0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  مردی به نام اوه نشر نون

کتاب مردی به نام اوه نشر نون

کتاب متنی
نویسنده:
ناشر:
درباره مردی به نام اوه

نقد و بررسی کتاب مردی به نام اوه

مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن، داستانی از تنهایی، فقدان و نا امیدی مردی میان‌سال به نام اوه را روایت می‌کند که از زندگی دل‌زده شده و مرگ را آرزو می‌کند. با این حال، این رمان با وجود مضمون تلخ، سرشار از لحظات شاد و دلچسب است که خواننده را به زندگی امیدوار می‌کند و تجربه‌ای لذت‌بخش و ماندگار برای او رقم می‌زند. اوه که شخصیتی بداخلاق اما دوست‌داشتنی دارد، از آن دست آدم‌هایی است که از غریبه‌ها خوشش نمی‌آید و به آن‌ها با دیدی منفی نگاه می‌کند. او نظم و انضباط خاصی برای زندگی خود دارد و به شدت به برنامه روزانه‌اش پایبند است. به همین دلیل، همسایگان او را به بداخلاقی و تلخی می‌شناسند و به او لقب همسایه جهنمی داده‌اند. اما آیا واقعاً اوه به خاطر اخم همیشگی‌اش مستحق این لقب است؟ در پس این ظاهر عبوس و بداخلاق، داستانی غم‌انگیز و ناگفته نهفته است. اوه سال‌های زیادی را در کنار همسرش که عاشقانه دوستش می‌داشت، زندگی کرده است. اما پس از مرگ همسرش، غم و اندوه سراسر وجود او را فرا می‌گیرد و او دیگر امیدی برای زندگی ندارد. اوه که خود را در بن‌بست می‌بیند، تصمیم به خودکشی می‌گیرد. با این حال، هر بار که اوه قصد جان خود را می‌کند، اتفاقی غیرمنتظره او را از این کار باز می‌دارد. در این میان، اوه با خانواده‌ای ایرانی مهاجر همسایه می‌شود و این آشنایی، دریچه‌ای نو به سوی زندگی او می‌گشاید. با ورود زوج جوان به همراه دو دخترشان به آپارتمان کناری، زندگی اوه به طور کامل دگرگون می‌شود. با گذشت زمان، دوستی‌های غیرمنتظره‌ای بین شخصیت‌های داستان شکل می‌گیرد و زندگی همگی آن‌ها دستخوش تغییرات مثبتی می‌شود. بکمن در این رمان، به زیبایی تقابل نسل گذشته و نسل جدید را به تصویر می‌کشد. او داستان عشقی ناب و بی‌ریا را روایت می‌کند که در دنیای پرمشغله امروز، به ندرت می‌توان نمونه‌ای از آن را یافت. مردی به نام اوه داستانی غم‌انگیز اما در عین حال امیدوارکننده است. این رمان به خواننده نشان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین لحظات زندگی نیز می‌توان نوری از امید را یافت و به زندگی ادامه داد. اگر شما هم به خواندن کتاب‌های داستان و رمان خارجی حوزه درام علاقه دارید حتما به دسته‌بندی کتاب‌های داستان و رمان درام خارجی فیدیبو سر بزنید.


کارل فردریک بکمن، نویسنده‌ای سوئدی با قلمی جادویی

کارل فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ‌نویس مشهور سوئدی، در دوم ژانویه ۱۹۸۱ در استکهلم چشم به جهان گشود. بکمن در ابتدا با وبلاگ‌نویسی و نگارش مقالات برای روزنامه‌های مختلف، نامی برای خود در سوئد دست و پا کرد. همکاری او با مجله مترو، نقطه عطفی در مسیر حرفه‌ای‌اش بود. اما در سال ۲۰۱۲، با انتشار کتاب مردی به نام اوه، مسیر زندگی بکمن به طور کامل دگرگون شد. این کتاب که در همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت، به سرعت به پرفروش‌ترین کتاب سوئد و نیویورک تایمز تبدیل شد. تا به امروز، مردی به نام اوه به بیش از 30 زبان ترجمه شده و فیلمی اقتباسی از آن نیز در سال ۲۰۱۶ با استقبال چشمگیر منتقدان و مخاطبان به روی پرده سینما رفت. بریت ماری اینجا بود، دیگر اثر برجسته بکمن، در سال ۲۰۱۶ به چاپ رسید.

جهت مشاهده سایر آثار کارل فردریک بکمن کلیک کنید.


چرا کتاب مردی به نام اوه را بخوانیم

مردی به نام اوه، رمانی پر از احساسات متضاد است که با ظرافتی مثال‌زدنی، داستانی از تنهایی، عشق، امید و طنز را روایت می‌کند. اصلی‌ترین شخصیت‌ دوست‌داشتنی و واقعی در رمان، اوه است. او مردی عبوس و بداخلاق است که در نگاه اول ممکن است ناخوشایند به نظر برسد. اما با پیش رفتن داستان، لایه‌های مختلف شخصیتی او آشکار می‌شود و خواننده به تدریج درمی‌یابد که اوه قلبی مهربان و روحی زخم‌خورده دارد. هر کدام از همسایگان اوه، شخصیتی منحصر به فرد و داستانی خاص خود را دارند. تعاملات اوه با این افراد، لحظات طنز و احساسی بسیاری را در داستان رقم می‌زند.  داستان مردی به نام اوه، از همان ابتدا خواننده را مجذوب خود می‌کند. ماجراهای اوه، از خودکشی‌های نافرجام گرفته تا دوستی با یک خانواده مهاجر، همواره غافلگیرکننده و جذاب هستند. بکمن با ظرافت تمام، فراز و نشیب‌های داستان را روایت می‌کند و خواننده را تا انتهای داستان درگیر ماجراها نگه می‌دارد.  در کنار لحن غم‌انگیز و احساسی داستان، رگه‌هایی از طنز نیز در آن وجود دارد که خواننده را از غرق شدن در غم و اندوه نجات می‌دهد. بکمن از طنز ظریف و هوشمندانه‌ای استفاده می‌کند که لبخند را بر لب خواننده می‌نشاند و در عین حال، بار معنایی داستان را نیز حفظ می‌کند. مردی به نام اوه، به موضوعات مهمی مانند تنهایی، مرگ، عشق، امید و مهاجرت نیز می‌پردازد. بکمن این موضوعات را به گونه‌ای ظریف و هنرمندانه مطرح می‌کند که خواننده را به تفکر و تأمل وا می‌دارد.


در بخشی از کتاب مردی به نام اوه می‌خوانیم

اُوِه پنجاه ­و نه ساله است.

یک اتومبیل ساب دارد. از آن دست مردها است که طوری با انگشت به آدم­هایی که از سرووضعشان خوشش نمی­آید اشاره می­کند انگار آن‌ها دزد هستند و انگشت اشارۀ او چراغ­قوۀ پلیس است. مقابل پیشخان مغازه­ای ایستاده که صاحبان اتومبیل­های ژاپنی آنجا می­آیند تا کابل­های سفید بخرند. اوه پیش از آنکه جعبۀ سفید نه‌چندان بزرگ و نه‌چندان کوچک را رو به فروشنده تکان ­دهد مدتی طولانی زل می­زند تو چشم­های او.

با جدیت می­پرسد: «که گفتی این یکی از اون اُپادهاست، آره؟»

فروشنده که جوانی لاغرمردنی است معذب به نظر می­رسد. به­وضوح در تلاش است خودش را کنترل کند که جعبه را از دست اوه نقاپد.

«بله، دقیقاً. آی­پَد. می­شه لطف کنین این‌قدر تکونش ندین...؟»

اوه نگاه تردیدآمیزی به جعبه می­اندازد، انگار یک بستۀ به­شدت مشکوک را توی دست گرفته باشد، بسته­ای که شلوار ورزشی پوشیده و سوار بر اسکوتر اوه را «هی، رفیق!» صدا زده و بعد سعی کرده ساعت ­مچی­اش را به او قالب کند.

