اقتصاد سیاسی بینالملل در سالیان اخیر تحولات مهمی به خود دیده است. یکی از مهمترین این تحولات که البته هنوز در ابتدای راه قرار دارد، خیزش بخش مهمی از کشورهای در حال توسعه و نقشآفرینی روزافزون آنان در تجارت، اقتصاد و سیاست بینالملل است. طیف وسیعی از کشورهای در حال توسعه در سالهای پس از جنگ سرد از حاشیه به متن اقتصاد و تجارت جهانی آمدهاند و این عرصه را دچار دگرگونی کردهاند.
بر این مبنا پرسش اصلی این گزارش پژوهشی آن است که دلایل خیزش کشورهای در حال توسعه و نقش آفرینی روزافزون آنان در اقتصاد و تجارت جهانی کدامند؟
فرضیهای که در پاسخ به این پرسش ارائه شده عبارت از این است که چهار عامل گسترده و متنوع شدن سبد صادراتی کشورهای در حال توسعه، شکلگیری یک طبقه متوسط عظیم در این کشورها و انسجام مالی آنان به همراه تغییر در ساختار اقتصاد جهانی عوامل موثر در نقش آفرینی روزافزون آنان در اقتصاد و تجارت بینالملل بهشمار میآیند.
جهت تبیین این موضوع پژوهش حاضر به چند بخش تقسیم شده است. در بخش نخست که در واقع مبنای نظری بحث به شمار میآید، منطق دگرگونی در اقتصاد و تجارت بینالملل مورد بحث قرار گرفته است. بخش دوم معطوف به تبیین روند دگرگونی در اقتصاد و تجارت بینالملل در سالیان اخیر با تاکید بر نقش کشورهای در حال توسعه است و نهایتا در بخش سوم عوامل موثر در نقشآفرینی روزافزون جهان در حال توسعه در این عرصه مورد بحث واقع خواهد شد.