با هم دعوا میکردند. آنها با هم دوست نبودند و هیچوقت با هم بازی نمیکردند.
یک روز میمون کوچولو و سنجاب کوچولو تصمیم گرفتند تا بیشه را به دو قسمت تقسیم کنند. از آن روز به بعد سمت راست بیشه مال میمون کوچولو بود. سمت چپ بیشه هم مال سنجاب کوچولو بود.
یک روز سنجاب کوچولو روی تپه سبز مشغول بازی بود. او آنقدر سرگرم بازی بود که حواسش پرت شد و به سمت راست بیشه رفت. سمت راست بیشه برای میمون کوچولو بود. میمون با دیدن سنجاب کوچولو با عصبانیت گفت: آهای سنجاب. برای چی وارد منطقه من شدهای؟ زودباش از اینجا برو.