سورئالیسم در ادبیات

معرفی ادبیات سورئالیسم؛ آشنایی با ۵ رمان محبوب سورئال

سوررئالیسم در ادبیات را می توان به عنوان تلاشی هنری برای پیوند دادن واقعیت و تخیل تعریف کرد. سورئالیستها با خلق داستان‌های غیرواقعی و عجیب و پر از تقابل به دنبال غلبه بر تضادهای ذهن خودآگاه و ناخودآگاه هستند.

مکتب سورئالیسم بر اصالت رویا، تداعی آزاد و افکار ناخودآگاه بنا شده است. سورئالیسم تاثیر بسیار زیادی بر روی هنر و ادبیات گذاشته است و تعدادی از پرنفوذترین چهره‌های فرهنگی، ادبی،هنری و سینمایی خود را وابسته به این جنبش یا متاثر از آن می‌دانند.باید توجه داشت که سورئالیسم ادبی حاصل یک برخورد روانشناسانه با ادبیات است. در این یادداشت قصد داریم تا با تعدادی از کتاب‌های ادبیات سورئالیستی آشنا شویم. اما پیش از آن با ویژگی‌های کلیدی سورئالیسم در ادبیات بیش‌تر آشنا می‌شنویم.

ویژگی‌های کلیدی سورئالیسم در ادبیات

در ادامه به ویژگی‌های کلیدی سورئالیسم در ادبیات می‌پردازیم.

خواب و رویا

در ادبیات سورئالیستی معمولا بخش‌های زیادی از آثار به خواب و رویا تعلق دارد و ما شاهد بازگو کردن تمام پریشانی‌های خواب شخصیت‌ها هستیم و خیلی از اوقات هم تا پایان اثر نمی‌توانیم تشخیص دهیم که این خواب است یا واقعیت!

مثال معروف این ویژگی در کتاب«جادوگر شهر اُز» است که خوانندگان با عروسک سخنگو، مرد حلبی، مترسک و دورتی همسفر می‌شوند و در پایان متوجه می‌شوند او کلا خواب دیده است.

 عناصر غیر منطقی

اگر نقاشی‌های سالوادور دالی نقاش مشهور سبک سورئالیسم را دیده باشید مثال‌های زیادی برای وجود عناصر غیرمنطقی به ذهنتان می‌آید، مثلا ساعتی که روی شاخه درخت ذوب شده است – تابلوی تداوم حافظه- یا در ادبیات بی‌شک معروف‌ترین تصویر، تصویر سوسک شدن گره‌گور سامسا در رمان مسخ است.

تضادهای  کنار هم 

کنار هم قرار دادن دو چیز با یکدیگر به عنوان راهی برای برجسته کردن تفاوت‌های آنها است. ابزار ادبی کنار هم قرار دادن شامل یک مقایسه جانبی از چیزها برای ایجاد یک تضاد آشکار است. نویسندگان سوررئالیست اغلب از کنار هم قرار دادن چیزهایی افراطی و متضاد استفاده می‌کنند که هیچ کس انتظار ندارد آنها را در رابطه با یکدیگر ببیند.

برای مثال، یک نویسنده ممکن است چیزی مانند یک کفش یا هندوانه را با چکش یا یخ‌خراش مقایسه کند. آثار سورئالیستی اغلب بر کنار هم قرار گرفتن رویاها یا زندگی فانتزی یک فرد و واقعیتی که در آن زندگی می‌کنند تأکید می‌کنند.

تجلی ناخودآگاه

در آثار سوررئالیستی، شخصیت‌ها اغلب توسط ضمیر ناخودآگاه خود هدایت می‌شوند که البته منجر به رفتارهایی می‌شود که سرمنشاء مشخصی ندارد. گاهی خوانندگان، از طریق یک راوی دانای کل، می‌فهمند که چه خبر است، اما گاهی در این تردید می‌مانند که چرا شخصیت داستان در این موقعیت، این کار غیرمنطقی را کرد؟!.

نقاشی تداوم حافظه

معرفی ۵ رمان خواندنی سورئال

در ادامه به معرفی ۵ رمان خواندنی می‌پردازیم.

