
کتاب تک فرزندی
نسخه الکترونیک کتاب تک فرزندی به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق فیدیبو به صورت کاملا قانونی در دسترس است.
فقط قابل استفاده در اپلیکیشنهای iOS | Android | Windows فیدیبو
درباره کتاب تک فرزندی
در سالهای اخیر، پیشرفت روشهای جلوگیری از بارداری، افزایش ورود زنان به بازار کار، مشکلات اقتصادی و... باعث شده است که میزان باروری خصوصا در کشورهای صنعتی کاهش یابد. این امر موجب شده است که تعداد تکفرزندان در سراسر دنیا افزایش پیدا کند. مطالب قدیمی که در مورد تکفرزندان نوشته میشد بیشتر روی خصوصیات منفی این مسئله تأکید میکرد، ولی تحقیقات جدیدی که در دهههای اخیر انجام شده است، این باور عمومی را که تکفرزندی موجب خصوصیات منفی میشود، رد میکند. این تحقیقات نشان میدهد که وضعیت تکفرزندان از کودکانی که همشیر (خواهر یا برادر) دارند، بدتر نیست. همچنین بررسیها نشان داده است که آنها حتی در بسیاری ازجنبهها از کودکان دیگر بهتر و موفقتر هستند و در بسیاری از جنبهها نیز شباهت زیادی به فرزندان اول دارند. در تحقیقات مشخص شده است که در بیشتر موارد روحیهی بچههای اول تفاوت چندانی با تکفرزندها ندارد و خصوصیات اخلاقی که در تکفرزندها وجود دارد معمولاً در فرزندان اول هم دیده میشود، و هرچه فاصلهی بین فرزند اول و دوم بیشتر باشد این شباهتها بیشتر میشود. به این معنی که در اغلب موارد ویژگیهای فرزندی که به عنوان اولین فرزند خانواده متولد میشود با این مسئله ارتباطی ندارد که تکفرزند باقی بماند یا در آینده دارای همشیرهای دیگری شود. شباهت زیاد تکفرزندان با فرزند اول شاید حاصل این واقعیت باشد که کلیهی فرزندان اول نیز برای مدتی تکفرزند هستند. از نظر پزشکی اگر فاصلهی بین بچهها کمتر از دو سال باشد سلامتی مادر به خطر میافتد. در توصیههای روانپزشکی باید برای تولد فرزند دوم موارد زیادی را مد نظر قرار داد که یکی از آنها فاصله بین فرزند اول و دوم است. برای داشتن سلامت روان، فرزند دوم باید زمانی متولد شود که فرزند اول بخشی از مراحل رشد را طی کرده باشد، مثلاً به مهد کودک، آمادگی یا مدرسه رفته و برای خود محیط اجتماعی، دوست و حمایتهای دیگر به دست آورده باشد. در این فاصله که فرزند اول مراحل رشد را طی میکند، تنها است و شرایط تکفرزندی را دارد، و همین چندسال کافی است تا برخی خصوصیاتی که میتواند در تکفرزندها وجود داشته باشد در او ایجاد شود. تعداد فرزندان، معیار بهداشت خانواده و سلامتی اعضای آن نیست؛ بلکه معیار این است که تکفرزند یا همهی چند فرزند خود را صحیح تربیت کنند. یکی از عوامل حفظ بهداشت و سلامت خانواده این است که زن و شوهر زمانی بچهدار شوند که امکانات و تواناییهای آن را داشته باشند؛ درواقع اگر امکانات اقتصادی، مسکن، انرژی، آگاهی، حوصله، وقت و... مناسب برای به دنیا آوردن و تربیت بچه را در اختیار دارند، بچهدار شوند.
