پرسشی را برگزید و پرسشهایی را فرونهاد. برای پرسش برگزیدهاش، پاسخی را بر پایۀ دلیلی اختیار کرد و از دیگر پاسخها و دلیلها روی گرداند. و از پاسخ به «چرا آن پرسش؟»، «چرا این پاسخ؟» و «چرا این دلیل؟» اهمال میورزید؛ حتی از تصورِ پیشآمدگی یا انتخابآلودگی در هراس بود؛ دوست داشت که «التفات به آن پرسش»، «باور به این پاسخ»، و «پذیرفتن این دلیل» را با امری متعالی آمیخته، و به حقیقتی برتر بیاویزد. آه از بسیاریِ دوستداشتنیهای دستنیافتنی.