ریتم ـ Rhythm ـ La Ritmo ـ Compás
در واژه به معنای تکرار یک هماهنگی یا تداومِ تناسبی پایدار است.
فرهنگِ باورمند و خاکیِ کولی ها آن را واحدی اندازه شده امّا یاغی و بند ناپذیر تعریف می کند که مُدام دوباره می شود و این دوباره شدن گاه خلسه می سازد و گاه شوری وصف ناپذیر.
بستر و الگویی گردشی که شنونده را وادار می سازد تا خود را به قالب آن درآورد و نخواسته ماهیّتِ هماهنگ آن را خو کند و لذّت بَرَد.
طبق مبانیِ هنرهای تجسّمی و به خصوص هنر اصیل معماری، ریتم از اصول اوّلیّه ی طرّاحی بر پایه ی تداومِ عناصر ساختاری در طیِّ مکان می باشد که همین دریچه، وابسته به زمان، ریتم را در حوزه ی هنرهای شنیداری معرِّفی می کند. یعنی طرّاحی بر پایه ی تداومِ عناصر شنیداری در مسیر زمان.
ریتم، ـ این دایره ی مُدام ـ، ـ این هارمونیِ تکرار ـ، در فرم های هنری علاوه بر اینکه بیننده یا شنونده را تحت اتّحادی بصری ـ شنیداری قرار می دهد، سبب تحریکِ این حرکتِ ادامه دار در ذهن و ادراکاتِ او می شود به طوریکه آن را می تواند در طول مسیر، حجم، طرح یا ملودی دنبال کند.