«که این‌طور. پس این یک کامپیوتره، هان؟»

فروشنده با سر تأیید می­کند. بعد درنگی می­کند و فوری سرش را به علامت نه تکان می­دهد.

«بله... یا اینکه، چطور بگم، این یک آی­پده. بعضی­ها بهش می­گن "تبلت" و بعضی­ها می­گن "ابزار وب‌گردی". بستگی داره چطور نگاهش کنین...»

اوه طوری به فروشنده نگاه می­کند انگار او جمله­ها را پس­وپیش به زبان آورده. بعد دوباره جعبه را تکان می­دهد.

«که این‌طور!»

فروشنده با تردید سر تکان می­دهد.

«بله!»

«چیز خوبیه؟»

فروشنده با سردرگمی سر تکان می­دهد. «بله. یا اینکه... منظورتون چیه؟»

اوه آهی می­کشد و آرام و شمرده صحبت می­کند، انگار تنها مشکلی که این وسط وجود داشته نقص شنواییِ طرف مقابلش بوده.

«این. چیزِ خوبیه؟ کامپیوتر خوبی ازش درمی­آد؟»

فروشنده چانه­اش را می­خاراند.


پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب مردی به نام اوه

اگر شما هم به خواندن کتاب‌های داستان و رمان درام خارجی علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم حتما کتاب‌های زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.

فصل مهاجرت به شمال نویسنده طیب صالح انتشارات پوینده

کفشهای آبنباتی نویسنده جوآن هریس انتشارات پوینده

فقط یک طاعون ساده نویسنده لودمیلا اولیتسکایا انتشارات برج


دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
گوینده هوشمند (AI)
راوی
حجم
2.۲۵ مگابایت
تعداد صفحات
392 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۳:۰۴:۰۰
نویسندهفردریک بکمن
مترجمالناز فرحناکیان
ناشرنشر نون
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
A man called Ove: a novel, 2,014
تاریخ انتشار
۱۳۹۵/۱۰/۰۷
قیمت ارزی
5 دلار
قیمت چاپی
95,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
راوی
۲.۲۵ مگابایت
۳۹۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 12866 مخاطب
حال‌خوب‌کن ✨ (55)
خوش‌خوان 🪶 (32)
5
52 ٪
4
18 ٪
3
14 ٪
2
6 ٪
1
8 ٪
2447 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

من ترجمه این کار رو خیلی دوستش داشتم چون می دونم خانم تیمورازف از زبان سوئدی ترجمه کردند و در این کشور زندگی میکنند. زبان طنز کتاب رو خیلی خوب انتقال داده بودند

5

انقدر گفتن خوبه که تسلیم شدم، شروع کردم به خوندنش. خب واقعا هم خوب بود؛ عالی بود. داستان روایتگر سرگذشت یه پیرمرده، یه پیرمرد که نه، مردی به نام اوه. اگر گفتم داستان در مورد یه پیرمرده فقط به این خاطره که داستان از این دوران شروع میشه وگرنه نویسنده پیوسته داستان رو پس و پیش میکنه، میبردتون به زمانی که اوه پسربچه ای بیش نبود، پسربچه ای که بزرگ میشه، عاشق میشه، بابابزرگ میشه و و و شخصیت اوه شخصیت رایجی نیست، درونگرا، مردم گریز و با باورهای خاص و کمی عجیب. اما این اوه ما خصوصیات فوق العاده ای هم داره، صادق و درستکار، باپشتکار و شاید مهم تر از همه شجاع، شجاع در انتخاب اونچه از زندگی میخواد. اولین و نزدیکترین شخصیتی که به ذهنم میرسه آقای فردریکسون در انیمیشن است و بعد از اون شخصیت هایی مثل گورو در من نفرت انگیز و حتی ژان والژان. داستان شرح یه زندگی معمولیه، گاهی باعث خنده تون میشه و گاهی به گریه میندازدتون، گاهی حرصتون میده و گاهی باعث هیجان تون میشه. اما مهم ترین خصیصه اش همون معمولی بودنشه، انگار به آدم تلنگر میزنه: خب این زندگی اوه بود، انتخاب هاش رو دیدی، سرنوشتش رو خوندی، تو کجای کاری؟ میدونی میخوای به کجا برسی؟ دوست داشتم بیشتر از اوه براتون بگم ولی داستان پر از اتفاقات غافلگیرکننده است و میترسم ناغافل با گفتن یک کلمه اشتباه سبب تلف شدن بعضی از اونها بشم. از خوندن این داستان بسیار لذت بردم، امیدوارم شما هم لذت ببرید :)

