهد.
سرزمین شگفتانگیز ایران دارای تنوع بینظیری از آداب و رسوم فرهنگی و مردمی است و این مهم به خاطر حضور قومها، لهجهها و زبانهای گوناگون و همینطور تنوع آب و هوایی و جغرافیای فرهنگی غنی و اصیل آن است. یکی از نابترین عناصر فرهنگی ایران، عروسکبازیچههای اقوام هستند. عروسک بازیچههای اقوام یا نام و نشان معینی دارند یا در زیر نامی کلی قرار میگیرند. این عروسکهای زیبا و با هویت پس از ساختهشدن همچون سازندگانشان صاحب عمر میشوند و در کنار آنها میزیند، سخن میگویند و عواطف انسانی از خود بروز میدهند. اگرچه این اعمال و رفتارها به کمک صاحبانشان میسر است، امّا در توافقی نامرئی فراموش میشود و آنها در اذهان، جاندار تلقی میشوند. به همین دلیل نسل به نسل حیات خود را حفظ کردهاند.
عروسک لیلی دستی یا بویگ متعلق به نورآباد ممسنی و رستم با تشابهات بسیار و گاه تفاوتهایی اندک که متعلق به نگرشهای قومی است، با بازبازک یکی از عروسکهای دستساز ایل بختیاری و نیز بازنده از عروسکهای مسجدسلیمان قابلمقایسه است. همانطور که پیشتر هم اشاره شد، تنوع زبانی و حتی لهجه باعث نامیدار شدن عروسک بازیچههای اقوام ایرانی به نامهایی چون گلین (در زبان آذری به معنی عروسک)، قورجوق (به زبان ترکمنی)، دهتولوک یا دختولوک (به معنی دختر کوچک در جزیره قشم) و بسیاری از نامهای زیبای دیگر شده است که با دستان مهربان مادربزرگان و مادران ایرانی برای فرزندان ایرانزمین ساخته میشده است. امروزه به خاطر تغییر شیوه زندگی و تولیدات صنعتی شاید دیگر توجه چندانی به این دستساختههای اصیل و فرهنگی نمیشود، امّا در سالهای اخیر با پژوهشها و دغدغههای برخی از عاشقان فرهنگ ایرانی تعدادی از عروسک بازیچههای اقوام در حال احیا و بازسازی دوباره است. پژوهش حاضر از این روی دارای اهمیت است که توسط یک کارشناس ارشد نقاشی تهیه و تدوین شده است و نیز با دقّتی فراوان تمامی الگوها و مراحل ساخت، مستندشده و در اختیار خواننده قرار داده شده است. همین مسئله زمینهای فراهم میکند تا احیا و بازسازی عروسک به راحتی برای علاقهمندان، سازندگان و پژوهشگران عروسک فراهم شود. خوشبختانه این عروسک آیینی و بازیچه در سال ۹۵ به ثبت ملی نیز رسیده است و با نشر این پژوهش یکی از اقدامات پاس دارندهای که باید برای حفظ اینگونه از عروسکها انجام شود، محقق میشود.
عروسک لیلی، همچنان که از نامش پیداست سمبل زیبایی در نزد ایرانیان است و در ادبیات ایرانی بسیار به آن پرداختهشده است. این عروسک متعلق به قوم لر است که یکی از اصیلترین اقوام ایرانی است و آنها تا به اکنون سعیکردهاند بسیاری از آدابورسوم و فرهنگ مردمی خود را در ابعاد گوناگون زندگی حفاظت و نگهداری کنند تا بتوانند میراث نیاکانشان را به آیندگان منتقل کنند. مادران، عروسک را برای بچهها میساختند و آنها در حین بازی میتوانستند به خیالات خود بالوپر دهند و نیز مشق زندگی را تمرین کنند و از آنجا که مهر مادری در حین ساخت در عروسک ساری و جاری میشود، دختران قوم لر احساس همذاتپنداری با عروسکشان دارند و گاه سعی میکنند منش مادرانه را با آن تمرین کنند.
عروسکهای دیگر اقوام و ملل مختلف همواره دریچهای برای ورود به همه فرهنگها، ازجمله فرهنگ قوم لر است، آنچنانکه پژوهشگر این کتاب بهدرستی اشارهکرده، لیلی نیز حامل عناصر فرهنگی قوم لر به لحاظ لباس، آرایش چهره و مو، داستانها، لالاییها و خواندن مقامهای موسیقایی متعلق به منطقه، همچون نَرمه نَرمه و هی باده باده است که نقش مهمی در زنده نگهداشتن بخشی از فرهنگ منطقه که درخطر فراموشی و یا از بین رفتن است ایفا میکند. ذکر این نکته که ساخت و احیای هر عروسک بازیچه ایرانی باعث نزدیکی نسلها یعنی مادربزرگها، مادران و فرزندان میشود، همواره توجه من را جلب کرده است، چراکه هر بار که ساخت عروسکی توسط مادربزرگی را مستندکردهام، شاهد شعف میان اهالی پیرامون گیسسفید ایل که خود موزهای گرانبهاست بودهام. احیای دوباره این عروسکها شاید توجه دولتمردان و رؤسای فرهنگی کشور را به این مسئله معطوف کند که کودکان ارجمند ایرانی باید با دستساختههای مادربزرگان و مادران ایرانی بازی کنند و با حمایت همگانی خط تولید این عروسکها به کار افتد تا شاهد حضور عروسکهای بیگانه با فرهنگ ایرانی در دست کودکانمان نباشیم. من به سهم خودم از خانم فریبا گرجیان برای این پژوهش ارزشمند، قدردانی مینمایم و نیز از پژوهشکده مردمشناسی که متولی نشر چنین تحقیقاتی است سپاسگزارم که از جوانان علاقهمند به پژوهشهایی برای غنا بخشیدن به فرهنگ کهن و اصیل ایرانی حمایت میکند.
پوپک عظیمپور تبریزی