0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
چرخش کلید

معرفی، خرید و دانلود کتاب چرخش کلید

نویسنده:
روث ور
ناشر:
نشر نون
درباره چرخش کلید
داشتم با قاشقْ ماست می‌گذاشتم در دهانِ مشتاق پترا، و از محدوده انگشتانش، که سعی داشتند قاشق را بگیرند، جاخالی می‌دادم که صدای قدم‌هایی را از سمت راه‌پله شنیدم. به‌سمت راهرو نگاهی انداختم و ریانن را دیدم که کیف کوچکی در یک دست و موبایلش را در دست دیگر داشت. خیلی بی‌مقدمه گفت: «برادر الیز رسیده.» «دمِ در؟» ناخودآگاه و متعجب، به موبایلم نگاهی انداختم. «صدای زنگ رو نشنیدم.» «اَه، دمِ دروازه.» خیلی جلوی خودم را گرفتم که جواب نیش‌داری بهش ندهم. «باشه. دروازه رو براش باز می‌کنم.» موبایلم روی سکو بود، اما هنوز درست اپ را هم باز نکرده بودم چه برسد به اینکه وارد فهرست انواع درها، دروازه‌ها و گاراژهایی بشوم که بهشان دسترسی داشتم که دیدم ریانن تقریباً به در رسیده.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۳۷ مگابایت
تعداد صفحات
360 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۲:۰۰:۰۰
نویسندهروث ور
مترجم شادی حامدی آزاد
ناشرنشر نون
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
The turn of the key
تاریخ انتشار
۱۳۹۹/۰۸/۰۷
قیمت ارزی
5.۵ دلار
قیمت چاپی
25,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۳۷ مگابایت
۳۶۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4
از 5
براساس رأی 200 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (12)
خوش‌خوان 🪶 (6)
5
ستاره
47 ٪
4
ستاره
19 ٪
3
ستاره
22 ٪
2
ستاره
4 ٪
1
ستاره
7 ٪
132 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
2

بالاخره تموم شد☺️ و این‌که خب خوشحالم صبوری کردم و داستان رو تا انتها خوندم. چون باعث می‌شه عصبانیتم از داستان، دلیل منطقی‌تری داشته باشه. اولین تجربه‌ی من از این نویسنده است و نمی‌تونم مقایسه‌ای با آثار قبلی‌اش داشته باشم ولی آخه این چه پایانی بود؟ چرا احساس کردم نویسنده پایانشو با کلی سوال بی‌جواب سرهم بندی کرد و تحویل داد؟ چرا اینقدر اطناب داشت و حوصله‌ام رو سر برد؟ به‌ عنوان یه اثر معمایی (که خوب هم نبود)، تعلیق چندانی نداشت. پلات اصلا منسجم نبود و مثل تیکه‌های پراکنده‌ی یه پازل‌؛ که سرجای خودشون نیستن، گیجم می‌کرد. یه گیجِ سردرگم که نمی‌دونه داره چی می‌خونه. سرنخ‌ها و پلات داستان انگار داشت زور می‌زد یه «وحشت کاذب» رو همراه خودش یدک بکشه و بگه «یوهاها من خیلی ترسناکم» ولی عملاً همه‌چی توی یه حباب از وهم و خیالِ مسخره و توهمِ تسخیر ارواح بود و نفهمیدم چی بود و چی شد؟ 😑🙃😶 نویسنده کدهای تابلویی می‌ده که زور بزنه نوک پیکان سوءظن رو به سمت یه سری شخصیت‌ها سوق بده ولی بیشتر سوتی می‌ده که اونا هیچ نقشی ندارن😑 سو... خوشم نیومد چندان و کلی سوال بی‌جواب و شخصیت‌های پردازش نشده داخلش بود که واقعا باید بیشتر و موشکافانه‌تر ازشون می‌خوندم که بفهمم اصلا حالا که فلان اتفاق افتاده، فلان شخصیت داره چه غلطی می‌کنه و احساسش نسبت بهش چیه؟ ولی نویسنده زارت داستان رو بست و منم با سرخوردگی و ناامیدی کتابو تموم کردم. مثلا چیزهایی که باید بیشتر و جزئی‌تر باز می‌شد (اگه حساس به اسپویل هستید ادامه رو نخونید) رابطه‌ی واقعی جک و اون باغ سمی چی بود؟ چرا جک (طبق ایده‌ی ریچل) به اون باغ و درختانش می‌رسید و اجازه داد بچه‌ها بهش دسترسی داشته باشن؟ با این‌که سمی بود! خصومت جک با ریچل چی بود که این‌طوری داشت باهاش تا می‌کرد؟ چرا این‌قدر کم درمورد بیل خوندیم و طبق پیش‌زمینه‌ای که ازش گرفتیم، چرا نویسنده بعد از مرگ مدی، نیومد تا عاقبت خانواده الین‌کورت رو بهتر نشون بده؟ پایانش باز بود اوکی، ولی چرا جین مکنزی این‌همه سال خفه‌خون گرفته بود بعد از هالی؟ درحالی که رابطه‌اش هم با ساندرا خوب بود و می‌تونست از خیانت شوهرش مطلعش کنه؟ و و و... چندین سوال دیگه که واقعا حوصله‌ام و ذهنم یاری نمی‌کنه بگمشون /:

4

تا اینجا و بعد از خواندن تمام کتابهای روث ور در فیدیبو میتونم بگم این نویسنده در فضا سازی و توصیف مکان های وقوع داستانهاش استادانه عمل میکنه. در بازی دروغ و در یک جنگل تاریک هم این کار رو به زیبایی انجام داد و این کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست. خانه ای با معماری خاص و تجهیزاتی عجیب ، در محیطی بکر و دوردست ، باغی فراموش شده،.... همگی زیبا توصیف میشن و بستر بسیار جذابی برای طرح وقایع ترسناک و وهم آور داستان فراهم میکنن. اما به نظر من یکی از ایراد های این نویسنده ناتوانی در جمع بندی و به پایان رساندن داستانهاشه. منظورم این نیست که پایان داستانش قشنگ نیست. ولی اون پایان میخکوب کننده و به یاد موندنی ای که خواننده انتظار داره ، فراهم نمیشه. کتاب با توصیفات زیبا و حتی بعضی جاها اضافه جلو میره اما انگار نویسنده در تمام کردن کتاب و جمع بندی نهاییش عجله داره. در سایر کتابهای نویسنده هم کمابیش این‌ مشکل وجود داره.البته به استثنای &#۳۴; مرگ خانم وستاوی&#۳۴;. ( به عنوان مثال و مقایسه توجهتون رو‌ جلب میکنم به پایان های تکان دهنده ی کتاب های ما دروغگو بودیم یا بیمار خاموش ). اما در کل داستان زیبا و جذابیه. اگر مثل من طرفدار این سبک کتابها باشید ، ناراضی نخواهید شد. و جا داره از زحمت مترجم و ترجمه ی خوب و روان کتاب هم یادی کنیم.

3

چون بقیه فقط تعریف کلی کردن من چندتا انتقاد از جزئیات میکنم. ابتدا اسم رمان که ربطی به روند داستان نداشت. انتقاد اصلیم به شاخ و برگ دادن به توصیفات بیش از حدی هست که ۲۰۰ صفحه از کتاب رو فقط شرح توصیفات میدونم که هیچ تاثیری در روند داستان نداره گرچه برای تصویرسازی خیلی لازمه اما در این رمان بیش از حد به این موضوع پرداخته شده بود که ذهن خواننده از مسیر اصلی منحرف و کسل میشه . اما نکته مثبت پرداختن به مسائل روانکاوی نهفته در اعماق شخصیتها بود و دیگری ترجمه بسیار عالی که مترجم حرفه ای خیلی ملموس واژگان را به فارسی برگردانده بود درکل بد نبود اما نسبت به کارهای قبلیش ضعیفتر بود.

3

شروع خوبی داشت اما شاخ و برگ دادن به توصیفات بیش از حد که تاثیری در روند داستان نداشتند حوصله خواننده را سر می‌برد؛ با توصیفات زیاد ذهن خواننده از مسیر اصلی منحرف می‌شد. با اینکه من برخی نظرات را درباره بی‌ربط بودن اسم کتاب خوانده بودم از نظر خودم اسم کتاب به محتوا می‌خورد و مناسب بود. تعلیق داستان به شدت خوب بود؛ مخصوصا در صفحات پایانی. کشش داستان خیلی زیاد بود و رفته رفته کتاب جذاب‌تر می‌شد. ترجمه بسیار روانی داشت و به راحتی می‌شد با آن ارتباط گرفت. پایان بندی کتاب به نظرم خیلی ماهرانه و دور از انتظار بود که یکی از نقاط قوت داستان حساب می‌شود. اصلا نتوانستم پایانش را حدس بزنم و تا آخر داستان سوالات زیادی در سرم بودند که تا صفحات پایانی را نخواندم نتوانستم جواب بدهم اما برخی از مسائل بدون توضیح رها شدند و به نظرم نکته منفی کتاب بودند.