مرشد و مارگاریتا

مرشد و مارگاریتا یکی از جذاب‌ترین داستان‌های سورئالیستی از میخائیل بولگاکف نویسنده برجسته روسی است. در این داستان یک عاشقانه بین مرشد و مارگاریتا اتفاق می‌افتد. مرشد و مارگاریتا بنا بر دلایل از هم جدا می‌افتند و مرشد در بیمارستانی روانی بستری می‌شود. او در آن‌جا نوشته‌هایی درباره حاکم رومی اورشلیم در زمان مصلوب‌شدن حضرت عیسی می‌نویسد. همزمان با این رویداد شیطان با نام دکتر ولند و همراهانش به شهر مسکو که پایتخت اتحاد جماهیر شوروی است سفر می‌کنند.

آن‌ها توانایی‌هایی فراتر از حد تصور دارند و مشکلاتی را برای افرادی به وجود می‌آورند. با خواندن این داستان متوجه می‌شویم افرادی وجود دارند که حتی از شیطان هم بدتر هستند. داستان عاشقانه میان مرشد و مارگاریتا در جایی با دکتر ولند ارتباط پیدا می‌کند و باز هم در این‌جا توانایی‌های ویژه دکتر ولند به کمک مرشد و مارگاریتا می‌آید. کتاب مرشد و مارگاریتا دارای طنزی هوشمندانه است و حکومت استالینیستی‌ را به چالش می‌کشد و آن‌را مسخره می‌کند‌.

بولگاکف نوشتن این داستان را از سال ۱۹۲۸ آغاز کرد و اولین نسخه دستی آن‌را دو سال پس از شروع نوشتن، آتش زد. در سال ۱۹۳۱ بود که بولگاکف دوباره کار بر روی این اثر را آغاز کرد. نوشتن این کتاب تا سال ۱۹۴۰ ( چهار هفته پیش از مرگ بولگاکف) ادامه داشت‌. با این‌که بولگاکف در بستر بیماری بود؛ همسرش به او کمک کرد تا این کتاب را بنویسد. مرشد و مارگاریتا در نهایت در سال ۱۹۴۱ و توسط همسر بولگاکف به پایان رسید اما استالین اجازه چاپ آن را نداد. این کتاب دست‌آخر در سال ۱۹۶۵ در تیراژی محدود و با حذف ۲۵ صفحه و تعدادی از نام‌ها و نمادها منتشر شد.

استقبال از این کتاب بی‌سابقه بود و نسخه‌هایش یک شبه به فروش رفت. ترجمه مشهور این کتاب به فارسی توسط عباس میلانی صورت گرفته است. حمیدرضا آتش‌بر‌آب نیز این کتاب را از نسخه روسی آن ترجمه کرده است.

 نادیا

داستان نادیا با زبان اول شخص مفرد روایت می‌شود. این کتاب روایتی سورئالیستی از آشنایی نویسنده با دختری در پاریس و وارد رابطه شدن با اوست. برخی کتاب نادیا را اولین رمان سورئالیستی عاشقانه به شمار می‌آورند. کتاب نادیا نوشته آندره برتون منتقد برجسته، نویسنده و از نظریه‌پردازان جنبش سورئالیسم است. در این اثر ادبی، فاصله میان زندگی‌نامه و داستان حذف می‌شود. این کتاب ۵۰ عکس نیز به همراه دارد که برای فهم بهتر روایت داستان باید دیده شوند. این رمان در سال ۱۹۲۸ منتشر شد. داستان فوق ساختاری غیرخطی دارد اما به گونه‌ای نوشته شده است که هنگام خواندن آن گمراه نشویم. کتاب نادیا را می‌توانیم با ترجمه کاوه میررعباسی از نشر افق بخوانیم.