5

قطعا شخصیت اُوه یاد خیلی از دوستانی که این کتاب رو خوندن میمونه. شخصیت به یادمونی میشه. وقتی کتاب تموم شد پیش خودم گفتم کاش همه مثل اُوه بودند. انسانم آرزوست

4

کتاب از نا امیدی به امید می رسه مثل نوری که تو دل تاریکی سوسو می زنه و کم کم نور بیشتر میشه و یک دفعه همه چیز رنگ میگیره و عالی میشه در واقع ترکیب خوبیه از آرامش و امید

5

اون شبی که خوندن این کتاب رو تموم کردم، پتو. رو روی سرم کشید و تا صبح گریه کردم. دلم میخواست کتاب ادامه داشت. دلم برای اُوه تنگ میشه. حتما بازم میخونمش. من اوه رو دوست داشتم و با این کتاب زندگی کردم. ترجمه روان. داستان قوی. شخصیت پردازی عالی. کتاب با ناامیدی شروع میشه و با نور تموم میشه.

5

"مردی به نام اوه" همه ی ما در هنگام خواندن رمان برای شخصیت ها تصویر پردازی می کنیم و این امری ناخوداگاه است که در ذهن هر خواننده ای رخ می دهد. تصویری از اوه که پس از مطالعه چند سطر ابتدایی در ذهن من شکل گرفت بدون لحظه ای درنگ Clint Eastwood بود، شخصیتی عبوس،جدی و منظم که بسیار تابع قانون است و نمیگذارد کسی حق او را پایمال کند،و این شخصیتِ بسیار نزدیکِ کاراکتر اوه با کاراکتر های سینمایی ایستوود تصویری بسیار شفاف از اوه را در نظر جلوه میسازد. اوه شخصیتی بسیار متکی به نفس می باشد،شخصیتی که نمی تواند بی نظمی های این موجودات دو پای اطراف خود را درک کند،اصلا نمیتواند به شخصیت هایی که علایقشان ثبات ندارد اعتماد کند،زمان برای اوه مهم ترین مسئله در زندگی است و اصلا نمیتواند درک کند چطور میتوان به کسی که اعتماد کرد که روی زمان حساسیت ندارد،اوه کاراکتری منظم ولی منزوی است، انزوایی که به او تحمیل شده است زیرا کمتر شخصی مانند اوه فکر میکند، اما وقتی با اوه آشنا میشوید متوجه می شوید که در پشت آن چهره عبوس مردی است با بالاترین تعهدات اخلاقی و اجتماعی،کاراکتری که یکی از جذاب ترین کاراکترهایی است که با آن آشنا خواهید شد. "سونیا" حقیقتا مکملی بی نظیر برای اوه می باشد،شخصی که انگار مانند یک وجدان بیدار و آگاه و شخصی که بیش از هر شخص دیگری اوه را درک می کند هر بار خشم اوه را فرو می نشاند و باز هم پیرمرد را به سوی آرامش هدایت میکند. پس از مرگ سونیا،اوه نیز از درون میمیرد زیرا تنها کسی که به خوبی می توانست شخصیت او را درک کند دیگر در این دنیا نفس نمیکشد، پس از مرگ سونیا شکافی بسیار عمیق در درون اوه ایجاد می شود،شکافی که فقط با کنار سونیا قرار گرفتن است که می تواند آن را پر کند، پس اوه تصمیم میگیرد تا هر چه زودتر باز هم در کنار سونیا قرار بگیرد، هر بار که او در حال اجرایی کردن این تصمیم است حادثه ای رخ می دهد، حادثه ای که در آن هر بار شخصی از اوه تقاضای کمک می کند، و اوه کمک کردن به دیگران را مقدم بر پایان زندگی خود می داند. در حقیقت از نظر اوه تا وقتی می تواند کار درست را انجام دهد و مفید واقع شود زمان درستی برای از دنیا رفتن نمی باشد. علاوه بر جذابیت بی نظیر داستان و به خصوص کاراکتر اوه از دیگر نقاط قوت این رمان سوئیچ کردن های بسیار قدرتمند در بین زمان حال و گذشته ی اوه میباشد که به هیچ عنوان خواننده را سردرگم نمی سازد.و این توانایی بسیار بالای نویسنده را در این زمینه خاطر نشان می کند. "مردی به نام اوه" یک رمان کامل است کتابی که حداقل چند روز شما را به فکر وا میدارد. . ?محمد ایوبی . . سی و یکمین روز از بهار ۱۳۹۸

