در تاریخ تفاوتهای بنیادی میان زنان و مردان باعث شده تبعیضهایی علیه زنان اعمال شود. با پیشرفت علم و بینش انسانها رفته رفته قضاوتهای مردم دربارهی توانایی و جایگاه زن تغییر کرده است. تغییری که با گذشت سالها و شکلگیری جنبشهای مختلف فکری، باز هم جای کار دارد. مارگارت اتوود، مهمترین چهرهی ادبی کانادا و فعال حقوق زنان در کتاب سرگذشت ندیمه، تبعیضهای جنسینی و نگاههای جنسیت زده را در بستر یک انقلاب در زمانی نامعلوم بهروشنی و با بیرحمی و صراحت ترسیم کرده است.
مارگارت اِلنور اتوود (Margaret Atwood) نویسنده، فعال اجتماعی و فمینیست کانادایی است که در نوامبر ۱۹۳۹ در خانوادهای تحصیلکرده به دنیا آمد. پدر او حشرهشناس بود و مارگارت اتوود از کودکی با طبیعت عجین شد؛ طوری که تاثیر آن در آثار او پیداست. استعداد نوشتن از ابتدا در او وجود داشت به طوری که اولین شعرهایش به زمان کودکی و قبل از دوران مدرسهی او بازمیگردد. اتوود تحصیلات خود را در کالج ویکتوریا در دانشگاه تورنتو شروع کرد و در نشریهی دانشگاه بهنام Acta Victoriana شعرها و مقالههایش را چاپ کرد. او درکالج به تئاتر نیز مشغول بود. مارگارت این شانس را داشت که شاگرد «جین جی مکفرسون»، شاعر کانادایی و «هرمان نورثروپ فرای»، نظریهپرداز ادبی و از چهرههای تاثیرگذار قرن بیستم باشد.
مارگارت چهرهای تحصیلکرده است و تا بالاترین مدارج عالی پیش رفته است. پس از فارغالتحصیلی در رشتهی ادبیات انگلیسی و مطالعهی فلسفه و زبان فرانسه، توانست کمک هزینهی تحصیلی برای تحصیلات تکمیلی در کالج رادکلیف -کالج زنان آزادیخواه در ماساچوست- را بگیرد و پس از دو سال، تحصیل در مقطع دکترا را رها کرد. او در همان سالهای ابتدایی تحصیلش کتاب «همزاد پرسفونه» را منتشر کرد که شامل شعرهای او بود و برای آن جایزهی ای جی پرت را گرفت.
او در 25 سالگی تدریس در دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور را شروع کرد و در دانشگاههای دیگر از جمله دانشگاه سر جرج ویلیامز در مونترال و دانشگاه آلبرتا فعالیت خود را ادامه داد. مارگارت آتوود در سال 1966 جایزهی گاورنر جنرال را برای کتاب سرگذشت ندیمه گرفت که این کتاب بازتابی از نگرانیهای فمنیستی اوست. در سال 1968 با «جیم پولک»، نویسندهی آمریکایی ازدواج کرد اما 5 سال بعد از او جدا شد و بعد از آن با «گریم گیبسون»، رماننویس کانادایی به مزرعهای در نزدیکی اونتاریو رفت.
در دهه 80 میلادی شش مجموعه شعر و سه رمان از او منتشر شد و در سالهای بعد از آن، شهرت مارگارت با دریافت جایزهی آرتور کلارک و جایزهی بوکر بیشتر شد. در پی موفقیتهای ادبیاش، با انتشار کتاب «آدمکش کور» لقب Canada's Walk of Fame را برای سالها فعالیتش گرفت. اتوود در سال 2008 مجموعهای از 5 سخنرانیاش را در قالب کتابی به نام Payback: Debt and the Shadow Side of Wealth چاپ کرد که هنوز به فارسی ترجمه نشده است. علاقهی بسیار زیادش به ادبیات و نویسندگان دیگر سبب شد رمانی به نام «بذر جادو» را بنویسد که اثری بازنویسی از کتاب «طوفان» از «شکسپیر» است. آتوود زندگی پرباری دارد و توانسته جوایز بینالمللی زیادی برای آثارش و درجات افتخاری زیادی از دانشگاههای مختلف مانند آکسفورد و سوربن و کلمبیا بگیرد.
زمانی که آتوود نوشتن سرگذشت ندیمه ( The Handmaid's Tale) را شروع کرد، نام آن را «اففرد» به تاثیر از شخصیت اصلی داستان گذاشت. او این اثر را زمانی که در آلمان ساکن بود، با ماشین تحریر آلمانی که کرایه کرده بود نوشت. در آن سالها دیوار برلین، بخش غربی و شرقی شهر را از هم جدا کرده بود و مارگارت اتوود به تاثیر از حکومتهای دیکتاتوری شروع به نوشتن این داستان کرد.
سرگذشت ندیمه در سال ۱۹۸۵ منتشر شد؛ درحالیکه اتوود چندبار از انتشار آن صرفنظر کرده بود. آتوود برای این کتاب جایزهی آرتور سی کلارک را گرفت که جایزهی مخصوص کتابهای علمی-تخیلی است. هرچند اتوود مخالف چنین نظری دربارهی ژانر کتاب است.
داستان سرگذشت ندیمه در شهر کمبریج ایالت ماساچوست شکل میگیرد. به دنبال ترور رییس جمهور انقلابی شکل میگیرد که تغییرات عظیمی را در این ایالت ایجاد میکند. انقلاب توسط مسیحیان انجام میشود و سردمداران جنبش، دولتی به نام «گیلاد» ایجاد میکنند. در این حکومت تازه تاسیس قانون اساسی منحل میشود و فردیت افراد -بهخصوص زنان- هیچ اهمیتی ندارد. مردم در خدمت دولت مورد ظلم و ستم و تبعیضهای جنسیتی قرار میگیرند و دین مسیحیت به عنوان دین قانونی کشور اعلام میشود. ازدواج مجدد، طلاق و بسیاری از تصمیمات فردی که حقوق شهروندی افراد است نیز از سوی دولت، بیقانونی بهحساب میآید. این دولت نمادی از حکومت تئوکراتیک جلید است. در این گروه از دولتها، قوانین براساس نظر مدعیان خدا بر روی زمین نوشته میشود و مذهب غالب که در کتاب سرگذشت ندیمه مارگارت اتوود دین مسیحیت است، تعیینکنندهی چهارچوبهای سازمانی و حقوق افراد است.
در «گیلاد» افرادی که دست به اعتراض میزنند، گناهی مرتکب میشوند و یا خطایی از آنها سر میزند به مجازاتی سخت محکوم میشوند. آنها را به مناطق آلوده که «کولونی» نام دارد میفرستند و یا محکوم به اعدام میشوند. جنازههای گناهکاران را در قسمتهای مختلفی از شهر آویزان میکنند تا درس عبرتی برای افراد جامعه باشد.
در مناطقی از این کشور حوادث فاجعه بار مربوط به نیروگاههای هستهای رخ داده است که در نتیجه، اکثر مردان شهر قدرت باروری ندارند. این درحالیست که ناباروری مردان از سمت دولت مورد قبول نیست و عقیم بودن تنها از سمت زنان تلقی میشود. در پی اتفاقهای سیاسی و نیاز جکومت برای به قدرت گرفتن فرماندههای عالیرتبه، دستور میدهند زنانی که توانایی باروری دارند در خانوادههای سلطنتی زندگی کنند تا فرزندانی بهدنیا بیاورند و پس از آن برای خدمت به خانوادهای دیگر به خانههای دیگر فرستاده شوند. این زنان «ندیمه» نام دارند.
در سرگذشت ندیمه داستان از زبان یکی از ندیمهها به نام «جون» روایت میشود. قهرمان داستان دختری دارد که پس از تشکیل حکومت «گیلیاد» او را به خانوادهای بدون فرزند میدهند. «جون» به خانهی یکی از دولتمردان فرستاده میشود و به او لقب «آففرد» میدهند؛ زیرا نام فرماندهاش «فرد» است. در پی انجام امورات خانه و خریدهای روزانه، «افردد» با ندیمهی دیگری گفتوگو میکند و با گروهی زیرزمینی که برای براندازی حکومت تلاش میکنند، آشنا میشود.
در پشت جلد این کتاب به نقل از روزنامهی واشنگتن پست نوشته شده است: «سرگذشت ندیمه رمانی است آمیخته به طنز، هراس و هشدار که از آمیزش تیره و تار سیاست و روابط زن و مرد بهطرزی هنرمندانه پرده برمیدارد. رمان اتوود به لحاظ تخیل آیندهنگرش، از جهاتی، ۱۹۸۴ اورول را به خاطر میآورد.» همچنین نوشتهی هوستون کرانیکل نیز آورده شده است: «تا این کتاب مجاز است، بخوانیدش.»
