انسانها با وجود تمامی تفاوتهایی که با هم دارند، لکن در موضوع کمال و سعادتطلبی مشترک و متفق میباشند؛ یعنی همگی خواهان کمال و سعادت همهجانبه بوده و هستند. بر همین اساس در طول تاریخ افراد بسیاری بودهاند که طرح مدینه فاضله را ارائه نموده و پیشنهاداتی جهت تحقق جامعۀ ایدهآل بشری بیان داشتهاند.
مجموعۀ این دیدگاهها را در یک تقسیمبندی کلی میتوان در دو دسته ذیل گنجاند:
۱-دیدگاه قایلین به وحی و معتقدین به خدا و شریعت الهی
۲-دیدگاه دینگریزان و پذیرش بینیازی از وحی، خدا و شریعت الهی
نکته قابل توجه این است که در هر دو دیدگاه با تمامی تفاوتهایی که دارند، وجوه مشترکی برای نیل به این خواسته وجود دارد که دقت در آن بسیار راهگشا خواهد بود.
اوّلین نکته مشترک این است که همۀ دردمندان تعالی بشری، منکر امکان برقراری جامعه ایدهآل انسانی نبوده و لذا در میان طراحان حکومت واحد جهانی، از مخالفین وحی و دینگریزان نیز به چشم میخورد. هزاران سال قبل از طرح اینگونه بحثها از سوی جامعهشناسان و فلاسفه امروزی، انبیا الهی و حکمای دینی بر اساس برهان فطرت اذعان داشتهاند که چون همۀ انسانها در نهاد خود، خواهان جامعهای عادل و حکومتی عدلگستر هستند، پس باید چنین امری امکان تحقق داشته باشد.
نکته قابل ذکر دیگر این است که بشر به این نتیجه رسید که برای حفظ کیان جامعه و برقراری عدالت اجتماعی، نیازمند به قوۀ مقننۀ کامل و عادلی است که بر همه نیازمندیهای انسان در شئون مختلف فردی و اجتماعی احاطه داشته باشد و بتواند فارغ از هواهای نفسانی و اغراض شهوانی به وضع قوانین لازم بپردازد. عقل و تجربه روشن میسازد که چنین قدرتی جز برای خدای مکتب وحی و برگزیدگان او ممکن نمیباشد؛ لذا در طول تاریخ برای اندیشمندان ثابت شده است که برای وضع قوانین لازم در جهت سعادت بشر، تنها توان انسانها بدون بهرهمندی از قدرتهای فوق بشری کفایت نمیکند. اریک فروم در کتاب بحران روانکاوی به این نکته توجه نموده و چنین اظهار داشته است:
قوانین جاری کشورها با همۀ سودمندی در بخشهای زندگی مادی، هرگز نتوانسته کوچکترین تأثیری در اعماق وجدان بشری بگذارد و نیروهای معنوی او را رشد و تعالی دهد تا در نتیجه او را از بیماریهای جانکاهِ روحی و روانی برهاند.