دادائیسم، جنبشی که مانند یک انفجار در دنیای هنر و ادبیات اوایل قرن بیستم پدیدار شد، نه تنها مرزهای هنر سنتی را شکست، بلکه اصولی تازه برای هنر و زیباییشناسی تعیین کرد. این جنبش که پس از جنگ جهانی اول و در واکنش به پوچی و بیمعنایی زندگی مدرن شکل گرفت، با نگاهی اعتراضی به هر نوع قاعده و چارچوبی، در پی خلق آثاری بود که برخلاف هر آنچه تا آن زمان به عنوان هنر و ادبیات شناخته میشد، بودند. دادائیسم در ادبیات با رویکردی غیرمنطقی و آشوبگونه، معانی متعارف را کنار زد و به نوعی آشفتگی زیباییشناسانه دست یافت. در این مقاله، سفری به اعماق این مکتب خواهیم داشت و با فلسفه، آثار و هنرمندان برجسته آن بیشتر آشنا میشویم. اگر علاقهمند به آشنایی با مکتب دادا و فلسفه آن هستید، با فیدیبو همراه باشید تا پاسخ سوال «دادائیسم چیست؟» را به تفصیل بررسی کنیم.
دادائیسم چیست؟
دادائیسم یکی از جنبشهای پیشگام هنر مدرن است که از ادبیات تا نقاشی و موسیقی را تحت تاثیر خود قرار داد. این جنبش در سالهای پس از جنگ جهانی اول شکل گرفت و به شدت تحت تأثیر خشونت، پوچی و بیمعنایی حاصل از جنگ بود. دادائیسم در ادبیات و هنر به دنبال آن بود که ارزشهای هنری مرسوم را به چالش بکشد و به نوعی، طغیان علیه هر نوع نظم و قاعدهای باشد. در آثار دادائیستی، همواره عدم انسجام و تناقضهای عمدی به چشم میخورد. هنرمندان این جنبش، زیبایی را در بینظمی و تناقض میجستند. هدف اصلی آنها از خلق آثار، نه ایجاد معنا، بلکه تأکید بر بیمعنایی و نابسامانی دنیای مدرن بود. شعرها و نوشتههای دادا اغلب با کلمات تصادفی و بیربط به هم سروده میشدند و هیچ قافیه یا ساختار خاصی نداشتند.
در دادائیسم، هر چیزی میتوانست به یک اثر هنری تبدیل شود؛ از اشیاء روزمره گرفته تا کلمات بیمعنی. هنرمندان دادا اغلب با طنز و هجو به تمسخر نظامهای اجتماعی و سیاسی میپرداختند و به نوعی، یک بازیگوشی کودکانه و معترضانه را در آثار خود به نمایش میگذاشتند. از این رو، دادائیسم به عنوان جنبشی که هم هنر را زیر سوال میبرد و هم جامعه را، در میان جنبشهای دیگر قرن بیستم بسیار خاص و منحصربهفرد بود.
معنی کلمه دادا
واژه دادا معنای خاصی در زبانهای مختلف ندارد و در واقع انتخاب این واژه بخشی از فلسفه بیمنطق و تصادفی جنبش دادا بود. این کلمه در سال ۱۹۱۶ توسط هنرمندان دادائیست در کافه ولتر زوریخ از یک دیکشنری فرانسوی انتخاب شد و در زبان فرانسوی به معنای اسب چوبی است. دادائیستها این کلمه را انتخاب کردند تا نشان دهند جنبششان مانند یک اسب چوبی، بیمعنا و کودکانه است و به هیچ گونه نظام منطقی یا هدف خاصی متعهد نیست.
از دیدگاه دادائیستها، هنر نباید برای معنا یا پیام خاصی خلق شود. دادا نماد خشم و اعتراض به پوچی دنیای مدرن بود؛ یک واکنش به بیمنطقی جنگ و نظامهای اجتماعی که تنها به ایجاد رنج و خرابی منجر شده بودند.