بروس میلر نویسنده و کارگردان آمریکایی در سال 2017 مجموعهای تلویزیونی براساس کتاب با همین عنوان (The Handmaid’s Tale) ساخت. این سریال مورد استقبال تعداد زیادی از فیلمدوستان قرار گرفت و جایزههای زیادی از آن خود کرد. فصل اول آن هشت جایزه از سیزده نامزدی در جشنوارهی امی را گرفت. همچنین اولین سریالی شد که جایزهی گلدن کلوب را برای بهترین سریال تلویزیونی درام گرفت. در این مجموعه «الیزابت موس» در نقش اصلی ایفای نقش کرده است و توانست جایزهی بهترین بازیگر زن در سریالهای تلویزیونی را در گلدن گلوب بهدست آورد.
«سهیل سُمّی» تحصیلکردهی رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران است. او آثار زیادی را به فارسی ترجمه کرده است و به گفتهی خودش به ترجمهی داستانهای بلند وآمریکایی علاقه دارد. از کتابهایی که «سُمی» به فارسی برگردانده است میتوان به کتابهای «مالون میمیرد» و «وات» در انتشارات «ققنوس»، «سنتائور» از سوی انتشارات «مروارید» و «حقارت» در انتشارات «نیماژ» اشاره کرد.
سرگذشت ندیمه تا امروز به چهل زبان دنیا ترجمه شده است. در ایران انتشارات ققنوس این اثر را با ترجمهی «سهیل سمی» منتشر کرد که در سال ۱۳۹۷ به چاپ یازدهم رسید.
علاقهمندان به ادبیات داستانی و کتاب سرگذشت ندیمه میتوانند نسخهی الکترونیک آن را با ترجمهی «سهیل سُمی» در سایت فیدیبو خرید و دانلود کنند.
هولناکتر از همه، کیسههای روی سرشان است، هولناکتر از آنچه چهرههایشان میتوانست باشد. مردها را به مجسمههایی شبیه میکند که صورتهایشان هنوز طراحی نشدهاند. گویی مترسکهایی هستند که برای ترساندن ساخته شدهاند. یا گویی سرهایشان گونی است، پر از مادهای تفکیک ناپذیر، مثل آرد یا خمیر. سنگینی سرهاشان، جای خالیشان، به پایین کشیده شدنشان به خاطر جاذبه و دیگر حیاتی نیست که سر جا نگهشان بدارد. سرها صفرند.
اما اگر نگاه کنید و نگاه کنید، همان گونه که ما میکنیم، میتوانید خطوط صورتشان را زیر پارچه سفید، چون سایههایی خاکستری ببینید. سرها، سرهای آدم برفیهایی است که چشمان زغالیشان و بینیهای از هویجشان افتاده باشند. سرها ذوب میشوند.»
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 1.۹۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 463 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۲۶:۰۰ |
نویسنده | مارگارت اتوود |
مترجم | سهیل سُمّی |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | THE HANDMAID'S TALE |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۲۵ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 85,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من سریال ساختهشده از روی کتاب در سال ۲۰۱۷ رو دیدم و عااالی بود. الان هم اومدم سراغ خود کتاب. بسیار جذابه. یه دیستوپیا که از جهاتی بسیار شبیه ایرانه.
کتاب واقعا زیبا و هنرمندانه بود با سپاس فراوان از نویسنده محترم و فکر میکنم دیدن فیلم این داستان خالی از لطف نباشه🙏 ولی کسانی که این داستان و اتفاقات اون رو به کشور خودمون نسبت میدن باید عرض کنم توی توهم زندگی میکنن و توصیه میکنم حتما فیلمشو ببینن چون به هیییییییچ عنوان حتی شبیه کشور ما هم نیست. یعنی واقعا با زنان و دختران ما با این فجایع برخورد میشه و مورد تجاوز و کثافت کاری قرارشون میدن و ازشون به این شکل سواستفاده های جنسی میکنن؟؟؟ !!!! اون دسته از افراد که اینجور فکر میکنن واقعا یا مشکل شخصیتی دارن و یا مردان اطرافشون اونقدر متاسفانه مشکلات اخلاقی دارن که باهاشون اینطور رفتار شده و الا با توجه به تجربیات کاری فرهنگی و اجتماعی و حقوقی بنده وزندگی چندین ساله در خارج از کشورم، همچین اتفاقهایی رو توی کشورم ندیدم ونه شنیدم البته به جز عده ای از افراد بیماری که کلا و ذاتا بیمار هستن و مشکل دار وارتباطی به کشورشون و مذهبشون و قانونشون هم نداره چون این دسته از افراد از بیماری رنج میبرن و باید درمان بشن ...