کتاب «ما اینجا هستیم» نوشته بهروژ ئاکرهیی، نویسنده کُرد، است.
او متولد ۱۹۶۳ در کردستان عراق است که در طی سالهای فعالیت خود داستانهای زیادی از فارسی به کردی ترجمه کرده و همچنین کتابهای نیز نوشته است.
این کتاب نیز مجموعه داستانی از اوست که موضوع مشترکشان، سرکشیهای یک پرستار به سالمندانی در مناطق مختلف شهری در سوئد است. اکثر این داستانها به زبانی روان و ساده نوشته شدهاند، که عنوانهایشان از این قرار است: «هشت و سی و پنج دقیقه»، «نه و بیست دقیقه»، «ده و ده دقیقه»، «یازده و پنج دقیقه»، «یازده و چهل دقیقه»، «دوازده و بیست دقیقه»، «سیزده و پنج دقیقه»، «سیزده و پنجاه دقیقه»، «چهارده و پانزده دقیقه»، «پانزده و ده دقیقه»، «شانزده و پنج دقیقه» و «شانزده و سی و پنج دقیقه».
در بخشی از کتاب « ما اینجا هستیم» میخوانیم:
«… روزنامه را کنار میزنم.
«پایینِ پایین. اون روزنامه رو بزن کنار…»
روزنامه را کنار میزنم.
«یه پاکت اونجاست… تهِ ته!»
«خب؟…» پاکت را میبینم.
«بده به من…» عصا را به لبۀ تخت آویزان میکند. پاکت را میگیرد: «این پولهای منه.» درش را باز میکند و نشانم میدهد.
«خب؟»
پولها را سر جایش میگذارد. درِ پاکت را میبندد: «حالا بذار سرِ جاش.» و دستش را دراز میکند.
میگیرم.
«در کمد رو هم ببند.»
میبندم.
«حالا فقط من و تو میدونیم.»
میخندم: «چی رو میدونیم؟»
«که پولهام کجاست.»
«برای چی باید بدونم؟»
میخندد: «فریدریک هم میدونه…»
«که چی؟»
«که یکی باشه تا بهش اعتماد کنیم.» با چشم روی تخت را میگردد:
«کجاست؟»
«چی کجاست؟»
«فریدریک!»
میگویم: «اینها. خودت اینجا آویزونش کردی!»
میگوید: «بذار باشه.» و لبخند میزند».