به زعم بسیاری از کتاب خوانهای حرفهای، منتقدین آثارادبی،کارشناسان حوزه ادبیاتداستانی، رمان خشموهیاهو معروفترین، پرفروشترین، محبوبترین و بهترین اثر ویلیام فاکنر بهحساب میآید. رمان خشموهیاهو The Sond and the Fury در بین ۱۰۰ رمان برتر تاریخ ادبیاتداستانی انگلیسیزبان بارها آورده شده و برخی آن را در میان ۱۰ رمان برتر تاریخ ادبیات داستانی انگلیسیزبان قرار میدهند. این اثر، در گونه و یا گوتیک و رمان نوگرا نوشته شده و در سال ۱۹۲۹ در ۳۲۶ صفحه برای اولینبار منتشر شد، به اکثر زبانهایزنده دنیا ترجمه و در بیش از ۳۰ کشور به چاپ رسیده است. در میان تمامی آثار فاکنر، این رمان بیشترین حجم از نقد، وصف، تمجید و حتی تحلیلهای منفی را به همراه داشته است. رمان خشم و هیاهو در ایران برای اولین بار در سال۱۳۴۰ منتشر شد، ترجمههای مختلفی از مترجمینی همچون، بهمن شعلهور، صالح حسینی، مرضیه خسروی و محمد ثقفی در چند انتشارات کشور از خشموهیاهو عرضه شده است، اما بهترین ترجمه خشم و ه یاهو، ترجمه بهمن شعلهور است که شگفت زده خواهیدشد اگر بدانید، شعلهور تنها ۱۹ سال داشته که ایناثر را ترجمه کرده است. خشم و هیاهو از حدود سال ۱۳۴۰ شمسی در دسترس قرارگرفت و تا کنون بارها تجدید چاپ شده است.
اغلب ناشران این اثر، در ابتدای کتاب ، بیانیه کوتاه فاکنر به مناسبت دریافت جایزه نوبل را منتشر کردهاند. فاکنر اینگونه میگوید که: «احساس میکنم، این جایزه را نه به شخص من که به آثارم – که حاصل عمری پر از عذاب و عرق ریزی روح آدمی است- دادهاند، آنهم نه به قصد کسب افتخار و از آن کمتر، مال، بلکه به این قصد که از مصالح روح آدمی چیزی آفریده شود که پیش از آن وجود نداشته است، پس این جایزه نزد من ودیعهای بیش نیست.»
فاکنر بنیانگذار رمان نو
ویلیام کاتبرت فاکنر (William Cuthbert Faulkner) در سال ۱۸۹۷ در ایالت میسیسیپی آمریکا متولد شد، در سال ۱۹۴۹ برنده جایزهادبی نوبل شد و جوایزی همچون جایزه پولیتزر هم، کسبنمود. جالب است بدانید او تنها داستاننویس نبود بلکه، شعر هم میسرود، داستانکوتاه، نمایشنامه و انبوهی مقالات ادبی هم از او برجای ماندهاست. بسیاری، او را معروفترین و مهمترین نویسنده ادبیات آمریکا حد فاصل دو جنگجهانی مینامند. فاکنر، تا قبل از اینکه برنده نوبل شود خیلی برسر زبانها نبود، «چپاولگران» آخرین رمانی که از او به جای مانده، برنده جایزه ادبی پولیتزر شد.
بهترین ترجمه خشم و هیاهو
بهمن شعلهور مترجم، رماننویس، منتقد، روانپزشک، شاعر، ادیب و مبارز سیاسی ایران، در بهمن ۱۳۱۹ دیده به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران پشت سرگذاشت و وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد ولی آن را نیمهکاره رها کرد و با پذیرش در یک مقام دیپلماتیک، کشور را بهمقصد ترکیه ترک کرد. به دلیل نگارش یک رمان سیاسی به نام سفرشب و برای حفظ جانخود عازم آمریکا شد و در آنجا با استفاده از بورسیه از دانشگاه فیلادلفیا پزشکی خود را در رشته روانپزشکی دریافت کرد. او در سن ۱۸و۱۹ سالگی رمانهای معروف خشم و هیاهو و سرزمین هرز نوشته تی اس الیوت را به فارسی برگرداند که این دو اثر کماکان در زمره برجستهترین آثار ترجمه در ایران شناخته میشوند. او به زبانهایفارسی، انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی و فرانسه مینویسد و آثاری منجمله آثار خودش را به این زبانها به چاپرسانده است. شعلهور، همچنان در آنسوی آبها مینویسد و در عرصههای مختلف ادبیات و جامعه منشا خدمات فراوانیاست.
داستان خشم و هیاهو
قبل از اینکه به معرفی بیشتر کتاب بپردازیم باید به این نکته مهم اشارهکنیم که خشم و هیاهو کتابی سختخوان و پیچدرپیچ است که خواندن آن برای کسانی که تازه به مطالعه رویآوردهاند سخت به نظر میرسد. خشموهیاهو مانند پازلی هزاران تکه است که هر تکه را ذهنیت راوی همان تکه تکمیل میکند. پوست خواننده غلفتی کندهمیشود تا بتواند سرنخهای ارائه شده در دو فصل اول را بههم وصلکند. استفاده از شیوههای مونولوگ و تکگویی و دستبه دستشدن زمان داستان، بین حال و آینده از دلایل محبوبیت بسیارزیاد خشم و هیاهوست.
این کتاب داستان سقوط و انحطاط یک خانواده به نام کامپسون استکه از زبان ۴ نفر ازاعضایاصلی این خانواده روایت میشود. اول دختر خانواده که فاکنر او را قهرمان این داستان میداند، با نام اصلی بنجامین کامپسون و نام مخفف بنجی. کونتین کامپسون بزرگترین فرزند خانوادهکامپسون و جیسون کامپسون فرزند وسطی آقایکامپسون، نکته اصلی اینجاست خود ویلیام فاکنر هم بهعنوان راوی چهارم در فصل آخر کتاب باتمرکز روی شخصیتی به نام دلسی این داستان را روایت میکند. رویدادها در محدوده مکانی جفرسون، میسیسیپی، و کالج هاروارد آمریکا رخدادهاند. محدوده زمانی رخدادهای ایناثر هم بین سالهای۱۸۹۸ تا ۱۹۲۸ میلادی ثبت شده است.
فصل اول خشم و هیاهو: این فصل از کتاب از زبان بنجی (بنجامین) که کند ذهن است بیان میشود. بنجی درک درستی از زمان ندارد و در این فصل، در آن واحد، ماجراهای چند نسل را بدون هرگونه ترتیبزمانی و درهم و برهم تعریف میکند.
فصل دوم: این فصل از زبان کونتین پسر بزرگ خانواده است. کونتین درگیر ذهنیات، اخلاقیات و خاطراتش است. او زمان را، عامل بدبختی میداند. به همین خاطر است که تصمیم به خودکشی میگیرد تا زمان را متوقف کند.
فصل سوم: این فصل از کتاب خشم و هیاهو از زبان جیسون برادر فاسد و سودجو روایت میشود،زمان برای جیسون پدیدهای است مادی برای کاسبی کردن. با این همه او همیشه از زمان عقب است و پیدرپی از آن ضربه میخورد. از نظر جیسون هر مرگی در خانواده او را به زندگی ایدهآلش نزدیکتر میکند.
فصل چهارم: از زبان دلسی (کنیز سیاه پوست) یاهمان دانایکل روایت میشود که برخوردی طبیعی با زمان دارد و همگام با آن پیش میرود.