و البته نا گفته نماند اینکه در حق زنان کشور ما و به طور کل زنان دنیا ناحقی های زیاد شده و در تاریخ به طور کل همیشه به این شکل بوده متاسفانه ولی این اتفاقاتی که برای کارکتر و شخصیت اصلی کتاب میوفته هیچ ارتباطی حتی به عصر حاضر در هیچ کشوری نداره و داستان مربوط به تاریخ گذشته و وقایع اصلی داستان شهر کمبریج در ماساچوست ایالت متحدهی آمریکا است که نامش را «جمهوری گیلیاد» گذاشتهاند؛ سرزمینی که در آن بسیاری از زنان به بردگی جنسی درآمدهاند و مابقیشان هم حقوق اجتماعی خاصی ندارند و تنها مخلصترین ذکور مومن به آیین مسیحیت شانس رسیدن به ردههای بالای حکومتی و حکمرانی را دارند... از لطف و توجه شما خوانندگان عزیزی که وقت گذاشتید و متن بنده ناچیز رو مطالعه کردیدو تامل بر روی عرایض بنده داشتید بینهایت سپاسگزارم 🙏🙏🌹
در دوران تاریک قرون وسطی و در اون حکومت کلیسا بر اروپا شهروندان زیادی بودند که با اعتقادات شدید مذهبی به برده های کشیشان تبدیل شده بودند و حتی گاهی اگر از دهان همسایه خود حرف کفرآمیزی میشنیدند آن را به کلیسا گزارش میدادند. زن هایی که مشکوک به جادوگری بودند را آتش میزدند و به امر کشیشان افراد یکدیگر را سنگسار میکردند. آیا شما فکر میکنید آن مردمان خود را مردمان بدی میدانستند؟ قطعا نه. آنها گمان میکردند کشیشان نمایندگان خداوند هستند و گمان میکردند این جنایت های آنها واقعا با دستور خدا انجام میشود. آنها هنگامی که برای دفع طاعون زنی را کشان کشان برده و به دیرک میبستند و میسوزاندند زیر لب ذکر میگفتند. آنها مردم مومن و مذهبی بودند. آنها اجازه نمیدادند دشمن ایمان آنها را متزلزل کند. اگر گاهی شک میکردند کسانی بودند که برایشان رفع شبهه میکردند. پاپ میگفت راه ایمان از شک میگذرد. پس همه اول شک میکردند و بلافاصله به یقین میرسیدند و ایمانشان کامل میشد. ( نویسنده به خوبی خطر مردمان مذهبی که به قدرت سیاسی میرسند رو نشان میده. به خوبی نشان میده بعد از کوتای مذهبیون حتی دین هم ماهیت اصلی خودش رو از دست میده و فقط ابزاری میشه برای دیکتاتوری و ریا و کنترل مردم. شاید کمتر خوانندگانی مثل خواننده ایرانی با کتاب همذات پنداری بکنند. جالب هست که فراری ها به کانادا پناهنده میشدن!! البته در اینجا فرزندان حاکمان در همان کشور خراب شده خودشون باقی میمونن) (زیاد تند نرفتنم؟ نگیرنم 😱😰 من هر چی گفتم شوخی کردم اصن تکذیب میکنم ماااامااان 😭😭😭) 🤐😳
جدا از موضوع اصلی کتاب که واقعا عالی نوشته شده و یادآور کتاب ۱۹۸۴ هست . احساسات زنانه و دل مشغولی های کاراکتر اصلی به عنوان یک زن عالی بیان شده که اتفاقا این وضعیت و شرایط بسیار شبیه جایگاه و افکار زنان جامعه ماست ،
کاش در بخش «درباره کتاب» موارد مندرج در پشت جلد (انتهای کتاب دیجیتال) درج می شد. یا جایی که صحبت از ملاحظات تاریخی در باب سرگذشت ندیمه است دوازدهمین همایش مطالعات جلید، ژوئن ۲۱۹۵ در دانشگاه دِنِی نوناویت. داستان پیش رو را می توان یک داستان تخیلی - پسارستاخیزی دانست. «اُفرِد، در جمهوری جلید ندیمه است. او اجازه دارد هر روز یکبار برای خرید در بازار، خانه فرمانده و همسرش را ترک کند، بازاری که در آن تصاویر جای کلمات را گرفته اند، چون زنان دیگر حق خواندن ندارند. او هر ماه یک بار به بستر می رود و دعا می کند که از فرمانده آبستن شود، چون در عصری که نرخ زاد و ولد به شدت افت کرده، ارزش اُفرِد و دیگر ندیمه ها صرفا به باروری رحمشان است. اُفرِد سال های پیش را بخاطر دارد، دوره ای که با همسرش،لوک، زندگی می کرد و به او عشق می ورزید، دوره ای که با دخترش بازی می کرد و از او حمایت می کرد، دوره ای که کار داشت، پول داشت و حق آموختن. اما حال اینها همه بر باد رفته است.» انصافا ترجمه کتاب خوب بود. شاید خاص بودن موضوع و عدم اطلاع خواننده از آن و نیز نحوه روایت داستان، سبب گنگ بودن بخش های ابتدایی داستان می گردد.
