«بیداد سکوت» در قالب یادنامهای در رسای مادر از دست رفته، یک رمان تمام عیار است. داستان از بهشت زهرا آغاز میشود: «مادرم آنجا خوابیده است روی سکوی غسالخانه و منم اینجا ایستاده برجا، زیر درختان چنار که برگهاشان رو به زردی گذارده است. مهرماه است و هوا بوی روزهای اول مدرسه را دارد...» و ما از همان ابتدا درمییابیم که با اثری خواندنی روبرو هستیم که میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم. فرقی نمیکند که مادرمان را به خاک سپرده یا در کنار داشته باشیم. ارتباط اثر با خواننده از همان ابتدا آغاز شده است.