زن در ریگ روان

کتاب زن در ریگ روان برگرفته از افسانه سیزیف است که به تلاش‌های نافرجام انسان در طول زندگی‌اش اشاره می‌کند. داستان زن در ریگ روان از این قرار است که حشره‌شناسی به نام نیکی جومپی‌ قصد دارد نامش را در کتاب دانشنامه حشرات ثبت کند. او به دنبال یافتن سوسکی منحصر بفرد است و در جستجوی خود به دهکده مرموزی می‌رسد. گودال‌های عمیقی در این دهکده وجود دارد که در انتهایش یک کلبه است. او را به یکی از این گودال‌ها راهنمایی می‌کنند که زنی در آن ساکن است.

فردای آن روز نیکی متوجه می‌شود که راهی برای رهایی او از گودال وجود ندارد. چون گودال از شن‌های روان پر شده است. آن‌ها همه روزه باید شن‌های اضافی را از زمین جمع کنند و به کسانی‌که آن بالا هستند برسانند. در غیر این‌صورت کلبه‌ها خراب می‌شوند و آن‌ها زنده زنده زیر شن‌ها دفن خواهند شد. از سوی دیگر این گودال‌ها مانع از طوفان‌های شن هستند به همین خاطر مردم ده سخت مراقب هستند که اسیرانشان‌ فرار نکنند.

این کتاب توسط کوبو آبه، نویسنده و عکاس برجسته ژاپنی نوشته شده است. کوبو آبه در سال ۱۹۲۴ در شهر توکیوی‌ ژاپن به دنیا آمد. او در ابتدا به خواست پدرش در رشته پزشکی تحصیل کرد اما این تحصیلات را نیمه‌تمام گذاشت و به دل‌بستگی‌های خود یعنی هنر و ادبیات پرداخت. بسیاری کوبو آبه را کافکای‌ ژاپن می‌دانند. کتاب زن در ریگ روان توسط انتشارات نیلوفر و مهدی غبرایی به فارسی ترجمه شده است‌.

مسخ

کتاب مسخ یکی از مهم‌ترین آثار سورئال به شمار می‌آید. داستان از این قرار است که روزی بازاریاب جوانی به نام گرگور سامسا‌ از خواب بیداسلام محبوبه‌جان. خسته نباشی. می‌خواستم بدونم یادداشت‌های این هفتمو‌ دوشنبه هفته بعد می‌تونم تحویل بدم؟ر می‌شود و به این نکته پی می‌برد که به موجود هولناک و چندش‌آوری شبیه به یک سوسک عظیم‌الجثه تبدیل شده است.

او پس از مسخ‌شدگی باید با خانواده‌ و کارش روبرو شود.  گرگور‌ ابتدا همدلی و ترحم اعضای خانواده‌اش را دریافت می‌کند اما مدتی نمی‌گذرد که او نفعی برای اعضای خانواده‌اش ندارد و به یک سوسک بی‌مصرف تبدیل شده است. لازم به یادآوری است که اعضای خانواده سامسا‌ به گرگور وابستگی مالی زیادی دارند. او می‌توانست پیش از مسخ شدنش، خرج خانواده را بدهد و مانع از ورشکستگی مجدد پدرش بشود.

اما حالا با اتفاقی که برای او افتاده، همکارانش از دست او فرار می‌کنند و پدر و مادرش ترجیح می‌دهند تا گرگور‌ را در اتاقش حبس کنند. دلیل مسخ شدن این بازارباب جوان در داستان مشخص نیست اما می‌توان گفت که گرگور سامسا با هنجارهای حاکم بر اجتماع مشکل دارد و می‌خواهد آن‌ها را کنار بزند. گویی او ترجیح داده که بین فرو رفتن در نقش خود یا مسخ‌شدن دومی را انتخاب کند.

کتاب مسخ کافکا یکی از مهم‌ترین آثار اوست. این کتاب کوتاه در سال ۱۹۱۲ نوشته شد و  در سال ۱۹۱۵ به چاپ رسید. ترجمه‌های فارسی این کتاب به صادق هدایت و علی‌اصغر حداد تعلق دارد‌.

کتاب صوتی مسخ کافکا نیز با صدای گوینده محبوب آرمان سلطانزاده منتشر شده است که لذت شنیدن این کتاب را دوچندان می‌کند.

