«ناگازاکی» با روایت ماجرای مرد پنجاه و شش سالهای به نام «شیمورا»، کارمند اداره هواشناسی آغاز میشود. او مجرد است و تنها هم زندگی میکند. اما شیمورا از زمانی به بعد کمکم احساس میکند بعضی لوازم خانهاش خیلی کم جابهجا شدهاند؛ ظرف ماست داخل یخچال اندکی از جایی که دیروز گذاشته بود، تکان خورده است. وقتی ظرف محتوی آبمیوهای که در یخچال بود را با خطکش اندازه میگیرد متوجه میشود از نوشیدنی داخلش که موقع رفتن پانزده سانت بود، حالا تنها هشت سانتیمتر باقی مانده است!
شیمورا دچار تشویق میشود، از یخچالش عکس میگیرد، فاصله اشیاء و حجمشان را اندازه میگیرد و در دفترچهای مینویسد. به خودش شک میکند. آیا ذهنش دچار این وسواس شده است؟ او سرانجام تصمیم میگیرد به این وسواسها خاتمه دهد؛ شیمورا دوربینی در آشپزخانه نصب میکند تا وقتی سر کار است، بتواند در مربع گوشه کادر مونیتور هر آنچه را در آشپزخانه میگذرد، ببیند. روز اول، شیمورا تنها احساس میکند در فاصله رفتن و آمدنش بطری آب روی کابینت کمی جابهجا شده است. اما روز دوم تصویر زنی در کادر مربع گوشه مونیتورش ظاهر میشود؛ زنی که آب را میجوشاند تا برای خود کمی چای بنوشد...
رمان «ناگازاکی»، برگرفته از رویدادی واقعی است که روزنامههای ژاپنی بسیاری در ماه میِ ۲۰۰۸ شرح آن را نوشتند. «اریک فی» نویسنده این کتاب که مدرک تحصیلیاش را در رشته روزنامهنگاری از مدرسه عالی روزنامهنگاری لیل گرفته و در حال حاضر در آژانس خبری رویترز کار میکند، از این ماجرا یک رمان مینویسد. «ناگازاکی» در ۲۸ اکتبر ۲۰۱۰ جایزه بزرگ رمان آکادمی فرانسه را از آنِ نویسندهاش میکند.
اریک فَی در سال ۱۹۶۳ در لیموژِ فرانسه به دنیا آمد. کتاب اول وی رسالهای درباره «اسماعیل کادره» نویسنده آلبانیایی بود که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. اولین اثر داستانی اریک فَی اما، داستان کوتاهی بود به نام «ژنرال انزوا» که در سال ۱۹۹۲ در مجله «لو سرپان اَ پلوم» به چاپ رسید. او سه سال بعد این داستان کوتاه را بسط داد و به شکل رمانی منتشر کرد.
از آثار فَی، میتوان به رمان «ژنرال انزوا» (۱۹۹۵)، رمان «پاریژ» (۱۹۹۷، برنده جایزه لاتن)، مجموعه داستان «من نگهبان فانوس دریاییام» (۱۹۹۷، برنده جایزه دو مَگو)، رمان «رازِ سه مرز» (۱۹۹۸)، رمان «سفر در دریای بارانها» (۱۹۹۹، برنده جایزه یونسکو – فرانسواز – گالیمار)، مجموعه داستان «روشناییهای فسیل و قصههای دیگر» (۲۰۰۰)، رمان «خاکسترهای آیندهام» (۲۰۰۱)، رمانِ «مدت یک زندگی بدون تو» (۲۰۰۳)، رمان «انجمن آدمهای بیچاره» (۲۰۰۶)، رمان «مردی بدون اثر انگشت» (۲۰۰۸)، مجموعه داستان «چند قصه از انسان» (۲۰۰۹) و رمان «ناگازاکی» (۲۰۱۰) اشاره کرد.
اریک فی سوم دسامبر ۱۹۶۳ در لیموژِ فرانسه به دنیا آمد. او که مدرک تحصیلیاش را در رشتهی روزنامهنگاری از مدرسهی عالی روزنامهنگاری لیل گرفته، اکنون در آژانس خبری رویترز مشغول به کار است. کتاب اول اریک فی، رسالهای بود دربارهی نویسندهی آلبانیایی اسماعیل کادره که همراه با مجموعه گفتوگویی که فی در تیرانا و سپس در فرانسه با او انجام داده بود، چاپ شد.
اولین اثر داستانی فی داستان کوتاهی بود به نام ژنرال انزوا که در سال ۱۹۹۲ در مجلهی لو سرپان اَ پلوم منتشر شد.
ناگازاکی را در سال ۲۰۱۰ ترسایی از روی یک ماجرای واقعی که در یکی از شهرهای ژاپن (ناگازاکی) اتفاق افتاده است، نوشت و منتشر کرد.
داستان زندگی مردی است پنجاه ساله و مجرد و کارشناس هواشناسی، داستانی باورنکردنی و پایانی غیرقابل پیشبینی.
داستان کوتاه است و ظرف دو سه ساعت شاید هم کمتر میتوان آن را تمام کرد.
نثری روان دارد و از ترجمه ای نسبتا خوب برخوردار است
از آن داستانهاست که خواننده مشتاق است بداند در صفحه بعد چه اتفاقی میافتد!!؟
5
نسخه چاپی رو خوندم.
داستان جالبی بود و اینکه براساس یه اتفاق واقعی نوشته شده بود جذبم کرد ..کار ۲ بود ولی ذهنم رو به شدت مشغول اثر ماشین ها روی زندگیمون و قانون های نانوشته ای که در کتاب های قانون نوشته نشدند اما در ذات انسان ها ثبت شدند.
و این کتاب بهم یاداوری کرد همه ی ما
تا وقتی که کسی کاری رو برای بقا انجام بده اون کار رو غلط نمیدونیم.
تلاش برای بقا حقیه که حتی اگه رسیدن بهش با قوانین اجتماعی ما تعارض پیدا کنه، تا وقتی حق بقای کس دیگه رو زیر پا نذاریم، داریمش.
4
کتاب هر چقدر هم خوب باشه، ترجمه ی بد و خراب هم کتاب رو ضایع و مهوع می کنه هم لذت خواندن رو زایل. که متاسفانه در مورد این کتاب اتفاق افتاده. ترجمه ش اون قدر پرت و پلاست که آدم می مونه مترجم و ناشر چی با خودشون فکر کردن. یعنی خواننده این قدر کم اهمیته که هر آشغالی رو به خوردش بدن؟
3
یک ماجرای ده صفحه ای که هشتاد صفحه کش داده شده! ولی اصل ماجرا و بعضی توصیفاتش جالب بود