این واژه نماد بازیگوشی و از بین بردن چارچوبهای هنری مرسوم بود. انتخاب آن به عنوان نام جنبش، دقیقا رویکرد تصادفی و بدون برنامهی دادائیستها را منعکس میکرد. با این حال، عدم معنای مشخص برای “دادا”، به خودی خود تبدیل به بیانیهای قوی از فلسفه این جنبش شد: بیمنطقی در برابر منطق، اعتراض در برابر پذیرش، و بیمعنایی در برابر معنا.
تاریخچهی جنبش دادائیسم
جنبش دادائیسم در بحبوحهی جنگ جهانی اول در زوریخ، سوئیس شکل گرفت. در سال ۱۹۱۶، گروهی از هنرمندان و نویسندگان که از خشونت و ویرانی جنگ خسته شده بودند، در کافه ولتر گرد هم آمدند تا با استفاده از هنر و ادبیات، به نوعی اعتراض و نارضایتی خود را بیان کنند. تریستان تزارا، هوگو بال و ژان آرپ از بنیانگذاران اصلی این جنبش بودند که خیلی زود توانستند هنرمندان و نویسندگان دیگر را نیز جذب کنند. تریستان تزارا، با شعرها و مقالاتش، نقش مهمی در گسترش این جنبش داشت و بیانیههای دادا را به سراسر اروپا برد.
دادائیسم به سرعت از مرزهای زوریخ فراتر رفت و به فرانسه، آلمان و حتی آمریکا رسید. هنرمندان فرانسوی مانند مارسل دوشان و فرانسیس پیکابیا نیز به این جنبش پیوستند و با خلق آثاری که مفاهیم هنر سنتی را به چالش میکشید، به دادائیسم ابعاد تازهای بخشیدند. دادائیسم در دهه ۱۹۲۰ کمکم با جنبش سوررئالیسم تلفیق شد و از همان ابتدا به عنوان پیشزمینهای برای دیگر جنبشهای هنر مدرن عمل کرد. اگرچه دادائیسم عمری کوتاه داشت، اما تأثیرات آن بر هنر و ادبیات همچنان مشهود است و بسیاری از هنرمندان و نویسندگان معاصر از فلسفه و روشهای آن الهام گرفتهاند.
شیوه خلق آثار در مکتب دادائیسم
دادائیسم در شیوههای هنری و ادبی خود به هیچ قاعدهای پایبند نبود. هنرمندان دادا بر این باور بودند که هنر باید بدون هرگونه محدودیت و ساختار خاصی خلق شود. یکی از برجستهترین تکنیکهای مورد استفاده در این مکتب، «کولاژ» یا تکهچسبانی بود. در این روش، هنرمندان قطعاتی از روزنامهها، مجلات و حتی اشیاء بیربط را کنار هم میچسباندند تا ترکیبی غیرمنطقی و عجیب به وجود آورند. مارسل دوشان با استفاده از همین رویکرد، آثاری مانند «چشمه» (یک اورینال ساده) خلق کرد که به شدت مورد توجه قرار گرفت.
در ادبیات نیز دادائیستها شیوههای غیرمعمولی را به کار گرفتند. آنها شعرها و نوشتههای خود را به صورت تصادفی و بدون توجه به قواعد دستوری و معنایی مینوشتند. تریستان تزارا پیشنهاد میکرد که برای نوشتن یک شعر دادائیستی، کافی است چند کلمه از روزنامهها انتخاب و به صورت تصادفی کنار هم قرار داده شوند. این رویکرد تصادفی و بینظم، بیانگر فلسفه کلی دادا بود که به دنبال به چالش کشیدن نظم و قاعدههای رایج در هنر و ادبیات بود.
هنرمندان مکتب دادا
دادائیسم نه تنها یک جنبش هنری، بلکه یک حرکت اجتماعی بود که بسیاری از هنرمندان برجستهی زمان خود را به خود جذب کرد. تریستان تزارا، شاعر رومانیایی، یکی از پایهگذاران اصلی این جنبش بود. او با نوشتهها و بیانیههای خود توانست جنبش دادا را در سطح جهانی معرفی کند. مارسل دوشان، هنرمند فرانسوی، با خلق آثار مفهومی مانند «چشمه» و «چرخ دوچرخه»، به نمادی از هنر مدرن و دادائیسم تبدیل شد. او با به چالش کشیدن مفاهیم سنتی هنر و استفاده از اشیاء روزمره به عنوان آثار هنری، تأثیر بسزایی بر هنر مدرن گذاشت.
ژان آرپ، هنرمند آلمانی-فرانسوی، با مجسمهها و نقاشیهای انتزاعی خود به جنبش دادا پیوست و یکی از چهرههای برجسته این جنبش شد. او با خلق ترکیباتی از شکلها و رنگهای بیقاعده، مرزهای هنر انتزاعی را گسترش داد. هوگو بال، نویسنده و نمایشنامهنویس آلمانی، با اجراهای نمایشی دادائیستی در کافه ولتر، به دادا زندگی بخشید و به یکی از چهرههای کلیدی این جنبش تبدیل شد.
دادائیسم در ایران
در ایران، دادائیسم هرگز به صورت گسترده و جنبشی مانند اروپا مطرح نشد، اما تأثیرات آن به صورت غیرمستقیم در آثار برخی از هنرمندان و نویسندگان دیده میشود. برخی از شاعران و نویسندگان معاصر ایرانی با استفاده از عناصر پوچگرایانه و هجو، به نوعی به اصول دادائیستی نزدیک شدهاند. این آثار، هرچند با فرهنگ و تاریخ ایران تلفیق شدهاند، اما همچنان رگههایی از اعتراض و بیمعنایی موجود در مکتب دادا را در خود دارند. دادائیسم در ایران بیشتر به عنوان یک فلسفه هنری شناخته میشود تا یک جنبش فراگیر.
آثار معروف در مکتب دادائیسم
در میان آثار معروف دادائیستی، یکی از برجستهترین آنها «چشمه» مارسل دوشان است. این اثر که یک اورینال ساده بود، توانست به سرعت توجه هنرمندان و منتقدان را جلب کند و به یکی از نمادهای جنبش دادا تبدیل شود. آثار تریستان تزارا نیز از جمله شعرهای بیمعنی و بیقافیه او، به عنوان نمونههایی از ادبیات دادائیستی شناخته میشوند. نمایشنامههای هوگو بال و اجرای نمایشی او در کافه ولتر نیز از دیگر آثار معروف این جنبش هستند.
سخن پایانی
جنبش دادائیسم با تمام بیقاعدگی و تناقضهایش، تأثیرات عمیقی بر دنیای هنر و ادبیات قرن بیستم گذاشت. این جنبش نه تنها به عنوان یک اعتراض علیه وضعیت اجتماعی و سیاسی زمان خود مطرح بود، بلکه به عنوان یک حرکت هنری که مرزهای هنر را شکست و آن را به سوی ناشناختهها هدایت کرد، در تاریخ هنر جاودان شد. اگر به این سبک علاقهمند هستید، میتوانید کتابهای این سبک را در فیدیبو مطالعه کنید و از آنها لذت ببرید.
سوالات متداول
با پاسخ به چند سوال کوتاه، این مقاله را به پایان میرسانیم.
دادائیسم چیست؟
دادائیسم جنبشی هنری و ادبی است که در واکنش به پوچی و خشونت جنگ جهانی اول شکل گرفت و اصول هنر مرسوم را به چالش کشید.
مهمترین ویژگی دادائیسم چیست؟
دادائیسم به دنبال بینظمی و بیمعنایی بود و از هرگونه قاعده و ساختار سنتی در هنر و ادبیات دوری میکرد.
چرا دادا نام این جنبش انتخاب شد؟
نام دادا به صورت تصادفی و از یک دیکشنری انتخاب شد و معنای خاصی ندارد، که نمادی از فلسفه بیمنطقی و تصادفی جنبش دادا است.
هنرمندان برجسته دادائیسم چه کسانی هستند؟
از جمله هنرمندان برجسته دادائیسم میتوان به مارسل دوشان، تریستان تزارا، هوگو بال و ژان آرپ اشاره کرد.
دادائیسم چه تأثیری بر هنر مدرن داشته است؟
دادائیسم با زیر سوال بردن مفاهیم سنتی هنر، به شدت بر جنبشهای بعدی مانند سوررئالیسم و هنر مفهومی تأثیر گذاشت.