یکی از مفاهیم قدیمی و کلاسیک در مطالعات پسااستعماری مفهوم امپریالیسم میباشد. مفهوم امپریالیسم در سادهترین تعریفش اشاره به دکترینی دارد که بر اساس آن یک دولت مقتدر به دلایل متنوع تاریخی، سیاسی و ایدئولوژیکی و به دلیل تواناییهای نظامی و اقتصادی گرایش و تمایل شدیدی به توسعه و بسط نفوذ و سلطه در ماورای مرزهای خود دارد و کمابیش از عهده این کار نیز برمیآید. ادوارد سعید امپریالیسم را فراتر از یک ایدئولوژی و نظریه دانسته و آن را عبارت از «عمل، نظریه و رفتار یک مرکز سلطۀ مادرشهر میداند که بر قلمروهای ماورای مرزهای خود حکومت میکند». در اواسط قرن هفدهم واژه امپریالیسم برای توصیف سیاستهای توسعهطلبانه ناپلئون سوم بهکار میرفت اما در قرون هجدهم و نوزدهم رفتهرفته بهعنوان پسوند و صفتی برای توصیف توسعهطلبیهای همه قدرتهای اروپایی بهکار گرفته شد. ریشه لغوی امپریالیسم به کلمه امپریوم برمیگردد که یک واژه لاتین است و برای توصیف حاکمیت امپراطوری رم بر ماوراء مرزهایش در منطقه مدیترانه مورد استفاده قرار میگرفته است.
از آن دوران دوره تاریخی که بگذریم ردپای مشخص شکلگیری امپریالیسم بهویژه در نیمه دوم از هزاره دوم میلادی در اروپا به چشم میخورد. مورخین بسط و تکامل نظری و عملی امپریالیسم در این دوره را به سه دوره عمده تقسیم میکنند. دوران اول که تحت دوران اکتشاف سرزمینهای جدید از آن یاد میشود و قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی را دربرمیگیرد. در این دوران است که با کشف سرزمینهای جدید عطش قدرتهای استعمارگر اروپا برای بسط قلمرو حاکمیت خود به اوج میرسد. دوران دوم که به دوران مرکانتالیسم یا تجارت ماوراء بحار مشهور است، قرون هفدهم و هجدهم میلادی را شامل میشود. مهمترین مشخصه این دوران اهداف تجاری برای سودآوری اقتصادی میباشد. و بالاخره دوران سوم که دوران خود امپریالیسم یا دوران نهادینه شدن امپریالیسم است به قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برمیگردد که در آن امپریالیسم کلاسیک اعمال و اجرا میشود.
برخی از صاحبنظران جمع این سه دوره را دوران اروپاسازی جهان یا تبدیل سایر کشورهای جهان به اقمار اروپا لقب دادهاند. نکته قابل توجه در این خصوص این است که در این فرآیند طولانی اروپاسازی جهان که قریب به پنج قرن به طول انجامید نه فقط دولتهای اروپایی بلکه مبلغین مذهبی، سیاحان و مسافران معمولی، ماجراجویان، کاوشگران، مکتشفین و مهاجران اروپایی هم ایفای نقش مؤثر داشتهاند. در میان ادبیات تولید شده و بهجا مانده دربارۀ امپریالیسم احتمالاً دو نام در زمرۀ جنجالیترین و ماندگارترین نامها میباشند. نخستین این نامها جان اتکینسون هابسون اقتصاددان و نویسنده انگلیسی و دومین آنها ولایمیر ایلیچ لنین میباشد.