اِلیاس و کاترین اِلیاسون نُه فرزند دارند. کسب و کار اِلیاس پررونق است اما همیشه با کمبود پول مواجه میشود. جرارد روشنفکرترین فرزند خانواده است و قرار است کشیش شود؛ او به مطالعه و خوشنویسی علاقه دارد. راهبها او را تشویق میکنند نسخه دستنویس کتاب مقدس را با رنگ و هنر خوشنویسی خود بازنویسی کند، اما او نمیپذیرد. مارگارت وَن اِیک خواهرِ برادران مشهور وَن اِیک برای رسیدگی به امور بازنشستگی خود به تِرگو میآید، آوازه استعداد جرارد در خوشنویسی به گوشش میرسد و سپس او را پیدا میکند، با او صمیمی میشود و به او کمک میکند. مارگارت درمییابد دلیل اینکه جرارد درخواست راهبها را نمیپذیرد این است که او توانایی مالی خرید رنگهای گرانی همچون طلایی، آبی و قرمز را که برای خوشنویسی نیاز دارد، ندارد. مارگارت تمام رنگها و ابزاری را که جرارد برای کار خود نیاز داشت برای او تهیه میکند؛ جرارد تحت تأثیر بخشندگی مارگارت خیلی زود پیشرفت میکند و در این راه مهارتهای بسیاری کسب میکند.