زمانی که معلمی بیمار میشود، معمولا او را برای معالجه و درمان نزد پزشک میبرند، اما شاگردان آقا معلم این داستان نمی-توانستند معلمشان را نزد پزشک ببرند. تیمو نابغه کلاس، اینبار هم فکری به ذهنش خطور میکند، آنها پلکا را برای معالجه نزد پزشک میبرند و او طوری وانمود میکند که انگار خود از همین بیماری رنج میبرد که آقا معلم له آن مبتلا است و در اینصورت، نسخهای که پزشک برای او تجویز میکند، میتواند برای آقا معلم هم موثر و مفید واقع شود. اما ظاهرا حال آقا معلم وخیمتر از آنچیزی است که الا و دوستانش فکر میکردند...