2

من همه ی کتابای روث ور رو خوندم و جذب همشون شدم ولی باید بگم این کتابش برخلاف بقیشون کمی ضعیف تر عمل کرده بود که بنظرم بخاطر کوتاه تر بودن کتابم بود نسبت به بقیشون همینطور خیلی از چیزایی که تو کتاب ذکر شده بود تاریک موند و تکلیفشون مشخص نشد. میتونست توضیح بیشتری نسبت به همه چی بده از زمان بچگیش, حسش وقتی دوباره بیل رو دید, روزای بازجویی و... حتی بنظرم پایان باز هم نبود پایانی بود که تکلیف هیچی توش مشخص نشد و تمام تقصیرا گردن دوتا بچه کوچیک هشت و پنج ساله افتاد در کل اگر بخوام کتابای روث ور رو معرفی کنم این کتاب جزو اخریناش میشع

3

اول یک خسته نباشید به مترجمش که کارش عااالیه. بعد از مدتها خوندن ترجمه های سرسری و گوگل ترنسلیتی امروزی، با یک ترجمه درست و حسابی فارسی روان و فهمیدنی روبرو شدم. و اما داستان: انتظار خیلی بهتر از اینو داشتم. تعلیق و روانشناسی ش خیلی عالی نبود. خیلی عجله ای و پر ابهام تمومش میکنه. میتونست کمی از توضیح جزئیات دوش حموم و اجاق گاز دو متری و بقیه سیستم هوشمند خونه رو کم کنه و به حل معما بیشتر بپردازه. تازه دختر خانم هی میگه من خرافاتی نیستم ولی حتی من خواننده ای که به جن و روح عقیده دارم هم فکر کنم میتونستم برخورد زمینی تری با موضوع داشته باشم.

3

***توجه : اگر رمانو هنوز تموم نکردین این نظرو نخونین*** من قلم روث ورو خیلی دوست دارم ولی این کتاب بشدت توصیفات اصافه و بدون لزوم داشت به طوری که بنظرم داستان تازه از یک سوم اخر کتاب شروع میشه! درمورد پایان بندی هم به نظرم چون میخواست قابل پیش بینی نباشه کل داستانو انداخت گردن یه دختر بچه ی ۵ ساله!!پایان بندی جالبی نبود به نظرم

5

من کتاب زنی در آینه رو خوندم...و الان این کتاب.رو که تا نیمه خوندم.....متاسفانه داستانی که توی این خونه داره اتفاق میوفته خیلی شبیه اتفاقاتی هستش که توی اون کتاب بوده...با این تفاوت که اون خونه قدیمی بوده و این نیمه مدرن...البته نمیدونم کدوم کتاب زودتر نوشته شده ...ولی تشابه داستان فعلا حوصله سربر شده...امیدوارم حداقل پایانش متفاوت باشه? خوندمش ...راضی هستم...داستانش عالی که نه...ولی خوب بود...تعلیق و دلهره اش راضی کننده بود و پایان جالبی هم داشت.

3

اوایل کتاب یجورایی منو یاد فصل ۲ سریال the haunting of hill house انداخت. پرستاری که برای مراقبت ازبچه های یک خانواده وارد یک عمارت بزرگ میشه و گذشته عمارت و پرستارهای قبلی حال هوایی ترسناک میده. البته که اصلا حس ترس القا نمیکنه و باید بگم کتاب جزئیات اضافه‌ی زیادی داره و در آخر یکسری موارد بی پاسخ میمونن و یا اونطور که باید بهشون پرداخته نمیشه . تنها ۳۰ صفحه‌ی آخر و پایان غیرمنتظرش باعث شد بجای ۲ امتیاز ۳ رو بدم.

3
سرگرم‌کننده 🧩

اول داستان، توصیفات اضافه و حوصله سربربودن . تقریبا از وسط کتاب داستان هیجانی و معمایی میشه و در صورتی که انتظار دارین در اخرکتاب برای همه اتفاقات یه دلیل منطقی وجود داشته باشه داستان با یه قتل تموم میشه . توجه اگه داستان رو نخوندین ادامه ندین ... چگونه همه اعضای اون خونه میدونستن بیل انحراف... داره فقط ساندرا نمیدونست ؟ چگونه مدی به اتاق زیر شیروانی رفت و امد می کرد ؟ و ایا مشکل بیل در حد فهم و درک دو تا بچه بود؟

نمایش 122 نقد دیگر
4
(200)
سرگرم‌کننده 🧩 (12)
59,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
چرخش کلید
چرخش کلید
روث ور
نشر نون
4
(200)
سرگرم‌کننده 🧩 (12)
59,000
تومان