بهترین کتاب های کافکا از دل زندگی مردی بیرون آمدند که در ظاهر آرام و خجالتی بود، کارمند اداره بیمه که مدام زیر سرکوفتهای پدرش له میشد. شبها اما وقتی به خانه برمیگشت و پشت میز مینشست، تازه زندگیاش شروع میشد. آنجا به مردی ناآرام و عجیب تبدیل میشد که برای نوشتن مثل مردهها خلوت میکرد.
داستانهای فرانتس کافکا قصهی آدمهای معمولی است. کارمندی ساده یا فروشندهای عادی که یکهو در دنیایی بیمنطق گیر میافتند: محاکمهای بیدلیل، قصری دستنیافتنی یا صبحی که با تبدیل شدن به حشرهای غولآسا آغاز میشود. در کتابهای او جادویی وجود ندارد؛ فقط همین زندگی واقعی است که وقتی بیرحم و بیمنطق میشود و شکل کابوس پیدا میکند.
کافکا در دوران زندگیاش نویسندهای شکستخورده به حساب میآمد و حتی از دوستش خواسته بود همه نوشتههایش را بعد از مرگ بسوزاند. اما ادبیات مدیون رفیقی است که زیر قولش زد و نوشتههای کافکا را منتشر کرد وگرنه امروز نه مسخی بود، نه محاکمهای و نه قصری.
کافکا دنیای خودش را داشت. دنیایی چنان معنادار و جذاب و عجیب که بعدها کلمهای فراتر از کتابهایش به جهان داد: واژهای تازه برای لحظههایی که همهچیز عجیب و بیمنطق میشود و زندگی مثل کابوسی تمامنشدنی به نظر میرسد؛ همان چیزی که امروز به آن «کافکایی» میگوییم.
ترتیب خواندن کتاب های کافکا
سخت است با قطعیت گفت کتابهای کافکا را دقیقاً با چه ترتیبی باید خواند. معیارهای مختلفی وجود دارد: میتوان بر اساس زمان نوشتن آثار جلو رفت، محبوبترینها را اول خواند یا سراغ مهمترین رمانها رفت. یا حتی چطور باید از بهترین کتابهای کافکا ترتیبی مناسب برای خواندن انتخاب کنیم. اما اگر بخواهیم کمکم وارد دنیای کافکا شویم و قدمبهقدم با فضای «کافکایی» آشنا شویم، این مسیر میتواند راهنمای خوبی باشد:
۱. مسخ
اگر یک روز صبح بیدار شوید و ببینید به حشرهای غولپیکر تبدیل شدهاید، چه کار میکنید؟
این شروع مسخ است؛ معروفترین داستان فرانتس کافکا. روایتی تکاندهنده از زندگی آدمی معمولی که ناگهان در دنیایی بیمنطق و بیرحم گیر میافتد.
مسخ فقط یک داستان نیست. تجربهای است از ترس، تنهایی و نگاه سرد خانواده و جامعه. بیشتر از صد سال از نوشتن مسخ گذشته، اما هنوز تازه و هولناک است. با خواندنش میبینید جهان «کافکایی» چطور شکل گرفت.
۲. جلوی قانون
چقدر حاضرید پشت یک درِ بسته منتظر بمانید؟
جلوی قانون داستانی کوتاه از فرانتس کافکاست؛ قصهی مردی روستایی که تمام عمرش منتظر اجازه ورود به قانون میماند، اما هیچوقت راهی پیدا نمیکند. این داستان فقط چند صفحه است، اما سؤالی بزرگ در ذهن میسازد: آیا قوانین برای روشن کردن مسیر ما هستند یا برای ساختن دیواری در برابرمان؟
جلوی قانون مثل خنجری کوچک است که ضربهای کوتاه اما عمیق بر روح میاندازد.
کتاب صوتی جلوی قانون را در فیدیبو بشنوید.
