مرا مهمان کن ای باران تنهایی
مرا مهمان اشک بیریای چشمهایت کن
بگیر دست مرا ای ابر بیتابی
ببر تا آسمان آبی رؤیا
در آنجا بوسهباران کن
کویر خشک لبهای نگاهم را
ترنم کن بهارم را
برقصان باد را در حُرم آغوش شقایقها
بپیچان گیسوان سبز پیچک را
به اندام ظریف و نازک قلبم
صدایم را تو نجوا کن
میان بادبادکهای بازیگوش افکارم
بزن چنگی خوشآهنگی
برای دفتر اشعار چشمانم