از هنگام خلقت بشر تا کنون، متأسفانه جنگ همواره همزاد و همراه وی بوده است و انسانها از دیرباز تا امروز، به منظور نبرد و نابود کردن یکدیگر، پیوسته به تولید جنگافزارهای نوین و تکامل جنگافزارهای دیرین پرداختهاند. نخستین جنگافزارها، حتماً بسیار ساده بودهاند. از هنگامی که بشر دریافت که جز با دستها و پاها و دندانهایش، میتواند با هر قطعه سنگ یا چوبی که در دسترسش باشد، دشمن را (خواه حیوان و یا انسان) از پا درآورد، دائماً در اندیشة یافتن سلاحی کشندهتر برای دفع دشمنان خود بوده است.
برای ما که امروز از عصر سرودن شاهنامه، نزدیک به هزار سال فاصله داریم و در دورانی، با جنگافزارهای بسیار پیشرفته زندگی میکنیم، ممکن است چنین جلوه کند که جنگاوران شاهنامه، با سلاحهایی بَدَوی و عقب افتاده میجنگیدند. بیگمان حکیم فرزانة توس که شرح حماسی جنگهای ایرانیان را با شیواترین سرود پارسی آفریده است، دقت و موشکافی فراوانی در باب جنگافزارهای پهلوانان داشته است و پژوهش شایستهای دربارة شیوههای جنگ و راهبردهای فردی و اجتماعیِ نبرد کرده است. سطح تمدن ایرانیان در شاهنامه در هر بُرههای، متناسب با شگردها و شیوههای رزم در همان دوره بوده است. آنچنان که با گذر از دورة پادشاهیِ پیشدادیان (نخستین سلسلة پادشاهان شاهنامه) به دورة کیانیان، مشاهده میکنیم که شیوههای کاملتر و نیروهای کارآزمودهتری در عرصههای نبرد ظهور میکنند که جنگافزارهای پیشرفتهتری به رزمگاهِ با دشمن میآورند.