آبنبات هلدار، آبنبات دارچینی و آبنبات پستهای، سهگانه جذاب و دلنشین مهرداد صدقی که امروز درباره آنها مفصل صحبت خواهیم کرد یک پیام رسا دارند و آن اینکه، خاطره و نوستالژی را که از انسان بگیرند به جرئت میتوان گفت یکی از شاهراههای حیات او را مسدود کردهاند، آدمیزاد با خاطراتش زندگی میکند و هرچقدر هم آدمی باشد که به گذشته خود چنگ نزند، بازهم مرور خاطرات دور، خصوصا دوران کودکی و نوجوانی او را لبریز از احساسی خوشایند میکند. مهرداد صدقی، پدید آورنده یکی از ماندگارترین و محبوبترین مجموعه کتابهای نوستالژیک درباره دهه شصت و هفتاد است که با درونمایه طنز اتفاقات آن دوره از زندگی ما را به رشته تحریر درآورده است. با هم نگاهی پررنگتر خواهیم داشت به مجموعه آبنباتهای مهرداد صدقی که هر سه این عنوان کتابها، توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
آبنباتهای خوشطعم ادبیات داستانی
آبنبات پستهای ،آبنبات هلدار و آبنبات دارچینی روایت دلنشینی است که کودکی بهنام محسن شخصیت محوری این داستانهاست، محسن مصداق بارز یک کودک دهه شصتی است که در امتداد این سهگانه رشد میکند و هرآنچه از یک کودک و نوجوان دهه شصتی به ذهنتان خطور میکند در وجود او نهفته است. در کنار بازیگوشیها،شیطنتها، توسریخور بودنها،حضارجوابیها، ترس عظیم از والدین، دروغهای کوچک، فراری بودن از درس و هرآنچه از دهه شصت به یاد دارید محسن قصه ما گاهی بسیار هم شکمو است. محسن در طول این داستانها بسیار پیش آمده که برای فرار از یک موقعیت خود را بدجوری در هچل انداخته و همیشه و در همه حال نگاه ویژهای به خوراکیها دارد.
مهرداد صدقی در این مجموعه نگاه بسیار ریزبینی به جزئیات زندگی مردم در دهههای شصت و هفتاد داشته و به قلم دلنشین خود، بهخوبی به روحیات و علاقههای مردم و اینکه چه میپوشیدند، چه میخوردند، چه گوش میدادند، چه تماشا میکردند، تفریحشان چه بود و چه اتفاقات تلخ و شیرینی در دهههای ۶۰ و ۷۰ برایشان رخ داده پرداخته است.
برخلاف تصور، ماجرایهای محسن نه در تهران و شهرهای بزرگ دیگر، بلکه در بجنورد و در دهه شصت میگذرد بجنورد که به نام محلی بُژنُرد نیز خوانده میشود، شهری است در شمال شرقی ایران و خوب مردمان آن دیار هم مانند بسیاری دیگر از شهرها و استانها، گویش محلی شیرینی دارند. گویشی که نویسنده با تکیه بر آن توانسته طنازی شخصیتهای کتاب را بیشتر نشان دهد و خنده را بر لبان خواننده میهمان کند. نویسنده این اثر خود زاده بجنورد است و تمام و کمال به روحیات جغرافیای داستانش آشناست.
مهرداد صدقی با بهرهگیری از طنز، در پرداخت اتفاقات این مجموعه توانسته یکی از پرفروشترین و محبوبترین کتابهای به هم پیوسته را در تاریخ ادبیات داستانی ایران خلق کند، از اقبال مخاطبین به این آثار همین بس که بدانید آبنبات هلدار از چاپ هجدهم عبور کرده و در میان تمامی ردههای سنی خوانندگان بیشماری دارد.
شخصیت محسن که گاهی مخاطب تصور میکند او مرز سادگی به سمت خنگی را عبور کرده، در کنار خرابکاریهایش، چنان مخاطب را درگیر میکند که فقط کافی است این کتاب را برای شروع به دست گرفته و در چشم بههم زدنی خود را صفحه ۱۰۰ ببینید! بهتر است آبنباتها را در جمعهای رسمی و خصوصا شب نخوانید چراکه صدای خنده ممتد شما ممکن است خاطر اطرافیان را پریشان کند!! این هم جالب است اگر بدانید آبنباتهای قصه ما از معروفترین سوغاتیهای بجنورد هستند.
