خلاصه کتاب مکبث

خلاصه کتاب مکبث؛ همه‌چیز درباره یک تراژدی شاهکارِ شکسپیر

نمایشنامه مکبث را به عنوان یکی از کوتاه‌ترین و تاثیر‌گذارین‌ترین نمایشنامه‌های تراژدی در تاریخ می‌شناسند. نمی‌شود کتاب‌خوان بود و شکسپیر را نشناخت، و نمی‌شود شکسپیر را شناخت و مکبث را نخواند. نمایشنامه‌ای که چهار قرن از خلق آن گذشته و هنوز شاهد اجراهای تازه‌ای از آن هستیم و کماکان مرجع خلق آثار نمایشی دیگری است. با هم نگاهی داریم به دلایل این‌همه محبوبیت و شهرت نمایشنامه مکبث

درباره نمایشنامه مکبث

نمایشنامه مکبث در آغازین سال‌های قرن هفدهم نوشته و اجرا شد؛ ظاهرا خود شکسپیر هم در اولین اجرا حضور داشته است. طرح این قصه برگرفته از یک واقعه تاریخی است که چیزی حدود شش قرن پیش از نوشتن نمایشنامه، رخ داده بود. در آن سال، پادشاه دانکن که قانون جانشینی پادشاهی را تغییر داده و بر تخت سلطنت نشسته بود، توسط مکبث کشته می‌شود. شکسپیر هم در شاهکار خودش همین جاه‌طلبی و قدرت‌طلبی را نشانه گرفته و قصه‌اش را بر آن ساخته است. در نسخه انگلیسی، بیشتر بخش‌ها به نظم نوشته شده‌اند و حتی دیگر سطرها هم کلامی آهنگین دارند. یکی از شاخصه‌های مهم اثر، همین شیوه بیان و روایت است؛ شکسپیر در این تراژدی از آرایه‌های استعاره و تشبیه بسیار زیاد بهره برده.

طرح کلی داستان مکبث

تعریف یک خطی و طرح کلی ماجرا، شرح جاه‌طلبی یکی از سپهسالاران پادشاه دانکن، مکبث و همین‌طور همسرش، لیدی مکبث است. مکبث، سرداری شجاع و غیور و دلیر، که در نبردی سخت با هجوم نروژی‌ها پیروز شده و به فرمانروای خود خدمت بزرگی کرده است؛ او با این کار مورد توجه و تقدیر ویژه پادشاه دانکن قرار می‌گیرد و حکومت کادور به او داده می‌شود. پیش آمدن این موقعیت و به دست آوردن منسب تازه، قهرمان قصه را وسوسه‌ می‌کند تا با از بین بردن پادشاه، خود بر تخت پادشاهی اسکاتلند بنشیند؛ البته در این راه، همسرش به این وسوسه دامن می‌زند و او را به عملی کردن این کار تشویق می‌کند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند در شبی که پادشاه مهمان خانه‌شان است، نقشه شوم خود را اجرا کنند.

درباره ویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر

اواسط قرن شانزدهم، به طور دقیق‌تر در سال ۱۵۶۴ در انگلیس (شرق لندن) به دنیا آمد؛ یعنی تقریبا اواخر دوره رنسانس، دوره پیشرفت و شکوفایی هنر. برای اینکه تصویر بهتری از آن دوران داشته باشید باید بگوییم که شکسپیر و گالیله در یک سال به دنیا آمدند؛ حدودا ۲۰ سال پس از آن‌که کپرنیک ادعا کرد خورشید، و نه زمین، مرکز منظومه شمسی است، و ۲۰ سال پیش از آن‌که سیمون استیون برای اولین بار «رقم اعشاری» را مطرح کند.

شکسپیر که در جوانی به کار نمایش علاقه نشان داده بود و تجربه بازیگری هم داشت، در ۲۵ سالگی اولین اثرش را که نمایشنامه «هنری ششم» بود نوشت. از او ۳۹ نمایشنامه به جا مانده که مهم‌ترینشان اتللو، هملت، رومئو و ژولیت، شاه لیر و مکبث است. شکسپیر را پدر نمایشنامه‌نویسی انگلیس می‌دانند و بسیاری از ادیبان و منتقدان عقیده دارند که او بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس تاریخ است.

خلاصه نمایشنامه مکبث

داستان  از جایی آغاز می‌‌شود که مکبث که موفق به شکست سپاه نروژ شده، به همراه بانکو، از سپهسالاران ارتش پادشاه، در حال بازگشت به اسکاتلند است. آن‌ها در راه سه جادگر می‌بینند که آینده‌شان را پیشگویی می‌کنند؛ به مکبث می‌گویند تو امیر کادور و سپس پادشاه خواهی شد. و همچنین به بانکو می‌گویند خودت نه، اما فرزندان تو پادشاه خواهند شد. آن‌ دو وقتی به مقر پادشاهی می‌رسند، پادشاه دانکن به سبب دلاوری‌های مکبث، او را امیر ولایت کادور می‌کند. پس از این ماجرا، مکبث هم خوشحال می‌شود و هم به فکر فرو می‌رود؛ شاد بابت منسب جدید و اما غرق در اندیشه پیشگویی جادوگرها. او با خودش می‌گوید اولین پیشگویی‌شان درست از آب درآمده و حالا با کشتن دانکن، من بر تخت پادشاهی خواهم نشست و این با پیشگویی جادوگرها مطابقت می‌کند.