۳. پزشک دهکده
وقتی پزشک باشی اما هیچ درمانی وجود نداشته باشد چه کار میکنی؟
پزشک دهکده یکی از درخشانترین مجموعههای داستان کوتاه فرانتس کافکاست؛ جایی که مرز بین خواب و واقعیت از هم میپاشد و زندگی روزمره یکهو شبیه کابوس میشود.
در این داستانها آدمهای ساده و عادی در موقعیتهایی قرار میگیرند که هیچ راه فراری ندارند.
اگر میخواهید دنیای کافکا را از نزدیک لمس کنید، پزشک دهکده بهترین انتخاب است: چند داستان کوتاه، اما هر کدام زخمی عمیق بر ذهن.
کتاب صوتی پزشک دهکده را در فیدیبو بشنوید
۴. محاکمه
روزی که بدون هیچ دلیلی دستگیری میشوید. شاید با خودتان بگویید چه موقعیت آشنایی.
محاکمه شاهکار فرانتس کافکاست؛ داستان مردی که ناگهان بازداشت میشود، بیآنکه بداند چه جرمی مرتکب شده. او درگیر دادگاهها و پروندههایی میشود که هیچ پایانی ندارند؛ سیستمی بیمنطق که مثل کابوسی طولانی، راه نفسکشیدن را میبندد.
این رمان، فقط قصه یک محاکمه نیست؛ تجربهای است از تنهایی، بیپناهی و برخورد با قدرتی کور و بیرحم. جهانی که هرچه بیشتر تلاش کنی بفهمیاش، بیشتر در تار و پودش گیر میکنی.
۵. قصر
اگر همهی راهها به درِ بسته برسند، چه میکنید؟
قصر روایت مردی به نام K است. که به روستایی ناشناخته میرسد و میخواهد وارد قلعهای مرموز شود. اما هر قدمش با مانعی تازه روبهرو میشود؛ راهروهای بیانتها، قوانین نامرئی و وعدههایی که هیچوقت به نتیجه نمیرسند.
قصر تصویری است از انسان در برابر قدرتی سرد و دستنیافتنی. جهانی که هرچه بیشتر تقلا میکنی، بیشتر در تاریکیاش گم میشوی.
۶. آمریکا
امریکا، سرزمین فرصتهاست یا سرزمین گمگشتگی؟
آمریکا رمان ناتمام کافکاست؛ داستان کارل رُسمن، نوجوانی اروپایی که به امید زندگی تازه به آمریکا مهاجرت میکند. اما رؤیای آزادی خیلی زود به کابوسی از تنهایی و بیپناهی تبدیل میشود.
کافکا تصویری متفاوت از «رویای آمریکایی» میسازد؛ جهانی پر از وعدههای دروغین و درهایی که هیچوقت به جایی نمیرسند.
۷. نامه به پدر
وقتی فرزند نتواند با پدرش حرف بزند، دست به قلم میشود.
نامه به پدر یکی از شخصیترین نوشتههای کافکاست؛ اعترافنامهای طولانی که در آن از ترسها، سرکوبها و رنج رابطهاش با پدری سختگیر میگوید.
این کتاب فقط یک نامه نیست؛ سندی از زخمهای عمیق نویسنده و کلیدی برای فهمیدن ریشهی بسیاری از داستانهای تلخ او. گفتوگویی ناتمام میان فرزندی خاموش و پدری که سایهاش هیچوقت کنار نرفت.
۸. گروه محکومین
عدالتی که شبیه شکنجه است…
گروه محکومین یکی از تاریکترین داستانهای کافکاست؛ قصهی جزیرهای دورافتاده که در آن محکومان به دستگاهی سپرده میشوند تا حکم روی پوستشان حک شود. این کتاب فقط یک داستان نیست؛ پرسشی است دربارهی قدرت، اطاعت و مرز باریک میان عدالت و بیرحمی.