کافکا در کرانه

کافکا در کرانه رمانی نوشته هاروکی موراکامی نویسنده برجسته ژاپنی است. این کتاب به صورت دو داستان در ظاهر مجزا مطرح می‌شود اما در ادامه به پیوندهای میان دو بخش داستان پی می‌بریم. فصل‌های فرد داستان، زندگی کافکا ۱۵ ساله را روایت می‌کند. او با ترک خانه پدری به جستجوی مادر و خواهرش می‌رود و در لایه‌ای عمیق‌تر به دنبال فرار از عقده ادیپی‌اش است. او پس از فرار خود و وقوع اتفاقاتی به کتاب‌خانه‌ای خصوصی پناه می‌برد و در آن‌جا با مطالعه کتاب‌ها به آرامش خاصی دست می‌یابد. اما پلیس درباره قتلی به دنبال اوست.فصل‌های زوج درباره شخصی به نام ناکاتا است. او توانایی‌های عجیب و مرموزی دارد یکی از کار پاره‌وقت در سال‌های پیری خود پیدا کرده است که یافتن گربه‌هاست.

او در یکی از جستجوهای خود برای یافتن گربه‌ای از خانه‌اش دور می‌شود و در راهی قرار می‌گیرد که با آن آشنایی چندانی ندارد. راننده کامیونی به نام هوشینو‌ بر سر راه او قرار می‌گیرد و داستان این دو ادامه پیدا می‌‌کند.ساتورو ناکاتا توانایی صحبت کردن با گربه‌ها را دارد او زمانی‌که ۱۶ ساله بود به همراه دوستانش به اردوی جمع‌آوری قارچ‌ها رفت. اتفاق مرموزی در محل اردوی آن‌ها افتاد که باعث بیهوشی بچه‌ها شد. ناکاتا پس از این اتفاق مدت طولانی‌ای بیهوش بود و پس از به هوش آمدن برخی از توانایی‌هایش را از دست داد. اما در عوض توانست تا با گربه‌ها حرف بزند و سخن آن‌ها را متوجه شود.

این داستان مملو از آموزه‌های اساطیری و سنتی ژاپنی است. این کتاب حالت معما‌گونه‌ای دارد و بهتر است برای فهم دقیق‌تر آن چندبار خوانده شود. این کتاب سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید. ترجمه فارسی این اثر به قلم  مهدی غبرایی از انتشارات نیلوفر شهرت بیشتری دارد.

5 Responses

  1. شاید بعنوان یک کتابخوان حرفه ای قدیمی که مدتی است از کتاب دور هست زمانی به طول چهل سال که البته قبل از آن باندازه همین چهل سال نیز کتاب خوانده،سبک سوررئال در زمانه های تسلط اختناق در جامعه یک نیاز حتمی است .ولی به نظرم برای ما فارسی زبانان که صریح و قاطع بودن بیشتر به مذاقمان خوش می آید این سبک در ادواری به هذیان گویی های حرافانه برایمان شبیه میشود

    1. لطفا جنرالیزه نکنید. الان فارسی زبانان کی گفتند خانم زهرا بیاد بگه ما این نوشته ها رو دوست نداریم! خیلی صاف و ساده بگو خودم دوست ندارم. لازم نیست با یه عده جمع ببندی نظرت مقبول بشه.

  2. بیگمان سورئال بازتاب زوایای پنهان روح آدمی‌ست. همه ما در روحمان به اندازه‌ی یک رمان، سورئال داریم

  3. داستان های سورئالیستی مخاطبان خاص دارد و اینکه این آثار چگونه به مخاطبانش معرفی شود بحث دیگری ست. بنده داستان ((من مجنون)) را به این سبک نوشتم و در سال ۹۱ توسط انتشارات هزاره ققنوس چاپ کردم .تجدید چاپ هم شد ولی به نظرم متاسفانه در کشور ما همانطور که خانم حسینی فرمودند ما بیشتر دنبال صراحت و قاطعیت و یا به قولی همان عینیت گرایی هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری