
این داستان یک عشق ممنوعه است و من نمی دانستم چه سرنوشتی از این عشق نصيبم می شود...
عصر یک روز پایيزی بود. من در خيابان های باران زده پاریس به تندی قدم می زدم تا هر چه زودتر خود را به خانه برسانم. خيابانی که من در آن بودم، کمی خلوت بود و صدای رعد و برق ترس بيشتری را به دلم روانه می کرد. صدای برخورد کفش های پاشنه بلندم به سنگفرش های خيس خيابان در بين دیوارهای سنگی خانه ها می پيچيد و تمام گوشم را پر کرده بود. وارد یک کوچه فرعی شدم که با دیدن یک گروه پسر جوان که معلوم بود سابقه اجتماعی خوبی ندارند، با ترس ایستادم. چند قدم به سمت عقب رفتم که یکی از آن ها گفت: بيا، رد شو.
| فرمت محتوا | pdf |
| حجم | 681.۰۰ بایت |
| تعداد صفحات | 78 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | سپیده لوئیا |
| ناشر | نشر آبارون |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۵/۱۹ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| قیمت چاپی | 400,000 تومان |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |