این حروف مشتمل است بر فصولی چند که به معانی عشق تعلق دارد. اگرچه حدیث عشق در حروف و کلمه نگنجد. زیرا که آن معانی ابکار است و دست حروف به دامن خدر آن ابکار نرسد. اگرچه ما را کار آن است که ابکار معانی را به ذکور حروف دهیم در خلوات کلام.
پس اگر در جمله این فصول چیزی رود که مفهوم نگردد از این معانی بود.
ابتدای عشق چنان بوَد که عاشق معشوق را از بهر خود خواهد. این کس عاشقِ خود است به واسطة معشوق، ولیکن نداند. میخواهد او را در راه ارادتِ خود به کار برد.
سوانح مشتمل است بر فصولی چند که به معنای عشق تعلق دارد.