صدای شادی مردانی که بیرون مشغول کارند شنیده میشود و بعد از آن صدای وسایلشان که با ترقتروق به زمین برخورد میکند و سپس سکوت. تابش چراغ بنزینی کم میشود و اندکی بعد خاموش میشود.
خانم گوگن به اتاق پشتی میدود که از پنجره بیرون را نگاه کند.
کارگرهایی که دارن خیابون رو درست میکنن واسه چی دارن شادی میکنن؟
فلاتر: (بیحال روی یک صندلی مینشیند.) حتی نمیتونی عطسه کنی ولی اون پیرزن میخواد چونوچرای همهچی رو بدونه. این سرگیجه هم شکنجهآور شده! امیدوارم که مجبور نباشم اینقدر زود بیخیال نوشیدنی بشم.
کُوی از در وارد میشود. تقریباً بیستوپنج سال دارد، لاغر است، قامتی بلند و خطوطی روی صورتش دارد که مانند شورشی علیه زندگی اوست. دو بخیهی بلند از دو طرف بینیاش تا پایین آمده و دهانش را دور میزند، انگار کمربندی باشد که بخواهد جلوی افتادن دهانش را بگیرد. کشیده و آهسته و نالان حرف میزند و وقتی هیجانزده است، تندتر. جین به تن دارد و کراواتی به رنگ قرمز جیغ زده است. کلاهش را با انزجار روی میز پرت میکند و شروع میکند به عوض کردن لباسش.
خانم گوگن: (به اتاق میدود و خطاب به کُوی میگوید.) کُوی، اون بیرون چه خبره؟
کُوی: (اهانتآمیز) کار متوقف شده. واسه تظاهرات امشب زیر پرچم آزادی بسیج شدن. مگه صدای جیغوهوارشون رو نشنیدین؟ احمقها. انگار هردفعه باید قولوقرارهای سیاسیشون رو تازه کنن، دوباره غسل بدن تا وفاداریشون رو تا همیشه و همیشه حفظ کنن.
فلاتر: (از شدت خشم، ترسش را فراموش کرده است.) هیچ دلیلی نداره که دین رو قاتی این قضیه بکنی. به نظرم بهتره تا جایی که میتونیم به دین احترام بذاریم تا بتونیم از خیلی مسائل دور نگهش داریم.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 525.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 134 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۲۸:۰۰ |
نویسنده | شان اکیسی |
مترجم | شهرزاد هاشمی |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Plough and the Stars |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۲/۰۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 142,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بسیار زیبا بود، با ریتم خوب و ترجمه روان.