در غرب کارهائی دارم، به هرحال، به همین دلیل در مسیرم توُی این شهر کوچک، که زن سابقام زندگی میکند، توقف میکنم. چهارسال است همدیگر را ندیدهایم. اما گهگاه هروقت مطلبی از من منتشر شده یا چیزی راجعبه من ــ شرححالی یا مصاحبهئی ــ در مجلات یا روزنامهها چاپ شده، آنها را برای او فرستادهام. نمیدانم چه منظوری از این کار داشتهام، فقط میدانم که فکر میکردم ممکن است برایش جالب باشد. به هرحال، هیچوقت جواب آنها را نداد.