0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
بوی موی مولیان

معرفی، خرید و دانلود کتاب بوی موی مولیان

مجموعه داستان
درباره بوی موی مولیان
«رکاب بزن؛ تندتر» این را من به خود می‌گویم که در مسابقۀ دوچرخه‌سواری کمی عقب‌تر از سه تن از دوستانم -یا بهتر است بگویم رقیبانم- در حال بالا رفتن از سراشیبی مهلکی هستیم. قطره عرقی از پیشانی‌ام سر خورده و روی دستم فرود می‌آید. این قطره چنان توجهم را جلب می‌کند که تمرکزم از هم پاشیده و در کمتر از ۱۰ ثانیه زانویم با اصابت به آسفالت، خراش عمیقی برمی‌دارد. ارزشش را داشت؟ اینهمه تقلا، صرفا جهت جمع‌آوری خاطراتی که روزی تبدیل به نوستالژی‌هایی کودکانه خواهند شد. خب که چه؟ خودم به خودم می‌گویم:«خب که چه؟ که زندگی کنیم. که نفس بکشیم. که... که... که...». اما هیچ کدام از دلایلی که برای خودم می‌آورم، قانعم نمی‌کنند. واقعا که چه؟ که یک سری تصاویر گنگ برای روزهای آتی زندگیمان بسازیم تا بتوانیم سنگینی بار هستی را تحمل کنیم؟ اما کودک ۱۱ ساله که اینها را نمی‌داند. او فقط بلد است رکاب بزند. عقب بیافتد. جلو بزند و باز عقب بیافتد. ادامۀ این بحث برایم جذابیت چندانی ندارد. در صدم ثانیه فکر کردم که برخیزم، لباسم را بتکانم، سوار دوچرخه شوم و دوباره رکاب بزنم. سرم را که بلند می‌کنم، نگاهی خیره به خود می‌بینم. دختری با شال قرمز. لب‌های درشت. ابروهای کشیده. چشمانی با مردمکانی درشت و خیره به درون. انگار دارد با دیدن من، خود را می‌بیند. تقریبا هم سن و سال خودم است. با یک دست تابلوی نقاشی، با دست دیگر یک کیسۀ کوچک مشکی رنگ حمل می‌کند. نقاشی دختری است بسیار شبیه به خودش؛ دختری با گوشوارۀ مروارید. دستی به نشانۀ یاری مقابل چشمانم می‌بینم. سفت می‌گیرم و برمی‌خیزم. دختر رفته است. نمی‌دانم به کجا. اما از سواری سریع دو تن از دوستانم به داخل کوچه‌ای در همان نزدیکی، متوجه می‌شوم که دختر دقیقا به همان جهتی حرکت می‌کند، که دوستانم. یا شاید آنها به همان جهتی سوق پیدا کرده‌اند، که دختر. با دوست یاری‌گرم همراه می‌شوم. به دنبال دو رفیق دیگرمان حرکت می‌کنیم. از دور دختر را می‌بینم. از پشت سر. هیچوقت اینقدر سریع رکاب نزده‌ام. بگذار برای هر کدام از دوستانم اسمی انتخاب کنم که برای تو هم قابل تفکیک باشند. دوست یاری‌گرم را نفر اول می‌نامم. چون همیشه اولین نفری است که به دادم می‌رسد. اولین‌ها زیباترین و ماندگارترین ارتباطات زندگی‌ را برای آدم رقم می‌زنند. مثل اولین دوست، اولین دست یاری، اولین کلماتی که بر زبان جاری می‌شوند و البته اولین عشق... دو دوست دیگرم اهمیت چندانی ندارند؛ صرفا هستند که باشند. دوست‌اند چون به دوست نیاز داریم. شاید من و نفر اول از رفاقت هم اطمینان کامل نداریم که دو نفر دیگر را هم به عنوان زاپاس مدت‌ها پیش به جمع خود راه دادیم. ولی من مطمئنم اگر اتفاقی هم بیافتد و میانۀ من و نفر اول به هم بخورد، دو نفر دیگر که هیچ، تمام دنیا هم رفیقمان شوند، باز طعم آن رفاقت اولین را نخواهیم چشید. به همین ترتیب به یکی از آن دو نفر دوم و به دیگری نفر سوم می‌گویم. ترتیبشان اهمیتی ندارد. -بخشی از کتاب-

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
349.۷۱ کیلوبایت
تعداد صفحات
46 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۱:۳۲:۰۰
نویسنده سجاد ابراهیمی زاده
ناشرنشر داستان
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۳/۰۸
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳۴۹.۷۱ کیلوبایت
۴۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
0
(بدون نظر)
25,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
بوی موی مولیان
بوی موی مولیان
مجموعه داستان
نشر داستان
0
(بدون نظر)
25,000
تومان