«این چه قانون چندش آوری است که اشیاء بیشتر از آدمهایشان عمر میکنند؟» آدمها هروزه اشیاء بسیاری را برای خودشان تهیه میکنند. با سختی پول جمع میکنند تا خانه و ماشین بخرند. اسباب منزلشان را عوض میکنند. برای خودشان وسایل مختلفی میخرند. اما در آخر، همه را میگذارند و از دنیا میروند. وسایل آنها بعد از مرگشان باقی میمانند. برخی از این وسایل قرنها نیز عمر میکنند. اما صاحبان آنها کجا هستند؟ وقتی نگاهی به موزهها بیاندازیم مملو از وسایلی هستند که هزاران هزار سال پیش به دست یک انسان ساخته شدهاند. اما حتی باستان شناسان صاحبان آن وسایل را نیز نمیشناسند.
کتاب چرک توسط فلامک جنیدی به رشته تحریر درآمدهاست. این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات نشر چشمه با جلدی کنفی به چاپ رسیده و منتشر شد. کتاب چرک داستان پرکشش و هیجانانگیزی است که خواننده را متعجب میکند. برخلاف تصور بسیاری از مردم که رمانهای ایرانی آغاز و پایان جالبی ندارند. این داستان آغازی جذاب و واقعگرا دارد. داستان قدم به قدم پیش میرود و شما سوار بر امواج اتفاقات داستان میشوید. داستان چرک، یک داستان سمبلیک است. فلامک جنیدی با نکته سنجی هرچه تمام شخصیتها و سیر داستان را نوشته است. در داستان چرک شخصیتها نقش پررنگ و قابل لمسی را بازی میکنند. این کتاب از نظر فضاسازی و توصیف شخصیتها و مکانها بسیار موفق بودهاست. به علاوه راوی داستان همه اتفاقات را در گذشته از سرگذارنده و حال در حال تعریف گذشته است. این کتاب دو حس را درون خواننده به وجود میآورد: یک، احساس جذابیت برای اینکه لحظهای کتاب را خواننده نتواند روی زمین بگذارد. دو حسرت خواننده برای رها شدن بسیاری از شخصیتها و ماجراهای داستان. در این داستان تکلیف بسیاری از شخصیتها مشخص نیست، بدین معنا که داستان تمام میشود. اما سرگذشت شخصیتها در هالهای از ابهام باقی میمانند. این کتاب داستان خود را در ده فصل روایت میکند.
داستان چرک از یک زن میانسال که در دهه سوم زندگی خود قرار دارد آغاز میشود. او سه دهه از عمر خود را سپری کردهاست. اما هنوز نمیداند کیست و از زندگی چه میخواهد. این سردرگمی تمام زندگی او را تحت شعاع قرار دادهاست. روابطش با خانواده، همسر، فرزندانش و ... ازهم گسیخته و نمیداند که دقیقا باید چه کاری انجام دهد. در ویژگیهای ظاهری این زن دندانی آبسه کرده و پر از چرک دیده میشود. همانطور که چرک امانش را بریده، ذهن آشفتهاش نیز امان او را بریدهاست. این زن در طول داستان مدام با خودش حرف میزد. از خودش سوال میپرسد و هر اتفاقی که میافتد چشمانش کاملا به سمت آن اتفاق کشیده میشود. در نهایت زن برای یافتن حقیقت و هویت خود، تنهایی و انزوا را انتخاب میکند. فلامک جنیدی از این زن یک معلم میسازد که به دانش آموزانش میخواهد تک تک دردها، بیرحمیها و چرک زیرین جامعه را نشان دهد. پس از اینکه همه را خوب به شاگرد نشان داد، حال وقت آموزش است. زن درون داستان زمانی که به هر اتفاقی واکنش نشان میدهد. خواننده را به دنبال خود از یک در دروازه و حتی سوراخ سوزن نیز رد میکند. فلامک جنیدی داستان این کتاب را بر اسان واقعگرایی نوشته است. واقعیتی که پر از گرههای ریز و درشت است. اما با صبر و گذشت زمان این گرهها تک به تک باز میشوند. شاید در نگاه اول این کتاب داستانی کلیشهای باشد که فقط یک خانم بازیگر نوشتهاست. اما زمانی که تمام داستان را مطالعه کنید متوجه شگفتانگیز بودن داستان خواهید شد. اما برای این زن چرک دندان دردناکتر است و یا در بیهویتی خود؟ زندگی چرکنویس ما نیست که بنویسیم و پاک کنیم. در زندگی چیزی پاکشدنی نیست. در واقع حتی درون انسان و زندگیاش نیز چرکنویس نیست.
