«موضوع مرگ و زندگی» نام جدیدترین کتاب اروین یالوم است که با ترجمه دکتر سپیده حبیب و توسط نشر قطره در هفتههای اخیر وارد بازار شده و در همین مدت کوتاه توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در سالهای اخیر مخاطبان کتاب علاقه خاصی به خوانش آثار اروین یالوم نشان دادهاند او به عنوان رواندرمانگر و روانشناسی اگزیستانسیال تاثیر بسیاری در تبیین جهان معاصر و مشکلات زیستی انسان معاصر داشته است. کتابهای «وقتی نیچه گریست»،«درمان شوپنهاور» و «مامان و معنی زندگی» از مهمترین کتابهای او هستند که با ترجمه سپیده حبیب منتشر شده و بسیار مورد اقبال مخاطبان ایرانی قرار گرفتهاند. در ادامه با جدیدترین کتاب اروین یالوم که به یکی از مهمترین موضوعات زیستن! یعنی موضوع مرگ و زندگی پرداخته است، بیشتر آشنا میشویم.
درباره کتاب موضوع مرگ و زندگی
ما معمولا برای نشان دادن اهمیت موضوعات از این اصطلاح استفاده میکنیم: «موضوع مرگ و زندگیه!»، اما این کتاب دقیقا درباره «موضوع مرگ و زندگی» است که میتوان آن را در دسته خودزندگینامهها گنجاند، روایت اروین یالوم و همسرش، مریلین یالوم از روزهای سخت و پایانی زندگی مریلین است که با مولتیپل میلوما (نوعی سرطان که در آن سلولهای سرطانی پلاسما در مغز استخوان جمع شده و سلولهای سالم خون را نابود میکنند) دستوپنجه نرم میکند. از طرفی، خود اروین یالوم هم که سنی ازش گذشته، بیمار است و به قول خودش با یک قوطی فلزی پنج در پنج سانتیمتری که در سینهاش کار گذاشتهاند توانسته از مرگ نجات پیدا کند و به زندگیاش ادامه دهد؛ بااینحال او به خاطر عشقی که به همسرش دارد، تماموقت به مراقبت از او میپردازد.
شاید از خلاصه داستان کتاب «موضوع مرگ و زندگی» اینطور به نظر برسد که با کتابی سنگین و غمگین طرفیم اما دقیقا در متنِ کتاب روندی خلاف این موضوع را شاهد هستیم. از نکات جالب توجه این کتاب این است که هر کدام از فصلهای کتاب به قلم یکی از نویسندگان یعنی اروین یالوم و همسرش نوشته شده و هر کدام زاویه دید خویش، تجربه و مواجهه خویش را با مرگ و زندگی نوشته است. ضمن اینکه چون با یک اثر داستانی سروکار نداریم، یادداشتها در ادامه گفتههای همدیگر نیستند. روایتهای این دو نفر، بیشتر از هر چیز درباره دانستهها، آگاهیها و تجربههایی است از مواجهه با مسأله «مرگ» که طی سالیان دراز به دست آوردهاند و حالا به شکلی عملی و عینی با آن روبرو شدهاند؛ این موضوع باعث شده تا به درکی دیگر و ملموستر از مواجهه با مرگ برسند. یالوم که سالهای مراجعهکنندگانش را مشاوره داده تا با رنج عمیق از دست دادنِ عزیزانشان کنار بیایند، حالا خودش درگیر با این موقعیتِ مشابه شده است.
داستان اروین یالوم و همسرش
گفتیم که «موضوع مرگ و زندگی» یک اثر داستانی نیست، اما بیشباهت با داستان هم نیست . مگر غیر از این است که هر کدام از ما قصه زندگی خودمان را داریم؟ دو راوی داریم که خودشان را به ما میشناسانند و در همان شروع کار هم میگویند که قرار است چه چیزی برای ما تعریف کنند. اتفاقا سوژهای دارد که شاید مشابهش را در یک رمان یا فیلم سینمایی دیده باشید؛ دو نفر که عاشقانه همدیگر را دوست دارند و ۶۵ سال است کنار هم زندگی کردهاند و اوضاع مالی خوبی هم دارند، فهمیدهاند که یکیشان دچار بیماری سختی شده و مدت زیادی از عمرش باقی نمانده. دراماتیک است. ضمن اینکه در یادداشتهای هر دو، با مرور خاطرهها، به نوعی داستانکهایی را میخوانیم که گاهی همان «ضربه»ای را که یک داستانک قرار است بزند هم دارند؛ مثل ماجرای پنج دوست اروین در دانشگاه.
بر همین اساس کتاب موضوع مرگ و زندگی را میتوان در دسته جستارنویسی تقسیمبندی کرد و شاید یکی از بهترین مثالها برای کسانی باشند که دنبال خواندن جستارنویسیهای خوب هستند.
