معرفی، خرید و دانلود کتاب صوتی نبرد من

کتاب صوتی «نبرد من» توسط رهبر حزب نازی آلمان «آدولف هیتلر» نوشته‌شده است. این کتاب شامل دو بخش زندگینامه و عقاید و نظرات هیتلر بر پایه ناسیونال سوسیالیست است. بخش اول آن درزمانی که هیتلر در زندان به سر می‌برد نوشته شد و بخش دوم آن را پس از آزادی‌اش نوشت. - خلاصه‌ای از کتاب صوتی نبرد من: این کتاب که در سال ۱۹۲۵ نوشته‌شده بود در ابتدا از اقبال زیادی برخوردار نشد اما زمانی که هیتلر و حزبش به قدرت رسیدند بسیار پرفروش شد و تا سال‌ها در مدارس آلمان تدریس می‌شد. هیتلر در این کتاب ابتدا به بیان خاطرات کودکی و اوایل جوانی‌اش می‌پردازد و علت زندانی شدنش را دران بیان می‌کند. در فصل دوم او به بیان عقاید و نظرات خود می‌پردازد. هیتلر که یک نژادپرست افراطی بود در این کتاب نفرت خود را از یهودی‌ها نشان داده و آن‌ها را به فساد در آلمان متهم کرده است. این کتاب را می‌توان منبعی برای دشمنی و خشونت و نژادپرستی به‌حساب آورد به همین دلیل بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم و خودکشی هیتلر چاپ نبرد من تا ۷۰ سال ممنوع شد درصورتی‌که پیش از آن انجیل ناسیونال سوسیالیست خوانده می‌شد و کتابی بسیار پرطرفدار در آلمان نازی به شمار می‌آمد. این کتاب شامل دو بخش است بخش اول آن بانام تسویه‌حساب دارای دوازده فصل ازجمله: در خانه پدری، مونیخ، تبلیغات جنگ، آغاز فعالیت‌های سیاسی من، چرا رایش دوم از هم پاشید، نژاد و مردم و... و بخش دوم آن بانام جنبش ناسیونال سوسیالیستی شامل پانزده فصل ازجمله: جهان‌بینی و حزب، نخستین دوره مبارزه ما، ستیز با نیروهای سرخ، نقاب فدرالیسم، سیایت آلمان در اروپای شرقی و... می‌باشد. این اثر پایه و اساسی شد برای برپایی و قدرت گرفتن حزب نازی که بر پایه ناسیونالیسم بود. قدرت گرفتن این حزب و در پی آن شروع جنگ جهانی دوم آسیب‌های بسیاری را به جهان وارد کرد که هنوز هم بسیاری از تبعات آن قابل‌مشاهده است. هیتلر در این کتاب بیان می‌کند که وسعت کشور باید بیشتر شود تا قدرت آن‌هم افزایش پیدا کند و او نظرات بسیاری را درباره تغییرات گسترده درزمینه آموزش، اقتصاد، ازدواج، مارکسیست و... بیان می‌کند. نظرات و عقاید هیتلر ازآن‌جهت به مذاق مردم آلمان خوش آمد زیرا پس از جنگ جهانی اول آلمان بسیار تحقیر شده بود و اوضاع نابسامانی داشت اما سخنان هیتلر در این کتاب امیدبخش بود و در سال ۱۹۳۳ باقدرت گرفتن حزب نازی با آن پرچم نژادپرستانه که علامت آریایی‌ها بر روی آن حک شده بود و رنگ سرخ آن و باوجود رهبری کاریزماتیک چون هیتلر و وعده‌هایش آلمانی‌های بسیار زیادی را شیفته خود کرد و به‌سوی خود کشاند. این تاثیرگذاری به حدی بود که گویی چشم و گوش بسته فرمان‌های حزب را اجرا می‌کردند و دست به خشونت و کشورگشایی می‌زدند و نسل‌کشی‌هایی چون واقعه هولوکاست را اجرا می‌کردند که در آن میلیون‌ها یهودی و غیریهودی به طرز فجیعی کشته شدند. در این کتاب هیتلر خود را فردی انقلابی و ناجی نشان داده است او از دوران سختی خود سخنی به میان نیاورده و کتاب را همانند یک خطابه نگاشته و همین سبب تاثیرگذاری بیشتر آن شده است. او در این کتاب به طور صریح از نفرتش نسبت به خیلی از کشورها و نژادها سخن گفته و شدیدا خواهان انتقام گرفتن از دشمنان آلمانی‌ها است. او معتقد بود که نژاد آریایی برترین نژاد است و به‌شدت بر خلوص نژادی تأکید داشت و رستگاری نژادش را در حفظ خلوص نژادش می‌پنداشت. نکته جالبی که این کتاب را بسیار محبوب