بخشی از کتاب تک فرزندی
ویژگی تک فرزندان در مراحل مختلف تکاملی چگونه است؟
۱ـ دوران شیرخوارگی و نوپایی: تحقیقات نشان داده است که مادران تک فرزندان، کودک شان را بیش تر می پذیرند، او را بیش تر در آغوش می گیرند، لمس می کنند، می بوسند، تاب می دهند و حمام می برند. آن ها به کودک شان بیش تر نگاه می کنند، با او بیش تر حرف می زنند و بازی می کنند. این تعاملات بین والدین و تک فرزندان حتی از تعاملات بین والدین و فرزند اول نیز بیش تر دیده شده است. هر چه تعاملات مادران و فرزندان در این دوره ی سنی بیش تر باشد، حس دلبستگی مثبت تری بین مادر و کودک ایجاد می شود و این مسئله در سلامتِ روانِ کودک، حتی در بزرگ سالی، نقش مهمی دارد. هرچه مادر تعامل بیش تری با فرزندش داشته باشد بیش تر می تواند روی او تاثیر بگذارد. به همین دلیل تاثیر مادر روی تک فرزندان می تواند بیش تر از تاثیر مادر روی کودکان غیر تک فرزند باشد.
برای پسرانی که در سنین مدرسه هستند، توانایی های ورزشی نقش مهمی در اجتماعی شدن آن ها بازی می کند. این توانایی ها موجب مقبولیت و محبوبیت آنان در گروه هم سن و سالان شان می شود. این احتمال وجود دارد که چون کودکان تک فرزند خواهر یا برادری که با او بازی کنند نداشته اند، تجربه و توانایی کم تری در بازی های ورزشیِ پرتحرک و گروهی داشته باشند. این مسئله ممکن است آنان را به فعالیت های تک نفره سوق دهد. اگر والدین امکانات کافی برای فعالیت های ورزشی، بازی های پرتحرک و گروهی با دیگر کودکان را برای تک فرزندشان فراهم کنند، می توانند مانع از بروز چنین مشکلی شوند.
۳ـ دوران نوجوانی: پژوهش ها نشان می دهد که نوجوانان تک فرزند نسبت به سایر دانش آموزان، در آزمون های فکری نمرات بهتری می گیرند، پخته تر هستند، درک اجتماعی بالاتری دارند و مهارت های اجتماعی آنان نیز مناسب است. آن ها ابتکار عمل و جدیت بیش تری در زمینه های شغلی و تحصیلی دارند. آنان به مشاغل و فعالیت های علمی، فکری، تحلیلیِ مفید، زاینده، پرثمر و سطح بالا تمایل بیش تری نشان می دهند و علاقه ی زیادی دارند که به درجات بالای تحصیلی و شغلی برسند و در این زمینه تلاش بسیاری می کنند.
۴ـ دوران بزرگ سالی: تک فرزندان در بزرگ سالی و در زندگی زناشویی با دیگر افرادی که در خانواده های چند فرزندی رشد کرده اند، تفاوتی ندارند و ثبات ازدواج های آن ها مانند دیگر افراد است. از تفاوت های چشمگیر آن ها با دیگران این است که به سطوح بالاتر تحصیلی و شغلی دست می یابند.
تک فرزندان در جنبه های مختلف زندگی چه ویژگی هایی دارند؟
۱ـ توانایی های فکری و شناختی: در همه ی فرهنگ ها و همه ی سطوح اقتصادی و اجتماعی، تبادل اطلاعات در خانواده های دارای تک فرزند، بیش تر از سایر خانواده ها است. تک فرزندان و فرزندان اول دایره ی لغات وسیع تری نسبت به دیگر کودکان دارند. تجربه ی ویژه ای که تک فرزندان دارند، داشتن تعامل بیش تر با والدین است، گرچه آن ها از داشتن تعامل و رقابت با برادران و خواهران محرومند. تک فرزندان بیش تر بین بزرگ سالان رشد می کنند و بیش تر با بزرگ سالان سر و کار دارند، به همین علت زودتر از کودکان دیگر رفتارهای بزرگ سالانه و بالغانه از خود نشان می دهند. آن ها منطق گرا و تحلیل گر هستند و به جزئیات پدیده ها توجه زیادی نشان می دهند.
۲ـ اعتمادبه نفس و خشنودی از زندگی: خشنودی از زندگی در تک فرزندان بیش تر از دیگر افراد است. آن ها نسبت به افرادی که از خانواده های پرجمعیت می آیند از زندگی لذت بیش تری می برند.
