نامه‌های عاشقانه

نامه‌های عاشقانه از عاشق‌ترین نویسندگان

نامه‌های عاشقانه یکی از پرطرفدارترین موضوعات برای ما هستند. اینکه نامه‌های عاشقانه وارد دسته‌بندی‌های ادبی هم شده‌اند، در نوع خود جالب است. مدت زیادی بشر تمام حرف‌ها، نظرات، غصه‌ها و عاشقی‌هایش را در نامه‌ها می‌نوشت و به دیگران می‌گفت. نامه‌نویسی عادتی عمومی و در عین‌حال نشان دهنده ذوق و سلیقه نویسنده بود. با پیشرفت تکنولوژی و تغییر سبک زندگی‌، نامه‌نگاری هم شکل‌های جدیدی پیدا کرد. حالا نامه‌ها تبدیل به متن‌های کوتاهی شده که روی ابرهای مجازی جا به جا می‌شوند و خبری از صندوق پستی، پاکت‌ها و تمبرها نیست اما همیشه حس نوستالژیک و خاطره‌انگیز ما به نامه‌ها باقی می‌ماند.
نامه‌نگاری علاوه بر روشی برای ارتباط، تبدیل به جریان ادبی هم شده است و کتاب‌‌های زیادی شامل نامه‌های نویسندگان، شعرا، فیلسوفان و حتی سیاست‌مداران تا کنون منتشر شده است. در این میان نامه‌های عاشقانه از نویسندگان یا شاعرانی که در آثارشان نیز این عشق را بازتاب داده‌اند بسیار خواندنی است.
گاه این نامه‌های عاشقانه معشوقی خیالی دارند، گاه انسانی واقعی یک جای این دنیا منتظر رسیدن پاکت نامه‌اش بوده است و حتی گاه این نامه‌ها هرگز به مقصدی ارسال نشده‌اند! تنها نویسنده‌ای گوشه‌‌ای نشسته و به معشوق از دست رفته‌اش، نامه نوشته است. به همین دلیل بخش قابل توجهی از کتاب‌های نامه‌نگارانه بعد از مرگ نویسنده‌اش منتشر می‌شود.
در ادبیات معاصر ایران نیز ردپای زیادی از این کتاب‌های نامه‌نگاری پیدا می‌شود. در ادامه سراغ سه عاشقِ مشهور وطنی و یک عاشق شاعرپیشه فرنگی می‌رویم و سری به نامه‌های عاشقانه‌شان می‌زنیم.

چهل نامه کوتاه به همسرم از نادر ابراهیمی

چهل‌نامه کوتاه به همسرم یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین تجربه‌های نامه‌نگارانه در ادبیات معاصر است. نادر ابراهیمی از دسته نویسندگانی‌ است که به خاطر حال و هوای عاشقانه‌هایش بسیار مورد توجه قرار گرفته. نثر زیبا، توصیفات منحصربفرد، خیال‌انگیزی و نمایش شاعرانه احساسات از ویژگی‌‌های خاص نوشته‌های نادر ابراهیمی است.
حال فرض کنید نویسنده‌ای شاعر و عاشق‌پیشه مجموعه‌ای از نامه‌هایش را منتشر کند! چهل نامه کوتاه به همسرم همانطور که از نامش مشخص است،‌ مجموعه‌ای از نامه‌های نادر ابراهیمی به فرزانه منصوری همسر اوست.
اما این کتاب تنها نامه‌هایی عاشقانه نیست، ابراهیمی در این نامه‌ها از فلسفه تا جزئی‌ترین مسائل ساده زندگی را مطرح می‌کند. او بین سال‌های ۶۳ تا ۶۵ مشغول خطاطی بوده و در همین حین اقدام به نوشتن این نامه‌ها کرده است. چیزی که این نامه‌ها را به هم مرتبط می‌کند همان خط نازک و محسوس عشق است. از این مجموعه نامه خواندنی کتاب صوتی چهل نامه کوتاه به همسرم با آهنگسازی ناصر‌ چشم‌آذر و صدای پیام دهکردی توسط نوین کتاب گویا منتشر شده است که تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های صوتی فیدیبو شده است.

در یکی از این نامه‌ها می‌خوانیم:

عزیز من!
خوشبختی، نامه‌ای نیست که یک روز، نامه‌­رسانی، زنگ در خانه‌ات را بزند و آن را به دست‌­های منتظر تو بسپارد. خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی­ است از یک تکه خمیر نرم شکل‌­پذیر… به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛ اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه از هیچ چیز دیگر…
خوشبختی را در چنان هاله­‌ای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ادراک‌ناپذیر فرو نبریم که خود نیز درمانده شناختنش شویم…  خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است.

مثل خون در رگ‌های من از شاملوی شاعر

بی‌شک احمد شاملو یکی از عاشق‌ترین شاعران تاریخ ادبیات ما بوده است. همه ما می‌دانیم عشق شاملو به آیدا سرکسیان -سومین همسر او- روی تمام زندگی‌اش سایه انداخت و به قول خودش:«آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود»

 

احمد شاملو

حضور آیدا سرکسیان و نقش او در زندگی شاملو در بسیاری از کتاب‌ها و نوشته‌هایش چشمگیر و بارز است. مجموعه شعرهایی چون: «آیدا در آیینه»، «آیدا؛ درخت، خنجر و خاطره» و دیگر شعرهایی که در مجموعه شعرهای او خطاب به آیدا نوشته شده به خوبی نمایانگر عشقی یگانه‌ است. شاملو از عشق همانطور که خودش می‌گوید به دنبال رهایی است. او به دنبال پرواز در عشق است و این پرواز و رهایی را در عشق به آیدا یافته است.

مثل خون در رگ‌های من، شامل ۲۰ نامه عاشقانه احمد شاملو به آیدا سرکیسیان است. این نامه‌‌های در دهه‌های چهل و پنجاه نوشته شده و پانزده سال پس از مرگ احمد شاملو توسط آیدا منتشر شد. این نامه‌ها همانطور که انتظار می‌رود سرشار از تصاویر عاشقانه، بازی‌های زبانی مختص شاملو، توصیفات و تصویر‌پردازی‌های بدیع و یگانه است. البته بهتر است اشاره کنیم این نامه‌ها صرفا عاشقانه نیستند بلکه شاملو همانطور که در شعر عاشقانه‌اش بازتاب دهنده مسائل اجتماعی، سیاسی است در نامه‌هایش هم این ردپا دیده می‌شود.

روزگار درازی بود که شعر را گم کرده بودم. این روزها احساس می‌کنم که شعر، دوباره در من جوانه می‌زند. به بهار می‌مانی که چون می‌آید، درخت خشکیده شکوفه می‌کند. برای فردای‌مان چه رویاها در سر دارم! آن رنگین‌کمان دوردستی که خانه‌ی ماست، و در آن، شعر و موسیقی لبان یکدیگر را می‌بوسند و در وجود یکدیگر آب می‌شوند.

طاهره، طاهره عزیزم

این کتاب درست مانند اسمش یکی از ساده‌ترین و ملموس‌ترین مجموعه نامه‌نگاری‌های عاشقانه از یکی از بزرگترین نویسندگان معاصر، یعنی غلامحسین ساعدی است. برخلاف دو نویسنده قبلی، ساعدی را به خاطر رمان‌های عاشقانه‌اش در ادبیات نمی‌شناسیم! او شاعر نیز نبوده است، بلکه او به عنوان داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس معترض، آزادی‌خواه و جریان‌ساز شناخته می‌شود.
نام غلامحسین ساعدی به فعالیت‌های سیاسی، زندان و سال‌‌های مهاجرت اجباری‌اش گره خورده است. داستان‌ها و رمان‌های ساعدی بیشتر از هر چیز نمایش چهره‌‌‌ی رنج و درد مردمان زمان اوست. او در داستان‌هایش بی‌مهابا لحنی انتقادی دارد و از فرهنگ تا سیاست نقد می‌کند. اما در کنار این شخصیت جدی، خستگی ناپذیر و معترض‌اش او به شدت عاشق است!

عشق نافرجام او به زنی به نام طاهره کوزه‌گرانی که تا پایان مرگ همراه‌اش می‌آید. او در جوانی عاشق دختری تبریزی به نام طاهره کوزه‌گرانی می‌شود، عشقی که سال‌های سال پنهان می‌ماند تا این‌که پس از مرگ طاهره کوزه‌گرانی -۱۹ سال بعد از مرگ ساعدی – خواهر زاده او نامه‌هایی را که ساعدی به او نوشته بوده در قالب کتاب «طاهره، طاهره عزیزم» منتشر می‌کند و پرده از راز عشقی نافرجام و آتشین برمی‌دارد. سرنوشت تلخ ِ این عشق تا سنگ ِ قبر طاهره نیز ادامه می‌یابد جایی که خانواده‌اش روی سنگ قبرش این عبارت را حک کرده‌اند: «آرام‌جای کسی که میان استخوان‌های گوهر مراد آواز می‌خواند»

کتاب نامه‌های عاشقانه‌‌ی پابلو نرودا به آلبرتینا رزا

پابلو نرودا نویسنده و شاعر شیلیایی برنده جایزه نوبل ادبیات است. او نیز نویسنده‌ای سیاسی و طرفدار کمونیست بود و سال‌های زندگی‌اش تحت تاثیر فعالیت‌های سیاسی او و عضویتش در حزب کمونیست قرار گرفت. او یکی از منتقدین سیاست‌های آمریکا در جنگ ویتنام بود. اما پابلو نرودای شاعر در کنار شعرهای سیاسی و اعتراضی‌اش اشعار عاشقانه بسیار زیبایی سروده و تبدیل به یکی از شاعران عاشقانه‌سرا معاصر شده است. کتاب «هوا را از من بگیر، اما خنده‌ات را نه» یکی از محبوب‌ترین مجموعه شعرهای عاشقانه او در ایران و جهان است. در کنار شغر از او مجموعه‌ای نامه‌های عاشقانه او به عشق آلبریتنا رزا نیز بسیار خواندنی است. این کتاب شامل صدو و یازده نامه عاشقانه و همچنین طرح‌هایی از او در گوشه و کنار شعرهاست. لحن نامه‌های نرودا در این نامه‌های خصوصی، بسیار گرم و انسانی است. او بدون ترس از تمایلات، روزمرگی‌ها، امیدها و شک‌هایش نوشته است.

پابلو نرودا

در بخشی از نامه‌های نرودا می‌خوانیم:

ما به زودی باز با هم خواهیم بود، ‌ای ملوسکم، و دست کم آنگاه خوش‌حال‌تر خواهیم بود. این جا روستای افسرده و رنگ باخته‌ای است، من سر تا سرش را زیر پا گذاشته‌ام، با همه آشناها حرف زده، و همه کتاب‌هایی را که با خود آوردم، خوانده‌، به همه ستاره‌های این آسمان نگاه کرده‌ام. با این اوضاع ببین که تو همچنان داری به من نامه می‌نویسی؛ وقتی فکر می‌کنم که این برهه، که تو در آن نیستی و غایبی، همه زندگی‌من نیست، بسیار بیش تر دوستت می‌دارم. دوشنبه به مزرعه می‌روم، دو ساعت سوارکاری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اشتراک گذاری

آخرین مطالب