دختر ربوده شده
شین در صندلی عقب ماشین نامادریاش در بین ملافهها خودش را جمع کرده بود که ناگهان ماشین روشن شد. اول فکر کرد نامادریاش است اما رفتار فردی که وارد شد به هیچوجه مثل دانیل نبود، کمی طول کشید تا شین متوجه شود.
او ربوده شده بود.
حالا شین نابینا، مبتلا به ذاتالریه و دزدیده شده باید خودش را نجات میداد...
برترین اثر آپریل هنری
آپریل هنری کتابهای جنایی و معمایی زیادی نوشته است. اما دختر ربوده شده با اختلاف بهترین و پرفروشترین کتاب او بود. کتابی که برای نوشتن آن تا دبیرستان دخترانهی نابینایان هم رفت و آنجا سعی کرد هر چه که قرار بود در کتابش توصیف کند، انجام دهد. مثل استفاده از عصای سفید یا بستن قلادهی سگ با چشمان بسته و...
کتابی که پیش روی شماست شاید دقیقا کلمهبهکلمه واقعی نباشد اما ریشه در واقعیت دارد. یعنی آپریل هنری دختری مانند شین را در آن دبیرستان که گفتیم ملاقات کرد و با او حرف زد
سبکوسیاق و نگارش آپریل هنری
آپریل هنری کتابهایش را کاملا روان و ساده نوشت. و تلاش ما بر آن بود که در ترجمهی فارسی هم به این مهم وفادار باشیم.
در این کتاب خبری از استعارههای پرپیچش یا اسمهای طولانی یا سخت نیست. همهچیز ساده است اما همین سادگیها پیچیدگی داستان را به نمایش میگذارند. گاهی ممکن است یک کتاب تنها گسترهی 72 ساعتهای را در بر بگیرد اما شما حتی نمیتوانید یک ثانیه بعد را پیشبینی کنید. حتی اگر مقصد را پیشبینی کنید نمیدانید چطور قرار است داستان به اینجا برسد.
نظرات افراد کتابخوان در مورد کتاب دختر ربوده شده
آماده باشید که وقتی داستان به اوج خود رسید مبهوت بمانید. خوانندگان تا آخر این داستان درگیر خواهند بود.
— مجلهی Strand
در سرعت روایت داستان عیب و نقصی نیست. چون شین با سرعتی کاملا درست متوجه میشود در دردسر افتاده و هر لحظه شانس موفقیتش کمتر میشود. وارد شدن ناگهانی گریفین به ماشینی که شین داخلش بود هم کاملا دلیلی قابل اتکا و قانع کننده دارد. چون گریفین برای دزدی آمده بود و سوئیچ ماشین گرانقیمت شین هم روی آن جا گذاشته شده بود. در ادامه مجموعهای از اتفاقات و کابوسها همهچیز را دستخوش تغییر خواهد کرد
— BCCB
هنری داستانی جذاب را روایت میکند که بین افکار شاین و گریفین جابهجا میشود. هر دو شخصیتهای خوشساخت و پیچیدهای هستند که به روشهای خاص خود در دام شرایط زندگی گرفتار شدهاند. شرایطی که همراه با سرعتی بیرحمانه، خواندنی پرتنش را تضمین میکند
— هفته نامهی ناشران
بخشی از کتاب
فصل اول
هزاران چیز اشتباه
شین روی صندلی عقب دراز کشیده بود که در ماشین باز شد. از جایش تکان نخورد. سرش روی بازویش بود و داشت استراحت میکرد. بااینکه خودش را با پتویی پوشانده بود اما باز هم سردش بود. عاجزانه از نامادریاش خواسته بود وقتی به داروخانه میرود سوئیچ را روی ماشین بگذارد که اگر سردش بود بتواند بخاری را روشن کند و او هم بعد از کمی مکث موافقت کرده بود. پنج دقیقهای از رفتنش میگذشت و شین روی صندلی خوابیده و منتظرش بود. شاید دکتر وقت گرفتن نسخه مجبور شده بود با تلفن حرف بزند وگرنه دلیلی نداشت دانیل برای کاری اینقدر دیر کند.
در کمی محکم بسته شد و ماشین به خاطر وزنی که روی صندلی راننده وارد شد تکان خورد و کمی بعد ماشین روشن شد. ترمزدستی خالص شد و ماشین شروع کرد به حرکت. هزاران چیز به شین میگفتند یک چیزی درست نیست. حتی صدای بسته شدن در هم مثل همیشه نبود و معمولا دانیل اینقدر سریع و محکم در را نمیبست و اینطور محکم و خشن نفس نمیکشید. شین حس کرد بوی سیگار میآید اما دانیل که سیگار نمیکشید. چون پرستار بود نه سیگار میکشید و نه میتوانست کسی که سیگار میکشد را تحمل کند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 1.۰۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 198 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
نویسنده | آپریل هنری |
مترجم | زهرا رضوانی ثانی |
ناشر | آداش |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Girl, stolen |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۴/۰۵/۱۲ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |