چند سالی میشود که کتابهایی با طعم روانشناسی مورد توجه بیشتری قرار میگیرند و احساس نیاز به کتابهایی که به جستوجوی دنیای درون انسانها میپردازند پررنگتر شده است. کتاب «تکههایی از یک کل منسجم»، نوشته پونه مقیمی، یکی از پرفروشترین کتابهای ایرانی با مضمون روانشناسی است. این کتاب اولین بار در دی ماه ۱۳۹۷ از سوی انتشارات «بینش نو» روانه بازار شد و در حال حاضر به چاپ دویست و سیام رسیده است. در ادامه میخواهیم کمی با حال و هوای این کتاب آشنا شویم و قصه تولد آن را با هم مرور کنیم.
همنوایی ارکستر متنهای کوتاه
کتاب «تکههایی از یک کل منسجم» از نه فصل تشکیل شده و از کنار هم قرار گرفتن یادداشتهای کوتاه شکل گرفته است، یادداشتهایی که بسیاری از آنها، پیش از انتشار کتاب، به مرور در شبکههای اجتماعی منتشر شدند و درنهایت در لباس یک کتاب سیصد و شصت صفحهای روانه بازار شدند.
فصل اول کتاب به واقعیتهای زندگی میپردازد، فصلهای بعدی حول محور روابط، چالشها و تعارضهای احتمالی در روابط انسانی پیش میرود و فصل آخر به مفهوم تنهایی اختصاص دارد. لابهلای کتاب متنهایی با عنوان «مکث» و «نامه» نیز به چشم میخورند. این متنها خواننده را به سکوت و تفکر دعوت میکنند، تفکر درباره خودش و مسیری که تا امروز در زندگی طی کرده است. خواننده میتواند با نامهها به درونش سفر کند و با مکثها کمی در جاده خواندن توقف کند و به جریان زندگی اطرافش توجه کند.
میتوان گفت این کتاب همنوایی ارکستر متنهای کوتاه است، متنهای مستقلی که کنار هم نشستهاند و هر کدام در اجرای موسیقی کتاب نقش خود را بازی میکنند. مقصود این ارکستر رسیدن به خودشناسی است و به این موضوع از روزنه رابطههایی که هر شخص در زندگی تجربه میکند و اتفاقهایی که برایش رخ میدهد نگاه میکند.
یک نویسنده روانشناس
پونه مقیمی، متولد سال ۱۳۶۱، دانشآموخته رشته روانشناسی بالینی در مقطع کارشناسی ارشد است. مشاوره و نویسندگی از مهمترین فعالیتهای او در سالهای اخیر است. او از جمله نویسندگانی است که از فرصتهای نویسندگی آنلاین برای نشر ایدهها، ارائه راهکارها و انتقال تجربههایش در زمینه روانشناسی بهره میبرد و در فضای مجازی مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است.
او کتاب «تکههایی از یک کل منسجم» را آمیختهای از پیدا شدنِ نویسنده و علم روانکاوی میداند و در پیشگفتار کتابش مینویسند: «این کتاب برای افرادی نوشته شده است که میخواهند با تعمق بیشتری به دنیای درونی خود نزدیک شوند و با بخشهایی از دنیای ناشناخته روانشان آشنا شوند. مطمئناً برای واکاوی دقیق به کمک یک متخصص احتیاج است و این کتاب حکم درمان را ندارد و مطالب آن با زبان ساده همراه با پایههای علم روانکاوی نوشته شده است.»
از معروفترین نویسندگان روانشناسی دنیا میتوان به اروین یالوم اشاره کرد، او از جمله نویسندگان، روانشناسانی است که به خوبی این دو حوزه را به هم پیوند داده و توانسته محتوایی جدید را پیش روی مخاطبان قرار دهد.
پونه مقیمی هم در این کتاب مثل اروین یالوم از تجربیات رواندرمانگری خود بهره برده و البته سعی کرده آن را از تجربهگویی صرف به سمت ادبیات سوق دهد و افکار و قضاوتهای شخصیاش را هم وارد متن کند.
میوه نویسندگی آنلاین
در دورانی که کاغذها جزء لاینفک دنیای نویسندگی بودند، تنها راه ارتباط جدی نویسنده با مخاطبانش انتشار کتاب کاغذی بود. اما امروز فضای آنلاین محدودیتهای گذشته را از میان برداشته و امکانات زیادی در اختیار نویسنده قرار داده است.
عصر اینترنت دنیای نویسندگی را تغییر داده و مطالعه آنلاین جای خودش را میان اقشار مختلف جامعه باز کرده است. دیگر چاپ کتاب کاغذی تنها راه برای انتشار نوشتههای یک نویسنده نیست و راههای آسانتر و کمهزینهتری برای نشر ایدهها وجود دارد. حالا هر نویسندهای میتواند رسانه شخصی خودش را داشته باشد و با مخاطب وارد گفتوگو شود.
امروز یکی از موثرترین و بهروزترین انواع نویسندگی «نویسندگی آنلاین» است، روشی که کمک میکند تا نویسنده ایدههایش را در معرض آزمون قرار دهد، جامعه هدفش را تعیین کند، مخاطب بسازد، بازخورد بگیرد و درنهایت کتاب بهتری بنویسد.
نویسندگانی که کتابهایشان از جاده نویسندگی آنلاین میگذرد، خودشان مدیر تبلیغات و بازاریابی محصولشان هستند و از امکانات دنیای تکنولوژی به نفع ترویج دیدگاهها و نوشتههایشان استفاده میکنند و کتابشان، درصورتی که محتوای ارزشمندی را ارائه دهد، در مقایسه با روشهای سنتی انتشار کتاب موفقیت بیشتری کسب میکند.
کتاب «تکههایی از یک کل منسجم» نیز از جاده نویسندگی آنلاین عبور کرده و به نظر میرسد یکی از دلایل پرمخاطب بودن این کتاب به شیوه تولدش برمیگردد، شیوهای که بیشباهت به فرایند «بلاگ کردن کتاب» نیست. در این فرایند، نویسنده محتوای کتابش را طراحی میکند، دست به قلم میشود و نوشتههایش را به مرور در پستهایش منتشر میکند.
درواقع، نویسنده جوانههای یک کتاب را در رسانه شخصیاش میکارد و همه را به تماشای آن دعوت میکند. به این ترتیب، مجموعهای از مخاطبان پروپاقرص شاهد قد کشیدن نهال نویسنده هستند و دوست دارند طعم میوه درختی که جلوی چشمشان قد کشیده را بچشند.
«تکههایی از یک کل منسجم» نیز ابتدا در صفحه اینستاگرام نویسندهاش جوانه زده، خودش را با ذائقه طیف وسیعی از مخاطبان محک زده و متناسب با نیاز آنها شاخ و برگهای تازهای پیدا کرده و درنهایت به بار نشسته است.
فصلهای کتاب تکههایی از یک کل منسجم
فصل اول: نگاهی به مفهوم زندگی و واقعیتهای آن
فصل دوم: ما و رابطهها
فصل سوم: احساسها
فصل چهارم: تفکراتی که صمیمیت را در رابطه کم میکند
فصل پنجم: رابطه میتواند بستر چه اتفاقهایی باشد؟
فصل ششم: رفتارهایی که به درک کردن آدمها کمک میکند
فصل هفتم: ما و آدمها و تمام آن بخشهای مشترک انسانی
فصل هشتم: زمان همان عنصر اصلی رشد در رابطهها است
فصل نهم: تنهایی
بخشهایی از کتاب
[quote]
درون همه ما میل به حرکت کردن وجود دارد، چون در همین بهجلو رفتنها دردها را تجربه کردهایم و گذر کردن را آموختهایم. ما به حرکت کردن احتیاج داریم. ما به اینکه به جریان زندگی برگردیم احتیاج داریم. در چه خاطره سختی گیر کردهاید؟ در کجای داستانتان خود را دربند و گیرافتاده احساس میکنید؟ خاطره را پیدا کنید، مربوط به چند سال پیش است؟ چند وقت پیش؟ خاطره را یکبار دیگر بادقت مرور کنید و اجازه دهید احساسهایتان بالا بیایند و بعد خداحافظی کنید. خداحافظی کنید با درماندهای که در درون شماست. برگردید به جریان زندگی و به جلو حرکت کنید. به محض اینکه لذت حرکت همچون بادی در موهایتان بپیچد، شما متوجه بخشی خواهید شد که بیشتر و قویتر در درونتان به شما افتخار میکند.[/quote]
[quote]
برای نزدیکتر شدن به درونمان میتوانیم به افکار، کلمات و قضاوتهایمان در مورد آدمها و رابطههایمان نگاه کنیم. اینها ملاکهای خوبی هستند که بفهمیم چگونه دنیا را میبینیم. بیشترین چیزی که لازم داریم تا به خود نزدیک شویم «صداقت» است. صداقت در دیدن افکار و نظراتمان راجع به آدمها و دنیا. هرجا، هنگامی که به خود نزدیکتر شویم، از تلاش برای پیدا کردن نقطهضعفهای دیگران دست میکشیم. دیگر نمیتوانیم آنها را قضاوت کنیم. نمیتوانیم توقع زیادی داشته باشیم و متوجه خواهیم شد که ذرهبین ما حتی وقتی کاملاً بر روی دیگران متمرکز است بیشتر واقعیتهای درونی خودِ ما را به ما نشان میدهد و میتواند ربطی به تصویر واقعی آنها نداشته باشد.[/quote]
[quote]
ما انتظار داریم کسی باشد، چیزی و یا نیرویی فراتر از ما تا به ما پرواز را بیاموزد، پرواز از فراز دردها و رنجها. حقیقت این است که قصۀ پرواز یک قصۀ قدیمی شکستخورده است. پرواز هیچگاه برای ما نبوده و نخواهد بود. پرواز داستان پرندگان است. ما آدمهایی هستیم که بر روی پاهایمان راه میرویم و دنیا را با دستهایمان لمس میکنیم. داستان ما، دیدن و حس کردن و لمس کردن است. با همین بدن و همین ذهن![/quote]
[quote]
ما برای قبول اینکه باید با بعضی آدمها، موقعیتها و شرایط خداحافظی کنیم، به زمان احتیاج داریم. زمان باید بگذرد. ذهن ما باید هزاران داستان متقاعدکننده بسازد تا آرامآرام به لحظۀ خداحافظی نزدیک شویم. بههرحال چه تصمیم بگیریم چه همچنان خودمان را معلق نگه داریم، لحظههای خداحافظی فرا میرسند. امروز اگر نه، چند سال دیگر. حقیقت این است که فرار کردن به ما کمکی نمیکند. در خداحافظیها، دردی وجود دارد، دردی پنهان، اصلاً مگر میشود خداحافظی دردناک نباشد؟ اگر خیلی وقت است که متوجه شدهایم به خداحافظی خاصی نزدیک شدهایم بهتر است خودمان را گول نزنیم. بهتر است درد را به رنج تبدیل نکنیم.[/quote]
[quote]
ما هیچگاه نمیتوانیم جهان بیرون از خودمان را تغییر دهیم. ما باید بیاموزیم در مقابل جهان بیرون از خودمان سکوت کنیم و تسلیم باشیم. اجازه دهیم او به راه خودش برود و ببینیم این گذر در نهایت به ما چه خواهد آموخت؟ در درون ما چه چیزی را تغییر خواهد داد. جریانهای درونی ما در کنترل ما قرار دارد. جهان درونی ما در ارادۀ ما است. تنها در مقابل این جهان است که هیچگاه احساس درماندگی نخواهیم کرد.
جهان درونی ما بخشی از هویت ما است. بخشی از ارادهای است که شاید مدتها است که آن را گم کردهایم.[/quote]
One Response
سالهاست که با خودم درگیر هستم
از سرزنش و قضاوت کردن مداوم خودم خسته شده ام
فکر میکنم به این کتاب خیلی نیاز دارم