«پنجره روسی» نوشته دراگان ولیکج از نخستین آثار ادبی جنوب شرقی اروپاست.
ولیکج که سیاستمدار و روزنامهنگار صربستانی است در این اثر به جای اینکه درامی با جملات و عبارات زیبا و احساسی به خلق قصه و موقعیت و روابط بپردازد، سعی کرده در نهایت بیرحمی تصویری از انسان را مقابل چشم او بگذارد. انسان رمان پنجره روسی در حال تسویه حساب با خود به عنوان یکی از انسانهای جامعه معاصر است و بازگشتی بیملاحظه و سختگیرانه به خود دارد. برای همین کتابش سرشار از گفتگوهای درونی راوی با خودش است. راوی دائم در حال حساب پیش گرفتن از خود برای اعمالیست که در طول زندگی خود مرتکب شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «مردم در گامهای عقربههای ساعت نامرئی زندگی میکنند. ویترین یک کتابفروشی با دفتر یادداشت، دفترچههای زیبا، کاغذهای یادداشت، صنعتی برای به یاد آوردن است. هر صبح یک نفر مسیر فردایش را روی دفتر یادداشت مینویسد. ابدیت رویدادهای روزمره، سفر صبحگاهی به دندانپزشکی و فیلم بعدازظهر را تفکیک میکند.»
بیتا ابراهیمی این کتاب را از ترجمه انگلیسی به فارسی برگردانده است.