
تاریخ بشر، سراسر مملو از رویارویی خیر و شر است. از اسطورههای یونانی گرفته که زئوس و پرومته در مقابل هم قرار میگیرند و پرومته، مظهر آگاهی، شعله آگاهی را میرباید و به انسان میدهد و به جرم این گستاخی توسط زئوس تبعید میشود تا داستان خلقت در ادیان که آدم به گناه عصیان از بهشت رانده میشود و خون فرزند آدم به دست فرزند دیگرش ريخته میشود و هابیل که مظهر صداقت و پاکی است. قربانی حسادت قابیل میشود. همین تضاد است که در مذهب زرتشت، جنگ خدا و اهریمن را نشان میدهد و در همه مذاهبی که تاریخ انسان در آن شکل میگیرد پدیدار میشود، اما تجلی این نبرد در اساطیر و ادیان، در هیبت انسانها نیز تجلی مییابد. نبرد میان مردم و آن چه ضدمردم است، تجلی بیرونی این داستانهاست.
اما اصل موضوع این است که خیر و شر در نهاد انسانهاست و اختیار و آزادی آدمی, او را به صحنه نبرد خیر و شر از درون به بیرون میکشاند و چون خیر را دید تجلی خیر میشود. گستره عرفان و شناخت در وجود آدمی، در این مسیر به جایی میرسد که جز عشق، حقیقت و دوست داشتن چیزی نمیبیند و به همین دلیل دشمن هم پیدا میکند. آنچه بر حلاج گذشت و نویسنده فرازی از سخنان او را سرلوحه این کتاب قرار داده است. دیدن حقیقت انسان و هستی به منزلهٌ صحنهای پرشکوه از عشق است و این مسیر میسر نمیشود، جز با از دست دادن همه تعلقات و آن چیزی که انسان را از حریت و آزادگی دور میکند. شاید مقوله اخلاق که بسیاری از فلاسفه و عرفا بدان پایبند بودند نیز از این دست باشد.
کتاب یک انسان، یک حیوان Un dieu un animal توسط ژروم فراری نوشته شدهاست. این کتاب در سال 2009 به زبانی فرانسوی در فرانسه منتشر شد. این کتاب داستان خود را در چهار فصل اصلی روایت میکند.
رمان یک انسان، یک حیوان داستان مرد جوانی را روایت میکند. او در یک روستای کوچک با مادرش زندگی میکند. اما یک واقعه ناگهانی به نام 11 سپتامبر تمام زندگی او را تغییر میدهد. او تصمیم میگیرد پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تصمیم میگیرد، روستای مادریاش را ترک کند و به شبکهای از مزدوران مسلح بپیوندد. این گروهکها با لباسهای مختلف در مناطقی از جهان, بهویژه خاورمیانه میجنگند. این گروهکها به اسم «حق» جان و مال مردم را میگیرند. مرد جوان هنگام بازگشت از یکی از مناطق با «ایست بازرسی» برمیخورد میکند. اما از مرگ جان سالم به درمیبرد. این بازمانده از مرگ به روستایش، که در آن هیچ چیز عوض نشدهاست، برمی گردد و به نوعی از بیگانگی و تبعید جدید دچار و محکوم میشود. سرانجام در جستجوی خاطراتش در پی یافتن دختری است که در نوجوانی با او آشنا شده بود. اما به نظر میآید که این دختر راه متفاوتی را برای زندگیاش انتخاب کردهاست و یا حتی زندگی او را به سمت راه دیگری کشانده است. داستان کتاب یک انسان، یک حیوان شرح یک زندگی متلاشیشده و وجودی از ریشه بریده شده برای شخصیتهای اصلی است. این شخصیت تا انتهای آن گم نام باقی میمانند. مرد جوانی که نزد والدین خود در روستا زندگی میکند، فردی رو به زوال است. او شخصیتی است که از نابودی و پایان وحشت دارد و کابوس بزرگی زندگی او را پر کردهاست. این کابوس این است که روستای کوچکش قبر او شود. میترسد که همانند والدین و نیاکانش که قبل از او زندگی میکردهاند. به بوی پیری و فرتوتی آغشته شود. این داستان طعم تلخی از تمدن را در میان انزوا و انفعال به جا میگذارد. داستان این کتاب کوتاه نیست. رمانی است که حجم و بار معنایی بسیار سنگینی دارد. داستانی کوتاه و شدیداً اثرگذار در مورد وحشی گری که جهان مدرن را در برگرفته است. این کتاب نشان میدهد هنگامی که ایدئولوژیها از ارزشهای انسانی تهی میشوند تا چه اندازه میتوانند خشن و درنده باشند، و آیا اصولاً ایدئولوژیها میتوانند ان ارزشها را حفظ کنند یا خیر؟ این کتاب گویی مجلس ختم تمدن معاصررا ترسیم میکند که بین سراب تيره جنگ، خشونت و وحشت از فروپاشی اقتصادی مبهوت و گرفتار شده است. یک دلیل معتبر و قابل قبول برای درگیر شدن در جنگی که نویسنده شرح میدهد. در واقع نه پول است نه مذهب، بلکه خود جنگ است که به صورت معمایی اسرارآمیز جلوه میکند. علاوه بر آن کتاب، ورشکستگی حاکمیت فردی را در تمرین آزادی به نمایش میگذارد.