تک فرزندان از نظر اعتمادبه نفس با دیگر افراد تفاوتی ندارند ولی چون همیشه سعی می کنند والدین خود را راضی نگه دارند، روند شکل گیری و تقویت اعتمادبه نفس در آن ها متفاوت است. نوع واکنش والدین به عملکرد تک فرزندشان، اثر به سزایی در به وجود آمدن اعتمادبه نفس آن ها دارد. تک فرزندان بخش زیادی از اعتمادبه نفس خود را از محیط خارج، از دستاوردهای کارشان و از پذیرش دیگران به دست می آورند. یعنی اگر احساس کنند کارهای شان از دید دیگران، صحیح، کامل، مناسب و قابل قبول است، اعتمادبه نفس بیش تری خواهند داشت. تک فرزندان برای حفظ و تقویت اعتمادبه نفس نیاز دارند که احساس کنند در مسیر درست و به سمت هدف مشخصی که دوست دارند، گام برمی دارند. آن ها باید احساس کنند مفید و موفق هستند و در مرکز توجه و تایید دیگران قرار دارند. هر زمان که تک فرزندان احساس کنند بی کفایت هستند و توجه و تایید دیگران را از دست داده اند، احساس ناامنی، ناامیدی و اضطراب خواهند کرد و حتی ممکن است دچار عدم تمایل به برقراری ارتباط، بی تفاوتی و گوشه گیری شوند.
۴ـ سلامت روان: تک فرزندان کم ترین گروهی هستند که به مراکز بهداشت روان مراجعه می کنند. آن چه فرزندان را در خطر آسیب های روانی قرار می دهد، اختلال در عملکرد خانواده است و نه تک فرزند بودن آن ها. اگر اختلال در عملکرد خانواده وجود داشته باشد، همه فرزندان اعم از تک فرزند یا غیر تک فرزند در خطر قرار می گیرند. سلامت روان کودکان اعم از تک فرزند و غیر تک فرزند ارتباط زیادی به نحوه ی تطابق والدین آن ها با مسائل زندگی دارد. معمولاً اگر والدین تطابق مناسبی با مسائل زندگی داشته باشند، فرزندان نیز از آن ها الگوبرداری می کنند و تطابق مناسبی با مسائل زندگی خواهند داشت.
۶ـ مسائل احساسی: تک فرزندان علاقه دارند احساسات خود را تحلیل کنند و در مورد آن تعقل نمایند. چون احساسات یک امر درونی است، ممکن است تک فرزندان تا زمانی که فرد مقابل احساساتش را آشکار نکرده باشد از وجود آن غافل باشند.
تک فرزندان اگر مطمئن شوند که آشکار شدن احساسات شان مفید است، آن را با دیگران در میان می گذارند. بر عکس اگر احتمال دهند که آشکار شدن بعضی احساسات شان می تواند آن ها را ضعیف، آسیب پذیر، به درد نخور یا بی ثمر نشان دهد، آن احساسات را مخفی می کنند و وجودش را منکر می شوند.
تک فرزندی چه معایب و مشکلاتی می تواند داشته باشد؟
طبق تحقیقات انجام شده، تاکنون هیچ مشکل یا اختلالی شناخته نشده است که علت آن تک فرزند بودن باشد. کم ترین کسانی که به مراکز روان پزشکی مراجعه می کنند تک فرزندها هستند. تک فرزندی به خودی خود هیچ عیبی ایجاد نمی کند و باعث به وجود آمدن هیچ مشکلی در فرزندان نمی شود. درواقع نوع و روش تربیتی والدین است که می تواند باعث به وجود آمدن مشکلاتی در این فرزندان بشود. تعداد فرزندان به تنهایی تاثیری روی روند رشد و شکل گیری شخصیت آن ها ندارد و نمی تواند باعث بروز اختلالات و بیماری های روانی بشود. حتی این تفکر که تک فرزندها به دلیل نداشتن خواهر یا برادر حس رقابت کم تری دارند، در تحقیقات ثابت نشده و هیچ نشانه ای دال بر این موضوع یافت نشده است. مسئله ی مهم و تاثیرگذار در شکل گیری شخصیت تک فرزندها، روش تربیتی والدین و نحوه ی برخورد آن ها با فرزندشان است. نکته ی جالبی که در تحقیقات به آن دست یافته اند این است که تک فرزندها نکات مثبت بیش تری نسبت به سایر بچه ها دارند، چراکه با بزرگ ترها بیش تر دم خور بوده اند و دایره ی لغات وسیع تر و رفتار بالغانه تری پیدا کرده اند؛ ولی متاسفانه برخی از والدینی که، به هر علت، تنها یک