5

دلم براش تنگ میشه !

4

این کتاب یک شاهکار ادبی یا داستانی نیست، ولی ارزش خوندن رو داره. مارو با چیزی آشنا میکنه که کمابیش باید باهاش دست و پنجه نرم کنیم: پیری و تنهایی. با ساده ترین واژگان و روان ترین سبک ممکن، تنهایی و پیریه یک انسان رو به تصویر میکشه. قاعدتا مجذوب حال و هوای داستان، سوئد و روابط انسانیِ اونجا میشید. این کتاب شما رو میخندونه، میگریونه، از آینده میترسونه و به زندگی امیدوار میکنه.

3

?از نظر ادبی چرا خوب بود. همون ۴۰صفحه اول شاهکارو حس میکنی و تا اخر ادامه داره. خیلی چیزای خوب یادت میده. عشق و صمیمیت و یه چیز خیلی مهم قاعده مند بودن تو زندگیه که خاص اوه است. بخشهای قابل توجه کتاب، سخنان سونیا و بینش اونه نسبت به جامعه، روزگار و خدا ?اما یه اشکال اساسی داره و اون به خاطر فرهنگ باز اون منطقه از اروپاس. یا بهتره بگم بی فرهنگی. و نتیجه ش میشه همین ترویج همجنس گرایی تو این کتاب. و این عقیده اوه که ادم باید همیشه روی اصول صحیح زندگی رو پیش ببره وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشه و این عقیده درضدیت با اون آزادی افراطیه که ایجاد شده ویکی مثه اوه با اینکه به هیچ مذهبی اعتقاد نداره اینو فهمیده که اگه اصول ثابتی تو زندگی نباشه همه چی نابود میشه. تو تموم داستان آدمای خیلی مختلفی پیدا میشن. بعضی خیلی خوبن بعضی افتضاحن. نکته اینجاس که اوه با همه ارتباط داره اما اوصولش همیشه پابرجاس. اون هیچ وقت مست نکرد و حتا از الکل متنفره. مردم براش خیلی مهمن. اصلن یک ذره هم به عشقی به غیراز همسرش فکر نکرده و کلن تمام عمرش یه اصولی تو زندگی روزمره ش حتا داشته. مهم اینه که تا چه حد انسان باشی. شاید اصول یکی انسانیت باشه شاید از یکی انجیل باشه و شاید یکی اصولش سیره اهلبیت. مهم اینجاس که تو با عقلت تشخیص بدی کدوم بهتره که البته هروقت انسان فقط به خودش تکیه کرد و بیخیال خدا شد ضررکرد. و وقتی فهمیدی اون اعتقاد درست چیه، مهمترین کار میشه پایبندی همیشگی ب اون. اوه هیچ وقت شعار نداد. از اون آدمایی بود که دوره شون داره تموم میشه،اونایی که به کاری که مردم میکنن بها میدن نه حرفایی که اونا میزنن. اون چیزی که اعتقاد داری دقیقن اونیه که عمل میکنی نه چیزی که میگی میخوام بگم که مخاطب عزیز اینو بدون نویسنده این کتاب داره از داخل اون فرهنگ با تو حرف میزنه و بالتبع همه حرفاش جالب نیس. اما کتاب برای رشد آدمه. نه اینکه هرچی نویسنده میگه درسته. اینکه تو باعقلت میفهمی که چطوری از این کتاب درس بگیری مهمه. و همین درسهای کوچیکه که پازل زندگی یه ادمو باارزش میکنن