کرده آن است که هیتلر برخلاف بیشتر رهبران دنیا به هر آنچه در این کتاب گفته بود عمل کرد و درواقع ثابت کرد که مرد عمل است. اگرچه در پایان ایده‌هایش با شکست مواجه شد اما او به گفته‌های خود تا جایی که می‌شد جامه عمل پوشاند. - قسمتی از کتاب نبرد من: در جریان زندگی انسان مواردی پیش می‌آید که مرد سیاسی خالق و به وجود آورنده برنامه‌ها می‌شود و هر چه این افکار که از هم‌بستگی یک انسان معمولی و مرد سیاسی به وجود آمده صاف و بی‌شائبه باشد استقامت او برای به نتیجه رساندن افکار خود بیشتر خواهد شد او در این کار برای پیشرفت کارهای عادی کار نمی‌کند ولی می‌خواهد کاری را انجام دهد که موردستایش اطرافیان خود باشد، ازاین‌جهت است که موجودیت او گاهی بین عشق و نفرت بر باد می‌رود. از طرف دیگر عمل یک مرد سیاسی هر چه برای آیندگان مفید و مهم باشد معاصرین او کمتر به روش آن پی خواهند برد و به‌طوری‌که دیده می‌شود در مقابل آن دست به اعتراض می‌گشایند. و اگر درگذشت ایام یک چنین مردی با پیروزی و پیشرفت مواجه شود شاید بتواند در دوره زندگی خود به بعضی افتخارات محدود برسد اما بدیهی است که این اشخاص در تاریخ نام و نشانی به دست می‌آورند و این افتخارات هم تا وقتی است که زنده هستند و بعد از مرگ نام و نشانی از آن‌ها باقی نخواهد ماند. در بین این افراد کسانی را می‌توان نام برد که تا وقتی زنده بودند معاصرین آن‌ها نتوانستند به ارزش آنان پی ببرند و بااین‌حال در مدت حیات برای به کرسی نشاندن افکار و نقشه‌های خود زحمت کشیدند. و آن‌ها کسانی بودند که یک روز در قلب ملت خود جای داشتند و مانند این بود که تمام خطاها و لغزش‌هایشان را از یاد خواهند برد. این گروه مردم نه‌فقط در ردیف مردان و رجال سیاسی قرار داشتند بلکه بعضی هم همین سرنوشت را کسب کرده‌اند، وزیر فردریک کبیر که یکی از رجال سیاسی بود مارتن لوتر، وریشارد واگنر، را هم می‌توان نام برد. وقتی‌که من نام گوت فرید فدر، را شنیدم که درباره الغای قانون بردگی و سرمایه‌داری بنای فعالیت را گذاشت دانستم که این اقدامات بااینکه از طرف اشخاصی گمنام آغاز گردیده تا جایی که مربوط به سم‌پاشی‌های مارکسیست نباشد برای آینده آلمان بی‌فایده نخواهد بود. - درباره آدولف هیتلر: آدولف هیتلر رایش سوم آلمان در سال ۱۸۸۹ در خانوادهای آلمانی ساکن اتریش به دنیا آمد. او سال‌های کودکی و اوایل جوانی‌اش را به هنر نقاشی گذراند. هیتلر در خانواده‌ای سطح پایی رشد یافت و در کودکی پدر و سپس مادرش را از دست داد. آدولف با عقده‌های فراوانی رشد یافت و زمانی که به‌عنوان یک سرباز راهی جنگ جهانی اول شد و به حزب نازی پیوست. حس نژادپرستانه او رشد یافت و توانست پله‌های سیاسی را طی کند و بعدها به مقام رهبری حزب نازی برسد. هدف آدولف حفظ نژاد آریایی و توسعه سرزمین آلمان برای رشد و بقای این نژاد بود. او ضد کمونیست بود و از یهودی‌ها نفرت داشت. پس از جنگ جهانی اول و شکست و تحقیر آلمان حزب نازی فعالیتش را آغاز کرد و بعدها با رهبری هیتلر درصدد انتقام برآمد و جنگ جهانی دوم شکل گرفت. هیتلر پیمان ورسای را به رسمیت نمی‌شناخت و هدف خود را بازپس‌گیری اراضی جداشده آلمان در طی جنگ جهانی اول اعلام کرده بود و پس‌ازآن درصدد گسترش آلمان و اشغال فرانسه و روسیه بود. در طی جنگ جهانی دوم اوضاع جهانی بسیار نابسامان و هرج‌ومرج شد و اگرچه در ابتدا آلمان پیشروی‌های بسیاری داشت اما درنهایت با شکست مواجه شد و هیتلر که نمی‌خواست گرفتار متفقین شود به زندگی خود پایان داد.