فرزند دارند، گاهی به دلایل خاصی مثل دلسوزی های بی جا برای فرزند، داشتن انتظارات و توقعات بیش از حد توان فرزند، وابسته نمودن خود به فرزند و یا بالعکس، روش های تربیتی نادرستی را در پیش می گیرند که در نهایت باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی تنها فرزندشان می شود. به طور خلاصه می توان به برخی از مشکلاتی که برای این گونه فرزندان به وجود می آید اشاره کرد:۱ـ گاهی رفتار و توقعات والدین به شکلی است که تک فرزندان و فرزندان اول، احساس مسئولیت زیادی پیدا می کنند و در نتیجه، این فرزندان خودشان را مسئول حفاظت از قوانین، ارزش ها و توقعات خانواده و حتی اقوام و فامیل می دانند. آن ها تصور می کنند که همیشه باید کاملاً مفید وثمربخش باشند و نسبت به والدین شان و کلیه اعضای خانواده و اقوام احساس مسئولیت می کنند. آن ها حتی به اشتباه خودشان را مسئول برطرف کردن نقایص و کاستی های والدین می دانند و دایم در پی این هستند که نیازهای عاطفی و یا آرزوهای برآورده نشده ی آن ها را برآورده کنند. گاهی آن ها به اشتباه نقش والدی را که غایب یا بی کفایت است برعهده می گیرند و می خواهند خلا او را پر کنند.
هر یک از این رفتارها، یعنی محبت و رسیدگی بیش از اندازه یا سخت گیری و انتظارات بیش از حد، می تواند به فرزندان آسیب برساند.
۴ـ در اغلب موارد تک فرزندان در مرکز توجه اقوام و خویشاوندان هستند. معمولاً پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و حتی دیگر خویشاوندان برای تک فرزندان انرژی و زمان زیادی صرف می کنند و آن ها را بیش تر از سایر فرزندان می پذیرند. هرچه تک فرزندان انتظارات دیگران، خصوصا والدین، را بیش تر برآورده کنند از حمایت و در نتیجه امنیت و آرامش بیش تری برخوردار خواهند بود. تک فرزندان ناخودآگاه به سویی رانده می شوند که دایم سعی می کنند کلیه ی آرزوها و امیدهای والدین و اقوام را برآورده کنند. آن ها سریع درمی یابند که هرچه بیش تر پیشرفت کنند و دستاوردهای چشمگیرتری داشته باشند؛ بیش تر مورد تحسین و تشویق خانواده قرار خواهند گرفت. البته این مسئله در مورد خانواده های چندفرزندی نیز صادق است، ولی در مورد خانواده های تک فرزند از شدت بیش تری برخوردار است.
۵ ـ مشکل دیگری که می تواند به وجود بیاید، این است که اگر ارتباط بین زوجین ضعیف یا تخریب شده باشد، ممکن است یکی از والدین به اشتباه با تک فرزندش ائتلاف و علیه والد دیگر موضع گیری کند، یا ممکن است تک فرزند به اشتباه خود را مسئول اختلاف والدینش بداند و بخواهد که ارتباط بین زوجین را اصلاح و تقویت نماید.
این مسئله مرزهای ضروری بین والدین و فرزند را می شکند، در نتیجه فرزند خودش را مجاز می داند که برای والدینش تعیین تکلیف کند. فرزند از نقش فرزندی خارج شده و به نقش یک بزرگ سال والد و مسئول درمی آید. چنین تغییر نقش هایی به هیچ عنوان سازنده نیست. فرزند باید در نقش فرزندی باقی بماند و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را به صورت طبیعی طی کند. مسائل بزرگ سالان و والدین به خود آن ها مربوط است، آن ها باید خودشان، بدون دخالت دادن فرزند مسائل خود را حل کنند. والدینی که مشکلات شان را در حضور کودکان مطرح می کنند و بدتر از آن کودکان را نیز درگیر مسائل خود می کنند، والدینی ضعیف هستند که بلوغ و پختگی لازم برای والد بودن را ندارند. آن ها از حل مسائل بین خودشان عاجز هستند و در این ضعف، کودکان را مستمسک قرار می دهند. این مسائل در هر خانواده ای می تواند رخ دهد ولی معمولاً امکان این که تک فرزندان درگیر چنین تله هایی شوند بیش تر است.