بهترین ترجمه کتاب مسخ کافکا
مسخ کافکا بارها و بارها به فارسی ترجمه شده، اما سه ترجمه مهمتر از بقیهاند.
ترجمه صادق هدایت از مسخ
صادق هدایت اولین بار رمان مسخ را به فارسی ترجمه کرد. آن هم نه از متن اصلی آلمانی بلکه از روی نسخه فرانسوی. با این حال، همین ترجمه تاریخیترین و مهمترین اتفاق بود. اگر هدایت نبود، شاید خیلی طول میکشید تا ما فارسیزبانها با کافکا آشنا شویم. هدایت نهتنها مترجم، بلکه همزاد کافکا به نظر میرسید؛ صادق هدایت و فرانتس کافکا هر دو فضای وهمآلود و تلخ را در دو جغرافیای متفاوت وارد ادبیات کردند.
یک روز صبح، همین که گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشره تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. به پشت خوابیده و تنش ماننده زره سخت شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوهای گنبدمانندی دارد که رویش را رگههایی به شکل کمان تقسیمبندی کرده است.
ترجمه علیاصغر حداد از مسخ
یکی از بهترین ترجمه کتاب مسخ کافکا متعلق به علیاصغر حداد است. حداد کتاب را از زبان اصلی، یعنی از آلمانی، به فارسی ترجمه کرده. زبان روان و امروزی دارد و برای کسانی که میخواهند اولینبار مسخ را بخوانند انتخابی بسیار مناسب است.
یک روز صبح، وقتی گرگور زامزا از خوابی آشفته به خود آمد، دید در رختخواب خود به حشرهای بزرگ تبدیل شده است. برپشت سخت و زرهمانندش افتاده بود؛ و اگر سر را کمی بالا میگرفت، شکم برآمده و قهوهای رنگ خود را میدید که لایههایی از پوست خشکیده و کمانیشکل، آن را به چند قسمت تقسیم میکرد.
ترجمه فرزانه طاهری
این ترجمه هم مستقیم از آلمانی است، اما همراه با نسخهی انتقادی نورتن منتشر شده. یعنی علاوه بر متن داستان، توضیحات و نقدهای جانبی دارد که کمک میکند بهتر بفهمیم مسخ در چه فضایی نوشته شده و چرا اینقدر تأثیرگذار بوده. انتخابی ایدئال برای خوانندههایی که میخواهند عمیقتر وارد دنیای کافکا شوند.
یک روز صبح وقتی گرگور زامزا از خوابهای آشفته بیدار شد، دید که در تختخوابش به حشرهای غولپیکر تبدیل شده است. بر پشتِ به سختیِ زرهاش خوابیده بود، و سرش را کمی بلند کرد، شکم قهوهای طاق ضربی شکل خود را دید که با کمانهایی به چند بخش تقسیم شده بود
سخن آخر
کافکا نویسندهای است که خواندنش آسان نیست، اما هر کدام از آثار او دری تازه به جهانی عجیب و فراموشنشدنی باز میکند. وقتی سراغ بهترین کتاب های کافکا میروید، چه از مسخ شروع کنید و چه با نامه به پدر، هر قدم شما را بیشتر به قلب دنیایی میبرد که هیچ نویسنده دیگری مثل آن را نساخته است.
برای خواننده فارسیزبان، مسیر آشنایی با کافکا از صادق هدایت آغاز شد؛ نویسندهای که نخستین بار مسخ را ترجمه کرد و فضای «کافکایی» را وارد ادبیات ما کرد. اگر هدایت نبود، شاید نسلهای بعدی خیلی دیرتر با کافکا آشنا میشدند. اما امروز با وجود ترجمههای تازه و دقیقتر، فرصتی داریم تا تصویری کاملتر و وفادارتر از آثار او به دست آوریم و بهتر بفهمیم چرا بهترین کتاب های کافکا در لیست بهترین آثار جهان هستند.