این کتاب، مشتمل است بر خاطرات نوجوانی از جنگ تحمیلی و تبعات آن که در قالب "حدیث نفس"، "۱۵ نامه"؛ و "۱۲ فریم عکس" روایت گردیده است. در بخش اخیر راوی با مشاهدهی یک عکس دستهجمعی از افراد مختلف در زمان بمباران، نسبت خود با آنها را به شکل خاطره بازگو میکند. به تصریح وی: "سال، سال بمب و باروت و گریه بود. ما با ترس و دلهره بادبادکهایمان را به آسمان میفرستادیم، اما انگار هواپیماهای جنگی، بادبادکهایمان را میدزدیدند. جنگ شده بود. جنگ همهی ما را در گورستانها جمع میکرد. جنگ ما را به گریه میانداخت و بادبادکهایمان را پس نمیداد".