داستانهای عاشقانه یکی از ژانرهای پرطرفدار و محبوب ادبیات است. ادبیات عاشقانه رنگ و بویی خاص به داستانهای یکنواخت میدهد و جریان داستان را با تبوتاب بیشتری پیش میبرد. بسیاری از داستانهای عاشقانه شرح وصال یا فراق و جدایی را توصیف و خواننده را وارد داستانی پرکشش میکنند. کتاب «نیلوفرهای وحشی درهی شرقی» نوشتهی «مهریسادات هاشمی» یکی از داستانهای عاشقانهای است که طی این چند سال اخیر منتشر شده و توجه علاقهمندان به این ژانر را به دنبال داشته است. این اثر روایت دختری معصوم و پرتلاش است که در فرازوفرودهای زندگی با جوانی عاشق و دلداده و معلمی سرکش و سختگیر روبهرو میشود و با روایت صادقانهاش حس همذاتپنداری را در خواننده برمیانگیزد.
کتاب «نیلوفرهای وحشی درهی شرقی» نوشتهی «مهریسادات هاشمی» در سال 1392 از سوی انتشارات درسا منتشر شده است. این داستان روان و دلنشین با روایت زندگی پرفرازونشیب دختر جوانی به نام «اگنس» که روزها به مدرسه میرود، آغاز میشود. این دختر جوان و جذاب که ظاهری ساده اما دلربا دارد باقی روزش را در آشپزخانهی مسافرخانهی «مادام فارول» مشغول به کار است و در آنجا میزبان مهمانهای این مسافرخانه است. این دختر جوان در ابتدا این داستان بلند، ناخواسته وارد جریانی عاشقانه میشود که در ابتدا تنها آن را یک تصادف در مترو میپندارد در حالی که این اتفاق جریان داستان کتاب «نیلوفرهای وحشی درهی شرقی» را شکل میدهد.
«اگنس» شخصیت اصلی داستان کتاب «نیلوفرهای وحشی درهی شرقی» با مردی جوان و تحصیلکرده به نام «رالف» ابتدا در مترو و سپس در مدرسه روبهرو میشود و در نگاه پرکشش او غرق میشود. «مهریسادات هاشمی» این برخوردهای مملو از مهر و محبت را هم از زبان «اگنس» و هم از زبان «رالف» بیان میکند و خواننده را وارد داستانی عاشقانه و خواندنی میکند. «مهریسادات هاشمی» این داستان را در فضایی کلاسیک و شبیه به رمانهای غیرایرانی به نگارش درآورده و فقر، نیاز مالی و عشق را دستمایهی آن قرار داده است.
«مهریسادات هاشمی» نویسندهی ایرانی متولد سال 1347 است، او با نثری روان و شیرین کتاب «نیلوفرهای وحشی درهی شرقی» را به نگارش درآورده است. این کتاب برای علاقهمندان به رمان و داستانهای بلند با نثری روان و ساده بسیار مناسب است. نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
هفتهها گذشت تا اگنس اجازه پیدا کرد در عمارت و با قدم بزند. دیدن آنها در نگاه اول او را ترساند. او بعد از ورود به عمارت فقط قسمت کوچکی از آن را دیده بود. حالا ساعتها فرصت داشت تا تمام درهای بسته را باز کند و هر بار از منظرهای که میدید، فریادی از سر تعجب میکشید. پنجرههای سالن بزرگی که استل میگفت مخصوص میهمانی است، به تپه مشرف بود که در پایین آن دریاچهای قرار داشت. در واقع خانه بالاتر از دریاچه که حالا پوشیده از برف بود، قرار گرفته بود. او منتظر میماند تا بتواند در بهار دریاچه را ببیند. استل میگفت که در بهار اطراف آن را نسترنهای وحشی صورتی پر میکند.
بهمحض اينکه اگنس اجازه پیدا کرد به باغ برود، توانست ساختمان کوچک اما زیبای آن طرف باغ را کشف کند. بهسرعت نامهای به رابین نوشت و اعلام کرد که به آن ساختمان نقلمکان خواهد کرد و به دنبال نامهی اعتراضآمیز رابین، تهدید کرد که اگر با خواستهی او مخالفت شود به پاریس برمیگردد. استل و توماس ساختمان را نظافت و بخاریها را روشن کردند تا اگنس به همراه پرستارش که خیلی هم از این وضع راضی نبود به خانهی جدید برود. نظر پرستار نمیتوانست در تصمیم او تأثیری داشته باشد چون بههرحال او تا یکی دو هفتهی دیگر به خانه برمیگشت.
اگنس از خانهی جدید نامهای دیگر برای دیوید فرستاد درحالیکه نمیدانست این نامهها قلب و روح مرد جوان را به زنجیر میکشد.
دیوید عزیزم،
یک سلام تازه از خانهای تازه. امیدوارم روزی فرابرسد که تو بتوانی خانهی تازهی مرا ببینی. من سه روز پیش این خانهی خوشگل را پیدا کردم. اینجا کوچک است، دو تا اتاقخواب دارد و یک سالن کوچک، اما حسن بزرگی دارد. هرلحظه احساس میکنم زیر کوهی از برف زندگی میکنم. شاخهی درختانی که دورتادور پنجرهی اتاقها را گرفته، پر از برف است و حتی یکقدم پشت آن پیدا نیست. فقط سفیدی، که من آن را دوست دارم، همانطور که تو حدس زده بودی. استل اینجا را با وسایل قدیمی قصر مبله کرده. نمیدانی چقدر قشنگ شده! کاش اینجا بودی. من هر بار زمان صرف غذا خودم را بالباسهایی پشمی میپوشانم و به قصر میروم. این اسمی است که من روی آن عمارت بزرگ و ترسناک گذاشتهام. آیا در مدتی که اینجا بودی فرصت کردی قصر را ببینی؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 304 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۰۸:۰۰ |
نویسنده | مهری سادات هاشمی |
ناشر | انتشارات درسا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۹/۰۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستان جالبی بود. تقریبا پیش بینی مشکلی داره
خیلی خیلی زیباست حتما بخوانید
برای افراد زیر ۲۰ سال