سلام، ❌❌لطفا اگر این کتاب رو میخونید و همچنان فکر میکنید داستانِ ایران و انقلاب ۱۹۷۹هست،قسمت ۱۹ مستر کلاس نویسندگی ایشون رو مشاهده کنید. (توی نماوا پیداش میکنید) 🌱ایشون توی کلاسشون توضیح میدن که پایهی اصلی اقتباسشون، داستان راشل همسر حضرت یعقوب از تورات هست که فرزندان ندیمه هاشون رو به جای فرزندان خودشون جا زدن 🇩🇪 توی پلهی بعدی، از ماجرای افسران اس اس هیتلر الهام گرفتن که اجازه داشتن چند همسر داشته باشن. 💥پیوریتن ها هم یه فرقه بودن که روحانی سالار بودن و منبع الهام ایشون قرار گرفتن. ایشون از چند فرقه و ماجرای تاریخی دیگه در اروپا هم نام میبرن که پوشش، قوانین و اتفاقات داستان از اونها الهام گرفته شده، مثلا پوشش رو عینا از ندیمه های هلندی الهام گرفتن، جتی توی مستر کلاس نقاشی قدیمیای از اون ندیمه ها نشون میدن و میگن پوشش سر و لباس رو عینا شبیه به اونا ترسیم کردن، فقط رنگش رو عوض کردن. 😏 ایشون فقط توی یکی دوتا مصاحبه گفتن من از ایران و افغانستان هم الهام گرفتم، توی همون مصاحبه اعتراف میکنن که از تاریخ غنی و زن سالار اروپا بیشتر الهام گرفتن تا ایران. گفتم در جریان باشین...
دوستانی که سریال رو دیدن، سریال مفصل تر هست و با داستان کتاب متفاوت، کتاب پایان بندی بازی داره و شخصیت نیکول و بچه ی جینین وجود نداره در کتاب، کتاب جایی که کامیون مشکی میاد سراغ افرد تمام میشه، ولی سریال ادامه داره😁 اما خود این کتاب قربانی ترجمه بد شده، قسمتای زیادیش سانسور یا با کلمات نامربوط جایگزین شده، مترجم ابدا شم ادبی نداشته، بعضی جاها از اصطلاحات بی اطلاع بوده مثلا جایی راجب بدنیا امدن بچه اصطلاح "crowning" استفاده شده که لحظه ایست که سر بچه از کانال زایمان داره خارج میشه، بدن مادر دور سر بچه رو میگیره و به همین دلیل میگن تاجی شدن، که به شکل ناشیانه ای نویسنده اون رو مراسم تاجگذاری معنی کرده!!! بدون یک جستجوی ساده در گوگل ، بدون توجه به این که در جمله بی معنی خواهد شد و کتاب مملو هست ازین جملات بی سر و ته نامانوس
چقدر شکل ایرانه
واقعا نمیفهمم کسایی رو که میگن از رو ایران نوشته شده!! حالا خود اروپا خیلی به زنانش آزادی میداده؟ کسی هست که بدونه تنها صدساله که امربکا به زناش حق رای داده یا حتی حق مالکیت؟ چطوریه که هنوز زنی که تو امریکا ازدواج میکنه باید فامیلی شوهرشو یدک بکشه؟ یا اینکه ازادی زن اینه که برده ی جنسی باشه که تو امریکا اصلا نیست پارسال هم زنان هالیوودی اصلا لباس مشکی نپوشیدن در اعتراض به ازارهای جنسی همکاراشون. توروخدا انقدر کورکورانه حرف دیگران رو نشخوار نکنید.
بنظرم هرکسی میخواد این کتاب رو بخونه باید اول دو سه قسمت از سریالش رو ببینه تا براش فضای کتاب ملموس تر باشه و گرنه اصلا نمیتونه با کتاب ارتباط برقرار کنه ... واقعا بعد از خوندن این کتاب هم ابهاماتی که برام تو سریال بود برطرف شد هم از اون طرف تصویرایی که از سریال دیده بودم به شخصیت های کتاب جون داده بود . دوسش داشتم بهتون توصیه میکنم هم کتاب و هم سریال رو ببینید داستانیه که خیلی درگیرتون میکنه💜