در این کتاب، نویسنده به شیوهای بنیادین به مبحث رابطهی تبلیغات و فرهنگ و مرزهای تعاملی و تقابلی این دو در حیات جوامع انسانی با تأکید بر جامعهی ایرانی پرداخته است و همانند هر پژوهندهی صادقی کوشیده تا مستقل از آرا و تمایلهای خویش موضوع را بررسی نماید؛ باید گفت که در موردهایی ـ هرچند اندک ـ نسبت به اندیشه و آرایی خاص گرایش و نسبت به ذهنیتی تنافر نشان داده. در هر حال میتوان گفت که کتاب، فاقد موضعگیری است و نویسنده کوشیده تا وجوه مثبت و منفی این رابطه را معرفی نماید و در پیش روی خواننده بگذارد تا خود در خصوص اثبات یا نفی آن تصمیم بگیرد.
اما اگرچه تبلیغات یک بحث ارزشی است و ساختارهای ذهنی مخاطبان هدف را شکل میدهد، جهت میبخشد و به مسیری مشخص ـ خوب یا بدـ میکشاند، اما پدیدهای است؛ بهتر است گفته شود موجودیتی است انکارناپذیر و هرچه جامعهای پیشرفتهتر شود، نوع تبلیغات آن نیز پیچیدهتر میشود. به همین جهت است که نویسنده به شیوهای آگاهانه، نه در اندیشهی حذف تبلیغات که در فکر پالودن آن از پارهای کژکارکردها با رویکرد فرهنگی است.
از این رو کتاب متضمن دو بخش یا بهتر است گفته شود، مشتمل بر دو دفتر است.
#کتاب_بعدی_من
با دلیل اینکه با مشاهده ی فهرست این کتاب احساس کردم که مباحث تئوریک حوزه ی تبلیغات در اون بیان شده علاقه مند هستم که این کتاب رو مطالعه بکنم.