جهانِ معاصر را گاه عصر پوچی مینامند، عصری که انسان را تنهاتر از همیشه کرده است، این دو مفهوم مفاهیم اصلی رمان بیگانه است. آلبر کامو در این کتاب همراه دو رمان دیگرش کالیگولا و افسانه سیزیف چهره کاملی از عصر پوچی را به نمایش میگذارد.
کتاب بیگانه با عنوان اصلی L’Étranger و با عنوان انگلیسی The Stranger یکی از بهترین کتابهای آلبر کامو است. رمانی که در سال ۱۹۴۰ به پایان رسید اما در سال ۱۹۴۲ به همت انتشارات گالیمار و با حمایت آندره مالرو منتشر شد. آلبر کامو در این رمان به یک زندگی پوچ میپردازد و تجربه احساس پوچی را پیش روی خواننده قرار میدهد.
آلبرکامو کیست؟
آلبرکامو در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در تاکستان های موندُوی الجزایر، به دنیا آمد. او پسر دوم لوسین و کاترین کامو بود. کمتر از یک سال پس از تولد او، پدرش که کارگر مزرعه است برای اعزام به جنگ به فرانسه فراخوانده میشود. با از دست دادن پدر، همراه برادر و مادرش برای زندگی با مادربزرگ مادری به الجزائر بازمیگردد و در بلکورت در شرق الجزائر، خیابان لیون، در همسایگی محله عرب ها در فقر زندگی میکند. گوستاو آکوت یکی از دایی های او که یک فراماسون است آلبر جوان را با ادبیات آشنا کرده و فهم سیاسی او را تقویت میکند. هنگام نوجوانی، در سال ۱۹۲۳ مورد تحسین معلم خود لوئیس ژرمن قرار میگیرد که به او فرانسه یاد میدهد و برای وی بورسیه تحصیلی میگیرد. آلبر کامو در ۱۹۵۷ جایزه نوبل خود را به این معلمش اهدا میکند.
آلبر کامو دروازهبان خوبی بود، تا اینکه در سال ۱۹۳۰ به سل مبتلا شد. این بیماری پایان دوران ورزش و شروع نویسندگی برای کامو بود. در سال ۱۹۳۳ مقاله بیمارستان محله فقیرنشین کامو به چاپ میرسد. در دهه ۱۹۳۰ او وارد محیط ادبی الجزایر میشود و با نویسندگان و ناشران بزرگ مانند ماکس- پل فوشه ، ادموند شارلوت و امانوئل رابله، معاشرت میکند. در سال ۱۹۳۷ ، اولین اثر ادبی خود را با عنوان پشت و رو L’Envers et l’Endroit ، متشکل از یک سری مقاله ، منتشر کرد. کامو با فرانسین فاور ریاضیدان و پیانیست فرانسوی ازدواج می کند و با او در پاریس اقامت می گزیند و به عنوان دبیر تحریریه روزنامه عصر پاریس Paris-Soir مشغول به کار می شود. کامو اولین رمان خود با نام بیگانه L’Etranger را در سال ۱۹۴۲ منتشر کرد، که تا امروز یکی از آثار مهم ادبیات فرانسه است.
رمان بیگانه
رمان بیگانه در ابتدای سال ۱۹۴۰ در هتلی در مونمارتر پاریس و طی دو هفته نوشته شد. کامو حداقل از دو سال پیش داستان آن را در ذهن خود پرورانده بود. کامو در یادداشتهای سال های ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ خود ، ایده ی متولد شده رمان را بیان میکند: «داستان مردی که متوجه میشود چقدر با زندگی خود بیگانه است.»
چرخه پوچی که کامو قبلا نیز از آن صحبت کرده است در رمان بیگانه L’Etranger به خوبی روایت میشود . فلسفه ای که طبق آن انسان خود را در جستجوی معنی برای همیشه شکسته خورده مییابد و معنای هستی، دنیایی است که آدمی کلید درک آن را در اختیار ندارد. فلسفه ای که از آن به اگزیستانسیالیسم یاد میشود و در بیگانه به شکل یک روایت به تصویر کشیده شده است . این چرخه پوچی در سه اثر، اسطوره سیزیف Le Mythe de Sisyphe (1947) و نمایشنامههای کالیگولا Caligula (1938) و سوءتفاهم Le Malentendu (1944) نیز مشهود است.
داستان کتاب بیگانه درباره مردی به نام مورسو است. مردی بیتفاوت به زندگی که هیچ چیز او را متاثر نمیکند. مردی که هیچ موضوعی در زندگی برایش اهمیتی ندارد. مرگ عزیزان یا عشق و نه هیچ چیز دیگری قادر به برانگیختن عواطف او نیست . انسانی که به غایت زندگی را پوچ می بیند و تلاشی هم برای یافتن معنای زندگی نکرده و یا در این مورد تلاشش به جایی نرسیده است . مورسو با این که شخصیت اول داستان است اما یک قهرمان نیست، ضد قهرمان هم نیست و فقط زندگی خود را روایت می کند . زندگی مورسو بدون هیچ جاه طلبی و میلی به پیشرفت یا کمترین علاقه ای به داشتن ارتباطی عاطفی با دیگران تنها به کار کردن در اداره و سیگار کشیدن و خورد و خواب و نوشیدن و گاهی روابطی سطحی با زنان خلاصه میشود. گویی مورسو موجودی است که برای انجام این امور برنامه ریزی شده و نیازی به احساسات انسانی ندارد و قواعد و هنجار های اجتماعی مانند هم دردی با دیگران یا عزاداری برای عزیزان و … برای او مسئلهای ناشناخته است. کامو با هنرمندی تمام تصویری از زندگی با دیدگاهی پوچ گرایانه به مخاطب نشان می دهد و در نهایت این مخاطب است که تصمیم میگیرد چه برداشتی از داستان داشته باشد . با مورسو هم صدا شود و از پوچی زندگی گلایه کند یا برعکس معتقد شود که زندگی غیر از آن چیزی است که مورسو نشان میدهد و اثر بیگانه را انگیزه ای برای یافتن معنای زندگی بداند.
رمان بیگانه
پس از انتشار کتاب، ژان پل سارتر معرفی تحسین برانگیزی را به این کتاب اختصاص داد. اثر بیگانه موفقیت بسیاری به دست آورد و در حال حاضر نیز پرفروش ترین کتاب مجموعه انتشارات بزرگ “Folio” است. بیگانه پس از شازده کوچولوی اگزوپری پرفروش ترین کتاب فرانسوی در جهان است. این رمان همچنین به ۶۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده و به فارسی هم یازده ترجمه از آن موجود است که بهترین های آن در فیدیبو منتشر شده است. بهترین ترجمههای رمان بیگانه شامل:
بیگانه به ترجمه خشایار دیهیمی منتشر شده در انتشارات ماهی، بیگانه با ترجمه پرویز شهدی از نشر مجید، ترجمه جلال آلاحمد که نسخه صوتی آن با صدای آرمان سلطانزاده منتشر شده است.
One Response
به نظر من نویسنده در این کتاب خواسته از اعدام مورسو بخاطر عدم رعایت اخلاقیات، شکوه کند.
چرا باید قاضی یک نفر بخاطر گریه نکردن در مرگ مادرش اعدام کند؟!!!
آیا اخلاق اینقدر اهمیت دارد؟!!