پادشاه دانکن برای تشکر و قدردانی از مکبث، به خانه او می‌رود. در اینجا لیدی مکبث، همسر مکبث، به وسوسه شیطانی او به شدت دامن می‌زند و او را تشویق به کشتن پادشاه می‌کند. و به این ترتیب پادشاه دانکن در خواب کشته می‌شود. پس از این ماجرا، فرزندان پادشاه از ترس کشته شدن، از آنجا فرار می‌کنند. مکبث برای جلوگیری از تحقق یافتن پیشگویی جادوگرها درباره بانکو، تصمیم می‌گیرد افرادی را برای کشتن پسران بانکو بفرستد. بانکو دست او را می‌خواند؛ فرزندش را فراری می‌دهد و خودش کشته می‌شود. از طرف دیگر، مکداف،‌ از سپهسالاران ارتش، به صف مخالفان می‌پیوندد. مکبث که دستش به مکداف نمی‌رسد، با سنگدلی تمام، همسر و فرزند مکداف را می‌کشد.

مکداف که زخم‌خورده است، تنها انتقام می‌تواند آرامش کند. او به همراه پسر بانکو و مالکوم (پسر پادشاه دانکن) به اسکاتلند حمله می‌برند. در این بین، لیدی مکبث که به خاطر دست داشتن در قتل‌ها دچار جنون و توهم شده، خودکشی می‌کند. سرانجام مکداف در نبردی تن به تن مکبث را می‌کشد و مالکوم بر تخت پادشاهی می‌نشیند.

شخصیت‌های اصلی نمایشنامه مکبث چه کسانی هستند؟

نمایشنامه پنج پرده‌ای مکبث قطعا شخصیت‌های بیشتری از آنچه در اینجا آورده‌ایم دارد، اما اگر بخواهیم نقش‌های اصلی را جدا کنیم می‌توانیم این‌ها را معرفی کنیم:

لیدی مکبث

پادشاه دانکن

مالکوم و دونالبین، پسران پادشاه

مکبث، سپهسالار ارتش

بانکو، سپهسالار ارتش

مکداف، سپهسالار ارتش

لیدی مکبث، همسر مکبث

جادوگران

اقتباس‌های مهم سینمایی از مکبث 

تا به امروز اقتباس‌های بسیاری از این نمایشنامه معروف انجام گرفته. در اینجا به چهار فیلم سینمایی که آثار شاخصی به حساب می‌آیند اشاره می‌کنیم.

مکبث، به کارگردانی اورسن ولز، سال ۱۹۴۸

مکبث، به کارگردانی رومن پولانسکی، سال ۱۹۷۱

سریر خون، اثر آکیرا کوروساوا سال ۱۹۵۷

مکبث، به کارگردانی جاستین کرزل، سال ۲۰۱۵

در ایران هم اخیرا محمود حسینی‌زاد رمانی به نام «بیست زخم کاری» را با اقتباسی از این نمایشنامه نوشت. چند سال بعد، سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان براساس این داستان ساخته شد که بسیار مورد توجه مخاطبان ایرانی قرار گرفت.

بهترین ترجمه مکبث کدام است؟

نمایشنامه مکبث نیز مانند بسیاری دیگر از آثار معروف و مهم خارجی، در ایران توسط مترجمان مختلفی به فارسی برگردانده شده است. به همین خاطر، یکی از چالش‌های مخاطب انتخاب ترجمه خوب و دقیق است. اما می‌شود گفت که بیشتر ترجمه‌های مکبث کارهای خوبی هستند، از جمله ترجمه داریوش آشوری که توسط نشر آگه منتشر شده، برگردان فرنگیس شادمان از نشر علمی و فرهنگی، ترجمه عبدالرحیم احمدی از نشر قطره. نکته جالبی که درباره ترجمه آخری این است که در بخش شعرها، مرحوم نادر نادرپور با مترجم همکاری کرده است. همچنین کتاب صوتی مکبث نیز فیدیبو موجود است.

بخشی از کتاب مکبث

«این پله‌ای است که یا پایم بر آن خواهد لغزید یا باید از روی آن بجهم، زیرا این پله راهم را سد می‌کند. ستارگان، اخگرهای خود را پنهان دارید و بر هوس‌های تیره و ژرف من پرتو میفکنید! چشم در برابر دست بسته باد، و با این همه آنچه پس از وقوع، دیده یارای دیدنش ندارد، مجرا باد!»

5 Responses

    1. درود.آیا نمایشنامه های شکسپیر
      به پای سوپر داستانها و حماسه های پر انرژی شاهنامه می‌رسد؟ چقدر تبلیغات درباره نویسنده ای که نمایشنامه های یک خطی اش تنها با مرگ قهرمانان قصه ختم میشود را اینطور بی پروا بی مطالعه باور میکنیم. وقت تنگ است و سخن بسیار.

  1. شکسپیر با این اثر سترگش بر آن است بگوید ب خصوص خطابش توده ی عادی جامعه است که شاه کشی هم امکانش هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری