خانم و آقای واتسون وقتی برای اولین بار پسرشان را به شکل گرگ دیدند خیلی ترسیدند اما ترسشان به اندازهی وحشتی نبود که در خیابان جیغ داشتند. بهخصوص وقتی فهمیدند هیچ راه برگشتی وجود ندارد.
لوک برای اینکه پدر و مادرش را به خانه برگرداند از دوستان تازهاش، رسوس نگاتیو (خونآشام رنگپریده) و کلئو فار (مومیایی مصری) کمک گرفت تا شش یادگاری را که از پدران بنیانگذار بهجا مانده بود، پیدا کند. لوک فقط با جمع کردن این عتیقهها میتوانست در خروجیِ خیابان جیغ را باز کند و به دنیای خودش برگردد.
لوک و دوستانش به هدفِ خود رسیدند اما خانم و آقای واتسون متوجه شدند که لوک در شهر جدید، کنار دوستانش خیلی خوشحال است، برای همین تصمیم گرفتند در خیابان جیغ بمانند؛ ولی باز شدنِ یک دروازهی رنگینکمانی در شهر، دشواریهایی را برایشان به وجود آورد.
آقای اتو اسنیر (شهردار بدجنس خیابان جیغ) از افراد معمولی دنیای لوک پول میگرفت تا بتوانند دنیایی را که او آن را «بزرگترین نمایش اعجوبههای دنیا» مینامید، ببینند.
برای محافظت از خیابان جیغ، لوک، رسوس و کلئو باید تمام یادگارها را به صاحبان اصلیاش برگردانند؛ تا دروازه دوباره بسته شود.
و حالا نوبت زبان زامبی است...
عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی ممنون از نویسنده ???? و فیدیبو??و ترجمهگر عالی ???خیابان جیغ ۵ستاره هم کمشه ???? اینم بقیه ی ستاره هایش ⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐??
5
خیابان جیغ و خیابان وحشت یکی هستن ولی ترجه اصلی ماله خیابان جیغه
دوستم بهم خیابان وحشتو داد وقتی خوندم یه عالمه غلط ترجمه پیدا کردم که معلوم نبود چیه بعد که خیابان جیغو خوندم متوجه داستان شدم
5
کتاب خیابان وحشت رو هم سرچ کنید حتما چون خیلی باحاله