نگاه اروین یالوم در موضوع مرگ و زندگی
تفاوت مهمی که این کتاب با سایر آثار مشابهش دارد این است که یک روانپزشک برجسته آن را نوشته؛ کسی که دیدگاه تازهای از علم روانشناسی را ارائه کرد و همچنین موفق شد آنچه درباره سلامت روان در ذهن دارد و مسائل روانشناسانه را در قالب داستانی بریزد و مخاطبهای میلیونی را همراه خود کند. نکته مهم دیگر اینکه یالوم موفق شده هم توجه روانشناسان را به آثار خود جلب کند و هم مخاطب عام را کنار خود داشته باشد. موضوع دیگری که این یادداشتها را خواندنیتر میکند، روبرو شدن یک روانشناس اگزیستانسیالیست -که قطعا مسأله مرگ یکی از مهمترین دغدغههایش به شمار میرود- با مرگ عزیزترین فرد زندگیاش و همچنین نزدیک شدن خودش به مرگ است. این مواجهه که از شکلی تئوری به حالتی واقعی و عملی درآمده، نگاه ویژهای را در پی دارد. خود یالوم در بخشی از این کتاب با اشاره به دستگاه مکانیکی که در سینهاش کار گذاشتهاند، مینویسد: «این دستگاه کوچک و ظریف بالاترین درجه تعیینکنندگی را دارد؛ اگر از کار بیفتد، زندگی من هم در عرض چند دقیقه به پایان میرسد. از شدت فناپذیری خودم مبهوت ماندهام.»
اروین یالوم کیست؟
اسم اروین یالوم برای کتاببازها کاملا آشناست؛ حتما عنوان کتابهای «وقتی نیچه گریست» یا «درمان شوپنهاور» به گوشتان خورده است. اروین دیوید یالوم، رواندرمانگر و نویسنده مشهور آمریکایی است که روانشناسی هستیگرایانه (اگزیستانسیال) را بنیان گذاشت. یالوم فارغ از تخصص اصلیاش که روانشناسی است، استعداد و مهارت خوبی هم در نویسندگی داشت و با نوشتن رمانهایی که موضوعهای روانشناسانه دارند، نام خودش را مطرح کرد. همانطور که گفتیم، او در کنار ارائه نظریات تخصصیاش در بحث روان درمانی، با نوشتن آثار داستانی، هم جایگاه خوبی در علم روانشناسی به دست آورد و هم توانست مخاطب کتابخوان و عامه مردم را مجذوب خود کند.
از جمله آثار معروف یالوم باید به «درمان شوپنهاور»، «وقتی نیچه گریست»، «دروغگویی روی مبل»، «مامان و معنی زندگی»، «عشق و جلادش»، «مسئله اسپینوزا» و «چگونه پروانه شدم» اشاره کرد. در این بین، فیلمی سینمایی هم براساس رمان «وقتی نیچه گریست» به همین نام در سال ۲۰۰۷ ساخته شد. در طی این سالها او توانسته جوایز متعددی را هم به خودش اختصاص بدهد، از جمله جایزه مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری و نشان طلای بهترین رمان داستانی از باشگاه مشترکالمنافع کالیفرنیا.
بهترین ترجمه کتاب موضوع مرگ و زندگی
ایرانیها ارتباط ویژهای با یالوم برقرار کردهاند و به همین خاطر بیشتر کتابهایش به فارسی ترجمه و منتشر شده است. البته خود یالوم هم علاقه خاصی به مخاطبان ایرانیاش دارد؛ در همین کتاب او در همان صفحههای ابتدایی از ایمیلی میگوید که از یک دانشجوی ایرانی به دستش رسیده و اشک شوقش را جاری کرده. احتمالا میدانید که ترجمههای بسیار زیادی از آثار یالوم انجام شده، اما اگر پی ترجمهای خوب و درجه یک هستید، سراغ ترجمههای سپیده حبیب بروید که مترجم اختصاصی آثار یالوم در ایران به شمار میرود. سپیده حبیب خود روانپزشک است و تخصصش را از دانشگاه علوم پزشکی ایران گرفته است. او مهمترین آثار یالوم را به فارسی برگردانده است که به خاطر تسلطش بر زبان و ترجمه آثاری در زمینه تخصصی خودش، نثری بسیار روان و خوشخوان را به مخاطب ارائه میکند.
بخشی از کتاب موضوع زندگی و مرگ
هر دو ما احساس میکنیم زندگیمان را تمام و کمال زیستهایم. از تمامی اندیشههایی که برای آرام ساختن بیماران بیمناک از مرگ به کار میبردم، هیچیک به اندازه این اندیشه که یک زندگی عاری از حسرت و پشیمانی بسازید، قدرتمند نبوده است. من و مریلین هر دو عاری از حسرت هستیم. ما به تمامی متهورانه زندگی کردهایم. مراقب بودیم اجازه ندهیم فرصت اکتشاف از دستانمان بگریزد و اکنون زندگی نازیسته کمی باقی گذاشتهایم.