5

من خیلی در برابر خوندن این کتاب مقاومت میکردم چون فکرمیکردم در مورد یه پیرمرد خرفته که حرفی برای گفتن نداره و بیش از حد عامه پسنده ولی یه جوری درگیر داستان شدم که کل کتاب رو توی یک ۲۴ ساعت تموم کردم و اصلا نتونستم ازش دل بکنم. قبلا هم کتاب پیرمرد صد ساله ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد رو هم خونده بودم یکم این دو تا کتاب به هم شبیهن ولی اوه رو خیلی خیلی بیشتر دوست داشتم. یه کتاب اروم بود در مورد یه زندگی. همیشه گوش دادن به داستان های زندگی مردم خیلی لذت بخشه. از اون قسمت داستان کودکی تا بزرگسالیش و داستان اشناییش با سونیا خیلی بیشتر از بقیه بخشای کناب لذت بردم چون نشون میداد که چجوری اصلا اوه تبدیل شده به اوه ای که الان هست. از شخصیت های ایرانی کتابم خوشم اومد همسر فردریک بکمن هم ایرانیه و احتمالا از اونجا الهام گرفته شده. در مورد خود ترجمه کتابم اینو بگم که خیلی خوب ترجمه شده بود به نظرم و تا جایی که تونسته بود سانسور نشده بود طوری که حتی با سانسور هم میفهمیدی چه اتفاقی داره میوفته. از متن کتاب: &#۳۴;اوه سیاه و سفید بود و زنش رنگی بود. تنها رنگ زندگی اوه&#۳۴; &#۳۴;او گاهی میگفت که همه راه ها تو رو به جایی میرسونن که برات در نظر گرفته شده. تقدیر لابد برای او به همین معنا بود. برای اوه اما او خود تقدیر بود.&#۳۴; &#۳۴;بعد او شروع کرد به توضیح اینکه هرکدام از کتاب های روی پایش در مورد چه چیزی است. و اوه فهمید دلش میخواهد باقی زندگی اش را به شنیدن حرف های دختر در مورد چیز هایی که دوست دارد بگذراند.&#۳۴; &#۳۴;هیچکس هرگز از اوه نپرسید تا پیش از روزی که با دختر دیدار کند زندگی اش چطور بوده. اما اگر کسی ازش می پرسید جواب میداد، پیش از آشنایی با زنش اصلا هرگز زندگی نکرده بود.&#۳۴; راستش خیلی کوت های موردعلاقم زیاد بودن. این کتاب کلی حرف در مورد فلسفه زندگی هم میزنه ولی خب اونارو نتونستم اینجا بیارم.

نمایش 2437 نقد دیگر
4
(12,871)
حال‌خوب‌کن ✨ (55)
٪70
59,000
17,700
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
مردی به نام اوه
مردی به نام اوه
فردریک بکمن

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
فردریک بکمن
شامل 14 عنوان کتاب
مردی به نام اوه
فردریک بکمن
نشر نون
4
(12,871)
حال‌خوب‌کن ✨ (55)
٪70
59,000
17,700
تومان