زندگی مردم ایران در سالهای سخت دهه شصت یکی از مهمترین بخشهای تاریخ معاصر ایران است که بهواسطه درگیری بخشهای گستردهای از مردم با جنگ تحمیلی و شرایط ناشی از جنگ، تبدیل به دورانی منحصربهفرد در تاریخ کشور و زندگی مردم شد، مهرداد صدقی با تیزهوشی و تبحر مثالزدنی فضای پر از شادی و انرژی پشت جبههها و جریان عادی زندگی روزمره مردم را تبدیل به یکی دیگر از نقاط قوت اثر کرده است، نقطه قوّتی که باعث میشود تا باوجود غیرواقعی بودن حوادث کتابها، فضای داستان به شکلی درآید که مخاطبانی که آن سالها را درک میکنند بتوانند بهراحتی با این اثر ارتباط برقرار کنند. همینطور که داستان محسن جلو میرود، برخی از رویدادهای مهم تاریخی داخلی و بینالمللی بین سالهای ۷۰ تا ۷۲ روایت میشود و تاثیر این رویدادها بر زندگی خانواده محسن و همسایگان آنها که همگی ساکن کوچه سیدی شهر بجنورد هستند، شرح داده میشود، اتفاقاتی مانند حمله صدام به کویت گرفته تا تخریب دیوار برلین و تجزیه شوروی و المپیک بارسلون و انتخابات مجلس و غیره.
مهرداد صدقی برای خلق این مجموعه ماندگار بسیار از تکنیک تضاد و تناقض در طنزپردازی استفاده کرده، اما این تنها تکنیک مورد استفاده او نیست بلکه برای خلق یک موقعیت طنزآمیز از روشهایی چون تکرار، ایجاد انتظار، اغراق، بزرگنمایی و کوچک کردن نیز استفاده کرده است.
زندگینامه مهرداد صدقی،طنزنویس خوش ذوق بجنوردی
مهرداد صدقی در سال ۱۳۵۶ در بجنورد متولد شد، به گفته خودش، پدری بسیار شوخ طبع و طناز داشته که در شکلگیری خط فکری او به سمت طنزنویسی بسیار موثر بوده است. صدقی در سال ۷۵ در رشته صنایع چوب و کاغذ دانشگاه گرگان پذیرفته شد و در همین دانشگاه تا پایان مقطع ارشد و دکترا ادامه تحصیل داد. وی در حال حاضر عضو هیات علمی دانشگاه گنبد کاووس است.
اولین اثر منتشر شده از این نویسنده جوان به اولین جشنواره طنز دانشجویان در سال ۷۹ باز میگردد، مهرداد صدقی تاکنون در بسیاری از جشنوارههای ادبی و مسابقات داستان نویسی صاحب عناوین برتر بوده است.
سریال تلویزیونی پدر پسری که در رمضان ۱۳۹۹ از شبکه پنج پخش شد، برداشتی پررنگ از کتاب آخرین نشان مردی نوشته مهرداد صدقی است. کتاب آبنبات هلدار از جمله کتابهایی است که در سری دوم مسابقه کتابخوانی بخون و ببر برنامه خندوانه بیشتر به مردم معرفی شد.
- آبنبات هلدار
- آبنبات پستهای
- آبنبات دارچینی
- آخرین نشان مردی
- دومین نشان مردی
- دژاوو
- میرزا روباتی
- مغزنوشتههای یک نوزاد
- مغزنوشتههای یک جنین
خلاصه کتاب آبنبات هلدار
آبنبات هلدار شروع مجموعه سهگانه طنز آبنباتهای مهرداد صدقی است که او را بیشتر با این اثر میشناسند و از دو اثر دیگر نیز بیشتر فروخته است، محسن و خانوادهاش در این کتاب شکل گرفته و صدقی در ابتدای آبنبات هلدار به بهترین شکل ممکن چهارچوب و ساختار خانواده محسن و همچنین شخصیت خود او را به مخاطب معرفی کرده است، مهرداد صدقی که گویی برنامه و طرح بلندی برای آبنباتها داشته، در آبنبات هلدار زمان زیادی را برای آشنایی مخاطب با روحیات و اخلاق محسن و خانوادهاش گذاشته، باورپذیری داستان و شخصیتها حتی برای مخاطبی که دهه شصتی نیست، نشاندهنده موفقیت نویسنده در فضاسازی هاست. این موفقیت نتیجه بهرهگیری درست او از ویژگیها و شاخصههای این دهه است. آبنبات هلدار بیشتر به خانواده محسن میپردازد که در بحبوحه جنگ فرزند ارشد این خانواده به جنگ میرود، در لحظه خداحافظی، برادر بزرگتر زیر گوش محسن نجوا میکند که از این پس مرد اول خانه تویی و نباید بگذاری آب در دل مادرجان و آقاجان تکان بخورد که همین موضوع باعث میشود برادر کوچکتر که همان محسنِ معروفِ ماست هوا برش دارد و اتفاقات شیرین و بامزهای را رقم بزند.
راویِ کتاب آبنبات هلدار، خودِ محسن است، پسرکی کنجکاو که مدام خرابکاری میکند. اما کمکم یاد میگیرد که باید عاقلانه فکر کند، جلوی زباناش را بگیرد و چنان درس بخواند که از رتبه هیچم کلاس! در پنجم دبستان به رتبه دوم کلاس در دوره دوم راهنمایی ارتقا مییابد.
محسن، تمامی اتفاقات را از دید و مغز کوچک خود روایت میکند، مانند روایت جذاب و بامزه او از سفر حج بیبی، حجی که به طور اتفاقی همان حج خونین سال ۶۶ است و نگرانیهای خانواده حجاج، آن هم زمانی که هنوز داشتن تلفن مرسوم نبود. محسن حتی از عشق نوجوانی و عاشق شدن در یک نگاه هم برایمان میگوید و از تجربیات دایی اکبرش که بعد از سالها سرباز فراری بودن، به خانه برگشته است.
برشی از کتاب آبنبات هلدار
[quote]حمید چنان محکم توشلهام را زد که آن را از وسط شکست. با ناراحتی، توشله دوم را گذاشتم و بازی را ادامه دادیم. حمید، که از بس توشله بازی کرده بود قیافه خودش هم عین توشلههای تیرخورده شده بود، یکییکی توشلههایم را زد و بُرد. حرصم گرفته بود؛ چون لامذهب خیلی توشلهبازیاش قوی بود.برای اینکه توجهش را جلب کنم و بتوانم توشلههایم را پس بگیرم، به رغم تاکید مامان گفتم: راستی، مخوایم برای محمدمان زن بگیریم.
عروس کیه؟
مریم، هم کلاسی ملیحهمان. یک وقت به کسی نگیا! فعلا کسی خبر نداره. تازه، پدربزرگشم پالان دوز بوده.
تو عروسیش ما یَم دعوتیم؟
خدایی نمدانم، ولی تو از طرف من دعوتی. البته اگه خودمم دعوت باشم[/quote]
[button color=”blue” link=”https://fidibo.com/book/120236-%D8%A2%D8%A8%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D9%87%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%B1″ size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]آبنبات هل دار[/button]
خلاصه کتاب آبنبات پستهای؛ محسن عاقلتر میشود
محسن در آبنبات پستهای قد کشیده و بزرگتر شده اما عقل او به همان اندازه جثهاش رشد نکرده ولی خوب نسبت به محسنِ آبنبات هلدار عاقلتر است. در آبنبات پستهای قصه محسن با کنجکاویِ او برای فهمیدن راز دوستش سعید آغاز میشود و در خلال این کارآگاه بازی محسن اتفاقات مختلف و طنزآمیزی میافتد که در نهایت محسن سرخورده و پشیمان را به این نتیجه میرساند که ایکاش هیچوقت برای پی بردن به این راز تلاش نمیکرد. در آبنبات پستهای کارهای خارقالعاده محسن و خصوصا کلفت سخنیهایش ادامه دارد و فقط کمی دایره لغات او در حاضرجوابیها گسترده شده ، خط داستان دیگری که در آبنبات پستهای به آن مفصل پرداخته میشود مراسم خواستگاری ملیحه، خواهر محسن، و واردشدن یک شخصیت جدید به کتاب بهنام نوید است که داماد خانواده آنهاست. صدقی درمورد ادامه داستانهای خانواده محسن در این کتاب میگوید: استقبال مخاطبان از جلد اول آبنبات هلدار برایم شیرین بود و قطعا یکی از دلایلی است که باعث شد نگارش این قصه تداوم پیدا کند، اما دلیل اصلیتر، علاقهام به بیان رخدادها، تاریخنگاری روابط اجتماعی و تغییر سبک زندگی مردم در داستانی شاد و شیرین است و از سوی دیگر در طرح اولیه شکل گیری آبنبات هلدار به این نتیجه رسیده بودم که داستان را ادامه دهم
برخلاف کتاب آبنبات هلدار که بیشتر بر آداب و گویش محلی بجنورد و خراسان شمالی تأکید داشت، محتوای این کتاب شکلی عمومیتر دارد و از حالت بومی فاصله میگیرد، در آبنبات پستهای محسن کمتر به لهجه بجنوردیاش دست انداخته و با رشدش از نظر سنی تلاش دارد وجهای وسیعتر از جغرافیای محل زندگیاش برای خود انتخاب کند.
بخشهایی از کتاب آبنبات پستهای
[quote]نزدیک خانه که رسیدم حسابی خسته و گرسنه شده بودم.به خاطر بوی کبابی که در کوچه پیچیده بود،دیگر حتی سلول های قوزک پایم هم داشتند هورمونهای چشایی ترشح میکردند.وارد خانه که شدم،دیدم ناهار قروتو داریم و بوی کباب از خانه ی همسایه می آید.به عنوان اعتراض گفتم: اوووه، مغز آدم برای حل کردن مسئله های ریاضی به کباب احتیاج داره نه قروتو…!آدم قروتو که مخوره مغزش دیگه بیشتر از چار عمل اصلی نمِکشه. مامان دعوا کرد که دیگر ناشکری نکنم و خیلیها در اتیوپی همین غذا را هم ندارند.بیبی هم گفت: ما قروتو مخوردیم چندتابچه یم زاییدیم، یعنی این درسات از زاییدن بچه یَم سخت تره؟[/quote]
معرفی کتاب آبنبات دارچینی
در کتاب آبنبات دارچینی، همچنان داستانهای شیرین محسن و خانوادهاش ادامه دارد. زمان رویدادها به اواسط دهه هفتاد برمیگردد. آنچه در این کتاب، نسبت به دو کتاب قبلی تغییر میکند، تنها سوژهها و رویدادهاست درواقع نویسنده با ادامه داستانِ زندگی خانواده محسن از دهه شصت تا اواسط دهه هفتاد، بیش از هر چیزی بهدنبال نشاندادن تأثیر زمان بر شخصیتها، دغدغههای آنها و همچنین تغییرات جامعه در طی این دو دهه است. اشاره به مسائل اجتماعی و سیاسی کشور در این کتاب، بیشتر از دو اثر قبلی است.در آبنبات دارچینی محسن همراه با بالارفتن سناش دغدغهها و عموما نگرشاش به زندگی دستخوش تغییر میشود ولی نکته جذاب اینجاست که او همچنان حاضر جواب است و کودک درونش خیلی همپای عقلش رشد نکرده است.
برشی از کتاب آبنبات دارچینی
[quote]بدیِ سالِ کنکور این است که هرکاری که میخواهی بکنی، همه میگویند: مگه تو کنکور نداری؟ ولی خوبیاش هم این است که برای هرکاری که دیگران به تو میگویند انجام بده و حوصلهاش را نداری میتوانی بگویی: کنکور دارم، با این همه، نه یادآوری مداوم دیگران باعث میشود تو درس بخوانی نه گفتنِ اینکه درس داری باعث میشود به تو کاری واگذار نکنند.[/quote]
در پایان باید اشاره داشت مجموعه کتابهای آبنبات، بهخوبی در میان مخاطبین در تمامی ردههای سنی جا باز کرده و هر روز به خیل مشتاقان مطالعه این مجموعه اضافه میشود. مهرداد صدقی، در مصاحبهای، نوید ادامه مجموعه آبنبات در دو یا سه عنوان دیگر را داده است که این خبر میتواند اتفاق بسیار جذاب و خوشایندی برای طرفدران بیشمار این مجموعه باشد.
[button color=”orange” link=”https://fidibo.com/book/119951-%D8%A2%D8%A8%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%86%DB%8C%D9%86%DB%8C” size=”big” align=”center” radius=”9″ rel=”nofollow”]آبنبات هل دار[/button]
20 Responses
واقعا طنزنویسی چه ارتباطی با شوخیهای سخیف، هتک حرمت بزرگترها، به سخرهگرفتن فرهنگ و سنن محلی، صحبتهایی ضد جنس زن و بیان جزئیاتی بیهوده دارد؟
خب این کتاب همه اینها را با هم دارد. مخصوصا در شخصیتپردازی تا حدود نیمه کتاب (که بیشتر نتوانستم پیش بروم) بجز شخصیتی که بچه مثبت و چهره سفید داستان است و به جبهه میرود، با سایرینی سر و کار داریم که هر کدام با دریایی از ویژگیهای منفی و عقاید پیشپاافتاده معرفی میشوند و همینجاست که هم سنتهای محلی، همباورهای عامیانه، هم فرهنگ رایج، هم شیوههای تربیتی، هم افکار و رفتارهای بزرگترها و هم نحوه معاشرت مردم با یکدیگر در قابل چیزی بنام طنز به سخره گرفته میشوند و بسیار جای افسوس دارد
من از هر سه کتاب بسیار لذت بردم طوری داستان سرایی شده که اصلا دوست نداری کتاب رو زمین بگذاری انگار خودت نشستی و ماجراهای محسن رو داری تماشا میکنی از نزدیک کاش جلد چهارم هم داشت لذت بردم
من چهار جلدش رو بی وقفه خوندم، طوری داستانش پیش میره که فکر میکنی اگه نخونی از وقایع جا موندی، انگار خودت داری توش زندگی می کنی هیچ جاش هم احساس نکردم داره به فرهنگ یا سنتی بی احترامی میشه
واقعا خسته نباشید آقای صدقی
جلد چهارم اسمش چیه؟
جلد چهارم اسمش ابنبات نارگیلی هستش
اقای صدقی…
لطفا جلد پنجم رو زودتر به دست ما برسونید مشتاقانه و بدون صبر منتظریم!
ممنون
همه کتابها رو خوندم کاش زودتر جلد بعدی هم چاپ بشه
فوق العاده بود دقیقا انگار دوران بچگی تا جوانی خودم را به تصویر کشیده شده
چقدر همه موارد اشنا و دلنشین بود احسنت به اقای صدقی
سلام. من همه آبنبات ها رو خوندم. ۲ بار. خیلی دوست دارم هر چه سریعتر ادامه جلد بعدی رو بخونم. وگرنه میره برای دور سوم کتاب خوانی😉. خیلی خیلی لذت بردم از داستان. خیلی از جاها با کتاب خندیدم و یه جاهایی مثل موقع فوت بی بی گریه کردم. کتاب من رو برد به دهه ۶۰.ممنون از نویسنده
خیلیییی قشنگ بود واقعا از تمامی کتاب هایی که تو این مدت خوندم جالب تر بود و چون به قول محسن در طول امتحانا دیدن مستند های حوصله سر بر هم از درس خواندن جذاب ترند به جای خیره شدن به در و دیوار این کتاب هارو خوندم و بی صبرانه منتظر جلد پنجم هستم امیدوارم به زودی چاپ بشه ممنونم از تلاش نویسنده برای همچین کتابی🙏🌹
واقعا از خوندن این کتاب لذت بردم و با تموم وجود دوست دارم که سریعتر جلد پنجم هم بخونم
یکی از بهترین مجموعه کتاب هایی که خوندم ، آبنبات ها بودن..
من تا الان کتاب نمیخوندم تا اینکه خواهرم این کتاب رو برام خرید…از وقتی که آبنبات ها روو تموم کردم ، خیلی کتابای دیگه خودنم و خوشحالم جناب آقای مهرداد صدقی، این عدات رو در من نهادینه کرد
خیلی ممنون استاد 🙂
منتظر آبنبات بعدی هستم….:):):)
سلام
از خواندن مجموعه کتاب های آبنبات لذت بردم مرا با خودش برد به گذشته
امیدوارم آبنبات بعدی هر چه زودتر به رشته تحریر و منتشر شود
ممنون
کتابها رو حفظم از بس خوندم و گوش دادم.کاش جلد ۵ هم بیاددددد
در حال حاضر مشغول خوندن آبنبات نارگیلیم و دارم از طعمش لذت میبرم ….
نمیدونم جلد پنجمش با چه طعمی خواهد بود اما اینو فهمیدم که هرچی داستان پیش میره و محسن بزرگ تر میشه ،طعم این آبنبات ها هم دلچسب تر میشه😉
خدا قوت نویسنده ی خوش ذوق
اقای صدقی لطفا تا جایی میتونین سریع جلد پنجم ابنباتا رو بنویسین خیلییی کتاب های جالبین واقعا خوشحالم از اینکه این کتاب هارو خوندم
مدتها بود که کتابهایی با طعمهای ابنباتی میدیدم یک روز دل به دریا زدم و طعم دارچین را خریدم از هر فرصتی برای خوندنش استفاده کردم تا بالاخره دو روزه تمومشد چه کتاب شیرینی بود .
سپاس از نویسنده طناز و خوش دوق
کتاب های آقای صدقی عالی بودن. همه کتاب ها رو خوندم و منو برد به دهه ۶۰
هر کدوم از کتاب هارو می خوندم از ته دل می خندیدم و نوشته ها جوری بودن که انگار خودم هم اونجا در همون موقعیت هستم
سلام خدا خیر و برکت بده به نویسنده من گاهی انقدر میخندیدم که اشک از چشمام جاری میشد و البته موقع برگشت محمد هم اشک ریختم تا ابنبات نارگیلی خوندم بقیه ش کی چاپ میشه ؟ ترا خدا زودتر
ای این کتابها رو سریال کنن خیلی عالی مبشه