نسخه چاپی این کتاب در سال 1395 توسط انتشارات نشر چشمه به چاپ رسید. این کتاب در فیدیبو موجود است. کتاب صوتی چرک در سال 1399 توسط انتشارات رادیو گوشه منتشر شد. گویندهی این کتاب صوتی الهام کردا است. شما میتوانید کتاب صوتی چرک به قلم فلامک جنیدی، روایت الهام کردا و انتشارات رادیو گوشه را از همین صفحه دانلود و تهیه نمایید.
الهام کردا در هفدهمین روز از آذر ماه سال 1357 در تهران چشم به جهان گشود. خانم کردا فارغ التحصیل طراحی صحنه است. او اولین فعالیت هنری خود را از سال 1380 با تئاتر آغاز کرد. خانم کردا اکنون به عنوان کارگردان تئاتر و بازیگر شناخته میشود. همسر الهام کردا، یکی از بازیگران خوب کشورمان سعید چنگیزیان است. از فعالیتهای این هنرمند در زمینهی سینما و تلویزیون میتوان به مهرآباد، با من بمان، میجان، رگ خواب، فرشتهها باهم میآیند، حوض نقاشی، برف روی کاجها، ملکه گدایان، شاهگوش، کرگدن، نهنگ آبی و ... اشاره کرد. این هنرمند در تئاتر نیز فعالیتهای خود را دارد. از فعالیتهای در زمینهی تئاتر این هنرمند باید از پالتوی پشمی قرمز، سه جلسه تراپی، زبان تمشکهای وحشی، نفر دوم، زنی از گذشته و ... نام برد.
فلامک جنیدی متولد چهاردهمین روز از بهمن ماه سال 1351 است. وی در شهر مشهد چشم به جهان گشود. خانم جنیدی فارغ التحصیل رشتهی نمایشنامه نویسی است. به همین دلیل با فن نوشتن و نویسندگی کاملا آشنا است. او از زمانی که دانشآموز بود علاقه بسیاری به بازیگری داشت و همیشه خودش را درآینده یک بازیگر تصور میکرد. در نهایت فلامک جنیدی کار هنری خود را با بازی در سریالهای مهران مدیری به ویژه «جنگ 77» در سال 77 آغاز کرد. این هنرمند فعالیت کمی نیز در تئاتر داشته است. از فعالیتهای سینمایی و تلویزیونی این هنرمند میتوان به شبهای برره، مرد دوهزار چهره، قهوه تلخ، فراموشی، بایرام، در حاشیه، یادداشتهای یک زن خانهدار، چمدان، شوخی کردم، ورود آقایان ممنوع، اینجا چراغی روشن است، بیوفا، داماد خوش قدم و ... اشاره کرد. فلامک جنیدی چند سالی است که در زمینه نویسندگی فعالیتهای خود را دارد. او در سال 1390 اولین رمان خود را با نام «جایی به نام تاماساکو» منتشر کرد. این کتاب داستان روان و شیرینی دارد. به علاوه از نگاه منتقدین برای اولین کتاب یک نویسنده، بسیار داستان خوب و مناسبی دارد. این کتاب در سال انتشار کاندید جایزه سال گلشیری شد. سپس در سال 1395 کتاب دوم او با نام «چرک» منتشر شد.
شیلا یک ریز سندباد راصدا میزد.
آفتاب کم رمق شده بود و دیگر داغ نبود. سندباد واقعاً برای بچهها ساخته شده بود؟ سرش را به طرف تلویزیون برنگرداند ولی میدانست حالا تمام صفحهی تلویزیون خاکی رنگ است. فقط کویر. چرا جاهایی که سندباد میرفت آن قدر خشک و بیآب و علف بود؟ هیچ کارتون تازهتری نبود که تلویزیون باز هم سندباد به خورد بچهها میداد؟ پخش سندباد یک دورهای ممنوع نبود؟ چه شده بود که همهشان سنگ شده بودند؟ اسمها توی سرش ردیف شد. شیلا، سندباد، علی بابا.... کارتونها با مغز بچهها چه میکردند که بعد از سی سال هنوز هم اسم همهشان یادش بود.
اما اسم آدمهای واقعی را فراموش میکرد؟ مشکل از آدمهای دوروبرش بود که از شخصیتهای کارتونی هم بی خاصیتتر بودند. میدانست لاقل اسم گلاره تا آخر عمر فراموشش نمیشود. حالا پسر بچه دریک متری تلویزیون به سندباد زل زده بود. باید این داستان به هر ترتیبی پیش از غروب تمام میشد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 228.۴۰ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۰۹:۲۸ |
نویسنده | فلامک جنیدی |
راوی | الهام کردا |
ناشر |