نتیجه ی دیگر این مسئله، کوچک شدن و کم اعتبار شدن والدین نزد فرزندان است که اثر منفی و بسیار مخربی بر پرورش و تربیت روانی و اخلاقی کودکان خواهد داشت. حتی وقتی تنها یکی از والدین در ذهن کودک کوچک شود درواقع هر دو والد در ذهن او بی اعتبار خواهند شد. او تکیه گاه های مهم و قابل اعتماد فکری و روانی و اخلاقی خود را از دست خواهد داد و امکان گرایش به الگوهای خارج از خانواده که ممکن است به اندازه ی والدین قابل اعتماد نباشند در او افزایش خواهد یافت.
باید به تک فرزندان (و همه ی فرزندان) آموزش داده شود که هرگز خود را مسئول رفع اختلافات والدین ندانند، در اختلافات آن ها وارد نشوند و خود را مسئول نقایص، کاستی ها و سرخوردگی های آن ها به شمار نیاورند.
آیا تک فرزندان دچار پیری زودرس نمی شوند؟
تاکنون تحقیقات چنین چیزی را نشان نداده است. طبق تحقیقات، کودکان تک فرزند به دلیل این که بیش تر از سایر کودکان با بزرگ ترها سر و کار دارند دایره ی لغات شان از بچه های معمولی وسیع تر است. وسعت دایره ی لغات روی میزان شناخت، هوش و نوع تفکر افراد تاثیر می گذارد. انسان ها هرچه دایره ی لغات وسیع تری داشته باشند، چون از لغات بیش تری می توانند استفاده کنند، در بیان کردن حالات روانی و احساسات شان تواناتر می شوند و این توانایی به رشد هوش آنان کمک می کند.
از طرف دیگر، این گنجینه ی واژه های غنی و گسترده می تواند به پیشبرد روند تحصیلی این افراد کمک کند و باعث شود پیشرفت درسی خوبی داشته باشند. حتی تحقیقات هم، چنین تاثیراتی را در تک فرزندها نشان داده است. به این معنا که محققان مشاهده کرده اند طبق آمار، کسانی که تک فرزند بوده اند پیشرفت تحصیلی بهتری نسبت به سایر دانش آموزان داشته اند. از این گذشته، این افراد چون بیش تر با بزرگ سالان سر و کار داشته اند خواست های والدین و اولیای مدرسه را بهتر می فهمند و بهتر اجرا می کنند. در نتیجه، آن ها اغلب افراد موفق و محبوبی هستند.
۱) این کودکان خواهر و برادر ندارند که با آن ها بازی کنند، مثلاً با هم بدَوند، کشتی بگیرند و... در نتیجه ممکن است توانمندی های فیزیکی شان به شکل مناسبی رشد نکند.
۲) این کودکان به فعالیت های فکری علاقه ی بیش تری دارند و ممکن است به همین دلیل کم تر سراغ فعالیت های بدنی و ورزشی بروند.
از جمله روش هایی که می تواند برای افزایش مهارت های فیزیکی و جسمی کودکان به کار گرفته شود، فراهم کردن امکانات ورزشی مانند فرستادن کودک به سالن ها و باشگاه های ورزشی یا همراه بردن کودک به کوهنوردی و راهپیمایی است. هم چنین می توان امکانات معاشرتی بیش تری را، برای مثال، با فرستادن او به مهد کودک و یا برگزاری مراسم تولد و آوردن سایر بچه ها به منزل با بهانه های مختلف، فراهم کرد تا به این وسیله دوستان و هم بازی های بیش تری پیدا کند و فعالیت های ورزشی مناسبی داشته باشد.
نظرات کاربران درباره کتاب تک فرزندی