کتاب یک انسان، یک حیوان توسط بهمن یغمایی و محمد هادی خلیل نژادی به زبان فارسی ترجمه شدهاست. کتاب یک انسان، یک حیوان در سال 1396 توسط نشر چشمه به چاپ رسید. نسخه صوتی کتاب نیز در سال 1399 توسط انتشارات رادیو گوشه منتشر شد. گویندهی این کتاب صوتی پژمان ابوالقاسمی است. از آثار منتشر شده توسط بهمن یغمایی و محمد هادی خلیل نژادی میتوان به مرگ نور و یک انسان و یک حیوان اشاره کرد. از آثار گوینده پژمان ابوالقاسمی باید از سردستهها، تله پیشرفت و ... نام برد. شما میتوانید کتاب صوتی یک انسان، یک حیوان به قلم ژروم فراری، ترجمهی بهمن یغمایی، محمد هادی خلیل نژادی، گویندگی پژمان ابوالقاسمی و انتشارات رادیو گوشه را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
ژروم فراری Jerome Ferrari در سال 1968 چشم به جهان گشود. او زادهی شهر پاریس در فرانسه است. نام فراری با کتاب «خطبه سقوط رم» Le Sermon Sur la Chute De Rome برسر زبانها افتاد. فراری در کورسیکا زندگی کرده و چندین سال در دانشگاه بینالمللی الکساندر دوما در الجزایر و سپس در دبیرستان آژاچیو فلسفه تدریس کردهاست. در حال حاضر او استاد فلسفه در مدرسهی فرانسوی ابوظبی است. این نویسنده در سال 2012 جایزه گنکور برای کتاب درباره سقوط رم را از آن خود کرد. چندین رمان از این نویسنده به زبان انگلیسی ترجمه شدهاست. نام ژروم فراری به عنوان نویسنده، مترجم و استاد فلسفه شناخته میشود. از آثار این نویسنده میتوان به «جایی که روحم را از دست دادم» که در مورد داستانی در اواسط دهه 1950 است. این کتاب در طول جنگ الجزایر، نگاهی به جنگ جهانی دوم و شکست فرانسه دارد. به علاوه قدمی نیز به جلو تا فروپاشی جمهوری چهارم در سال 1958 دارد. رمان «اصل» Principle توسط اروپا ادیشن ترجمه شدهاست. ژروم فراری تاکنون جوایز بسیاری از جمله جایزه گنکور، جایزه بهترین ادبیات فرانوسی و ... را بدست آوردهاست.
خورشیدی نمیتابد و تو در شب زمستانی در قبرستانی که مدتها آن رابه شکل کویر میدیدی تنها هستی, سگی جلو پای توست, تو را از هنگام بیدار شدنت تا وقت خواب تعقیب میکند. تمام اشباح زندگی گذشتهات این جا هستند، انگار هميشه این جا بودهاند، اما در این لحظات است که تو میتوانی پرده را کنار بزنی. آنها را ببینی و بشناسی. بچهها در هوایی مهآلود و سرد منتظر اتوبوس مدرسه هستند. تو هم در میان آنان. در کلاس کلیسا، درس اصول مسیحیت تازه تمام شده و معلم کشیش از شما میخواهد قبل از این که از هم جدا شوید. برای صلح و آشتی در گوش رفقایتان دعایی بخوانید و توبه طور جدی برای هریک از آنها زمزمه میکنی؛ «به سوی آرامش مسیح برو, رحمت خداوند بر توباد.» ژان دو به طرف تو خم میشود و حالت فرشتهای را به خود میگیرد و به تو میگوید «بچه مزلف کلهگنده.» و تو از خنده روده بر میشوی. عدهای تو را سرزنش میکنند و واعظ میگوید که یکشنبه آینده حق آمدن به کلیسا را نداری. کمی بعد. هر دوتان زیر ناقوس کلیسا سیگار میکشیدید. از آنجا به خلیج نگاه میکردید و غرق در رژیاهای خود بودید که در آینده وقتی بزرگ شدید چه کار خواهید کرد, باهم درباره رفتن از اینجا حرف میزدید. در گذشته، فکر کردن به اين چیزها دردآور بود. امروز اینجا و آنجای دهکده سرشار از خاطرات کودکی کسی است که دیگر به شخص شباهتی ندارد. زیر تاقهای بزرگ چشمه، ماه اوت است و تو همچنان ماگالی بیلینسکی را در آغوش داری. او هر سال برای گذراندن ایام تابستان به اتفاق پدر و مادرش به دهکده میآمد و در خانه اقوام مادریاش اقامت میکرد. وقتی هر دوتان خردسال بودید. ازاو بدت میآمد. موقعی که حدودا پنج یا ششساله بود، مادرش کیفی برایش خرید که رویش را با مرواریدهای صورتی تزیین داده بودند. هميشه آن را با غرور و افتخار با خودش همراه داشت. تو کیف را از او گرفتی و به داخل بوتههای پراز خار تمشک پرتاب کردی. خوب یادت میآید که چهقدر از اين که به گریه افتاده بود، خوشحال شدی و بعد هم به یاد داری که چه کتک جانانهای از پدرت خوردی.
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 188.۳۱ مگابایت |
| مدت زمان | ۰۳:۲۵:۴۱ |
| نویسنده | ژروم فراری |
| مترجم | بهمن یغمایی |
| مترجم دوم | محمد هادی خلیل نژادی |
| گوینده | پژمان ابوالقاسمی |
| ناشر | رادیو گوشه |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۵/۲۹ |
| قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |