کافی است دنبال خواندن کتاب باشید تا با اولین جستوجویتان در اینترنت به عبارت «۱۰۰۱books you must read before you die» بربخورید. دهها سایت و مقاله و مطلب پیدا میکنید که درباره این موضوع نوشته شده: ۱۰۰۱ کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید.
احتمالا شما هم با خودتان فکر کردهاید که ماجرا چیست؟ چرا باید قبل از مرگ ۱۰۰۰ کتاب بخوانم؟ چرا اصلا برای کتاب خواندن نیاز است که مرگ فکر کنم؟ این لیست از کجا پیدا شده؟ و خیلی سوالات دیگر.
بهتر است از اینجا شروع کنیم، ربط دادن مرگ به کتاب خواندن شاید از آنجایی میآید که مرگ به عنوان قطعیترین حقیقت زندگی و نقطه پایانی برای تجربه یکبار زیستن همزمان اخطار و توجهی را در ذهنمان میآورد که زمان کوتاه است. بسیار کوتاهتر از آنچه فکرش را میکنیم. بازی کلامی با مرگ در سابقهای به اندازه زبان دارد. هر گاه حرف از مرگ میزنیم انگار همیشه تازه است و همان بهت، حیرت، ترس و توجه را همراه دارد. شاید برای همین در طول زمان روزنامهنگاران و منتقدان به این نتیجه رسیده باشند که لازم است فهرستی از بهترین کتابهای جهان تهیه کنند که ما آنها را پیش از مرگ بخوانیم!
اما سئوال بعدی مهمتر است! چرا باید پیش از مرگ این کتابها را بخوانیم؟
این سئوال خود به سئوال مهمتری که اصلا چرا باید کتاب بخوانیم؟ هم ارتباط معنایی دارد. همیشه و همهجا در مدح کتابخواندن میخوانیم و میشنویم. از بزرگ و کوچک هر جا سخن از رشد فردی و اعتلای فرهنگی میشود حتما پای کتاب در میان است! اما چرا؟
در جواب این سئوال که چرا باید کتاب بخوانیم؟ میتوان یک کتاب مفصل نوشت و نظریات گوناگون اندیشمندان بزرگ، نویسندگان، فیلسوفان و رهبران فکری را درباره کتاب به تفضیل شرح داد. اما شاید سادهترین جواب با همان توسل جستن به «مرگ» به عنوان قطعیترین حقیقت ممکن باشد.
ما تنها یکبار زندگی میکنیم و هر زندگی برای خودش یک داستان مجزا دارد، یک قصه منحصر بفرد شاید بهترین دلیل برای کتابخواندن قبل از مرگ این باشد که به خودمان فرصت میدهیم با تجربههای دیگری از زندگی آشنا شویم. جهان را بیشتر از دایره محدود دریافتهای روزمره بشناسیم و اندیشهمان را فراتر از تجربه زیسته شخصی بپرورانیم.
خواندن ۱۰۰۱ کتاب پیش از مرگ تنها تلنگری است برای کشف و شهودی بیشتر در جهان و لذت بیشتر از فهم دنیاها، زندگیها و تجربههایی که برای ما به عنوان یک فرد به تنهایی ممکن نیست.
چه کتابهایی در فهرست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید بخوانید آمده است؟
این کتابها معمولا از کتابهایی هستند که در طول تاریخ بارها ترجمه شده و مورد توجه بسیاری از خوانندگان از نسلها و در زمانهای مختلف قرار گرفتهاند. کتابهایی که از نظر ادبی، تاریخی، فلسفی و غیره توانستهاند تاثیرگذار باشند و گاه حتی تغییر دهنده دورانی تاریخی بودهاند. رمانهای کلاسیک، رمانهای عاشقانه، بهترین رمانهای مدرن، پرفروشترین رمانها معمولا تشکیل دهنده فهرست کتابهای پیش از مرگ هستند، البته در کنار این رمان کتابهای تاریخی و گاه فلسفی نیز به این فهرست راه پیدا کردهاند.
همانطور که در آغاز گفتیم برای پیدا کردن لیست این کتابها کافی است سری به سایتهایی مثل آمازون، بوکریدز، نیویورک تایمز بزنید. شاید جالب باشید بدانید که خود عبارت ۱۰۰۱ کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید نیز در قالب یک سایت فعالیت میکند که با مراجعه به آن میتوانید با کتابهای این فهرست آشنا شوید.
۵ کتابی که پیش از مرگ باید بخوانید!
با هم نگاهی داریم به ۱۰ کتاب از لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید بخوانید.
نوشته کازئو ایشی گورو برنده جایزه نوبل ۲۰۱۷ یکی از کتابهای این فهرست و البته در صدر فهرست است. داستان این رمان در انگلستان قرن بیستم اتفاق میافتد. گروهی از دانشآموزان روستایی در مدرسهای عجیب و غریب به نام «هیلشم» زندگی میکنند. مدرسهای که شبیه مدارس دیگر نیست. با اینکه به نظر میرسد این دانشآموزان در این مدرسه به فعالیتهای روزمرهای مثل کتابخواندن و بازی کردن مشغولند اما راز بزرگی در این مدرسه وجود دارد که فقط مدیران و مسئولان مدرسه از آن خبر دارند. رازی که مسیر زندگی این دانشآموزان را تغییر خواهد داد.
اتوود از آن دست نویسندگانی است که بین نسل جدید طرفداران بیشماری دارد. کتاب سرگذشت ندیمه او پس از ساخت سریالی به همین نام بسیار بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت و حضور خودش در کنار تهیهکنندگان فصل اول این سریال بسیار مورد توجه واقع شد. اتوود کانادایی برگزیده ۵۵ جایزه ملی و بینالمللی است و تا کنون کتابهایش به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده است. مهمترین ویژگی آثار او که در آدمکش کور نیز به چشم میخورد، بهم تنیده شدن واقعیت و رویا و ایجاد فضایی وهمآلود است.
-
خاطرات یک گیشا نوشته آرتور گلدن
در این کتاب زندگی عجیب و پر فراز و نشیب سایوری ژاپنی دستمایه رمانی از گلدن آمریکایی شده است. کشور ژاپن محل تلاقی سنت و مدرنیسم به معنایی قابل لمس و واقعی است. در کنار پیشرفتهای عجیب و چشمگیر این کشور همچنان دیوارهای محکمی از سنتها و آداب و رسوم قرار دارد که گاه روی شانههای مردمانش سنگینی میکند.
گلدن در این کتاب تنها به سراغ زندگی یکی از گیشاها نرفته بلکه به خوبی به فرهنگ و سنتهای ژاپنی نقب میزنند و پرده از جلوههای محسورکننده این فرهنگ برمیدارد تا واقعیتهایی گاه رنجآور و سهمگین را به نمایش گذارد.
عشق در زمان وبا یا عشق سالهای وبا، داستان یک مثلث عشقی است که در آغاز با عشق فرمینا داثا و فلورنتینو آریثا روایت میشود و این عشق در زمانی شکل میگیرد که هر دو بسیار جوان هستند. زمانی که پدر فرمینا از موضوع خبردار میشود از او میخواهد تا این رابطه را تمام کند اما فرمینا نظر پدرش را نمیپذیرد اما کمکم برای خود او هم روشن میشود که این عشق جز احساسی نابالغ و هیجان دوران جوانی چیزی نبوده است برای همین رابطهاش را با فلورنتینو به هم میزند. بعد از مدتی فرمینا با مردی به نام دکتر خوونال اوربینو آشنا میشود و علیرغم بیعلاقگیش به او باهم ازدواج میکند. فلورنتینو بیان میکند که همواره منتظر فرمینا خواهد ماند هرچند بی قیدی اخلاقیش همچین اجازهای به او نمیدهد با این حال سرنوشت چیزهای عجیبی برای این دو در آستین دارد.
. مالون میمیرد
مالون که قهرمان این داستان است در انتظار مرگ خویش مدتهاست روی تختی دراز کشیده است و این مواجهه او با مرگ تا پایان داستان همراه خواننده خواهد بود. او در تماممدت داستان روی تخت درازکشیده است و تمام کارهایی که انجام میدهد محدود به خوردن غذا و دفع است که برای آن هم به هیچوجه از روی تخت بلند نمیشود. به جز این کارها او دفترچهای دارد که در آن یادداشتهایی مینویسد. کتاب مالون میمیرد نتیجه همین یادداشتها است. این رمان یک اثر داستان در داستان است که ما از طریق دفترچه مالون وارد داستانهای دیگری میشویم.
9 Responses
سلام بسیار عالی واقعا مطلب خوبی بود
ممنون. مطلب مفیدی بود
چرا از ساموئل بکت بعنوان نویسنده مالون میمیرد اسمی نبردین؟
چرا از ساموئل بکت به عنوان نویسنده مالون اسمی نبردین؟
فوق العاده است!
البته اگه بخواهیم به کتاب خواندن کمک کنیم،باید در قیمت های آن تجدیدنظر نماییم.!
حداقل به ۱/۳ اعلامی تقلیل دهیم.
همین ؟ خب چرا آدم رو گول میزنید ؟ البته مقاله رو کامل نخوندم ، احتمالا واسه اینکه فقط ۵ تا نوشتید دلیل آوردید ولی حداقل به خاطر مخاطب بدبختی که به امید ۱۰۰۱ تا کتاب اومده بود ، یه ۵۰ تا مینوشتید دیگه
دوست عزیزم اگه مقاله رو کامل میخوندید متوجه میشدید. بخشی از کتابها مثال زده شدند.
یسوال دارم و دوس دارم بادقت جواب داده شه.بنظرتون واسه خوندن این تعدادکتاب چند ساعت یاروز یا سال وقت واسه یه ادم ک میخواد تمام وقت برا مطالعشون وقت بزاره لازمه
بسیار زیبا جذاب