من مجنون داستان روزمرگی است،روزمرگی هایی که روزمرگی را برنمی تابند و میخواهند تا کنه و معنای آنها به مخاطب نشان داده شود.روزمرگی هایی که به دنبال معجزه می گردند،اما نه معجزه پیامبرانه و اعجاب برانگیز! تنها معجزهای آرام و رام تا مرز تحول شخصیت! بله تحول شخصیت مقصود نویسنده میباشد.درباره سبک نگاری نویسنده میتوان گفت که نوعی رمانتیسم ساده را میتوان دید. رومانتیسم بر محورهایی چون آزادی عمل نویسنده، قهرمان پردازی، علاقه مندی به مسایل اخلاقی، سیر و سیاحت رفتاری و فکری و به کارگیری احساسات سرشار مبتنی است.
درمتن داستان، خیال و واقعیت درهم تنیده هستند و مقصود آن جستجوی اخلاقی، بیان احساس راوی بی نام، معرفی نشانه هایی که قهرمان سازی میکنند (اگرچه این قهرمان سازی خفیف و آرام صورت میگیرد) و نگرشی که بر سیر و سیاحت روزمرگی طنین نوازی میکند. خلاصه آنکه کاراکترشناسی شخصیت مبهم راوی، حس همذات پنداری را در خواننده عمقیتر میکند و این امتیاز ویژه این داستان است.