ممکن است حتی وقتی به شکل کوتاه و مختصر در جمع هستید، احساس ترس، ناراحتی و اضطراب کنید. یا اغلب هنگام مکالمه با افراد اعتماد به نفس نداشته باشید و خجالت بکشید. اگرچه دوستان و نزدیکان خود را دارید و تنها نیستید اما کمرویی شما را آزار میدهد. کمرویی بر انتخاب و روابط زندگی تأثیر میگذارد و ممکن است فرد در نهایت دچار نوعی افسردگی و اضطراب شود که به عنوان اضطراب اجتماعی شناخته میشود. اگر حضور در موقعیتهای اجتماعی یا موقعیتهایی که با اطرافیان دارید، برایتان بسیار مشکل است، خواندن کتاب غلبه بر کمرویی کمک میکند تا علتهای آن را شناسایی و درنهایت آن را از بین ببرید.
کتاب غلبه بر کمرویی نوشتهی پل ژاگو نویسندهی فرانسوی با هدف اعتماد به نفس دادن و جرئت دادن به افراد کمرو، این فرصت را به آنها میدهد تا مطمئن، استوار و پرجرئت باشند. این کتاب در دستهی کتابهای روانشناسی است که راه و رسم زندگی را به مخاطبان خود میآموزد. نویسنده در ده فصل، تمام نکات از جمله علتهای کمرویی و راههای تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر کمرویی را بیان میکند. یکی از نکات قابل توجه در کتاب غلبه بر کمرویی مختصر بودن آن است. این کتاب 128 صفحه دارد و در ایران با ترجمهی حسین بنی احمد از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
یکی از مواردی که در روابط بین افراد اختلال ایجاد میکند، کمرویی است. از نظر روانشناسان کمرویی «توجهی غیرعادی و اضطراب آلود به خویشتن است که در یک یا چند موقعیت اجتماعی، تجلّی میکند و فرد را در انواع تنشهای روانی، شرایط نامناسب عاطفی و شناختی و نابسامانیهای جسمی و زیستی، فرو میبرد و موجب بروز رفتارهای خام و نسنجیده و واکنشهای نامناسب میگردد.» خجالتی و کمرو بودن نهتنها زندگی فرد را دچار مشکل میکند، بلکه فرد در جامعهای که زندگی میکند هم اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. کمرویی خصلتی ژنتیکی نیست بلکه ناشی از شناخت نادرست فرد از خودش و رفتارهای غلط جامعه نسبت به اوست. خوشبختانه این مسئله قابل درمان و کنترل است. کتاب غلبه بر کمرویی با ارئه راهکارهای عملی به افرادی که کمرو هستند و اعتماد به نفس ندارند نحوه ایجاد تغییر و اصلاح این مشکل را ارائه میکند.
فصل یکم: علتهای کمرویی
فصل دوم: برنامه واکنش زا
فصل سوم: تعادل مزاجی
فصل چهارم: سیمای برون
فصل پنجم: تأثیرپذیری
فصل ششم: استقلال و آزادی
فصل هفتم: تسلط بر تخیل
فصل هشتم: کمرویی عاطفی
فصل نهم: برای تقویت اعتماد به نفس
فصل دهم: به خودتان اعتماد داشته باشید
پل کلمان ژاگو paulclement jagot در سال 1889 در فرانسه به دنیا آمد. خانوادهی او وضعیت مالی مناسبی نداشتند به همین دلیل ژاگو سالهای کودکی سختی را پشت سر گذاشت. او تمام عمر خود را در شهر پاریس زندگی کرد و زمانی که جوان بود با پزشکی آشنا شد و این آشنایی زمینهساز فراگیری درس و همکاری نزد این استاد برای او شد. پل ژاگو جزو نویسندگانی است که در حوزهی روانشناسی و خودیاری کتابهای مهمی منتشر کرده است. این کتابها علاوه بر شهرت جهانی برای نویسنده الهامبخش و کمککننده برای بسیاری از افراد در بسیاری از کشورها بوده است.
پل ژاگو مدرک دانشگاهی نداشت و هر آنچه در زندگی فرا گرفته بود از مطالعات و پژوهشهایی بود که در طول زندگی خود انجام داده بود. او در مقدمه کتاب غلبه بر کمرویی از تجربه خود نوشته است: «من از ۱۲ تا ۱۸ سالگی از بدترین نوع کمرویی رنج بردهام؛ آن کمرویی که از شرایط روانتنی و تأثیر محیط ناشی میشود. مدت مدیدی کوشیدم تا سرانجام راههای غلبه بر آن را پیدا کردم. پس از آنکه آنها را با موفقیت بکار بستم، به مدت بیست سال نیز برای توانبخشی به صدها کمرو، از آنها استفاده کردم. تمام کسانی که از روش من پیروی کردهاند به درجه بالایی از اعتماد به نفس در زندگی روزمره خود دست یافتهاند». از او کتابهای زیادی از جمله «چگونه بر خود مسلط شویم»، «قدرت خود تلقینی»، «مانیتیسم شخصی» و «آموزش گفتار» در ایران ترجمه شده است.
نیروی تخيل هر اندازه قویتر باشد، آثار بهجای مانده از کوششهای نافرجام و احساسات سرکوبشده و نیز تلقینهای بازدارنده که در دوران کودکی یا بعد از آن دریافت شدهاند پردوامتر خواهند بود. بهویژه، کسی که زمانی دراز پذیرفته باشد که کمرو و فرودست است و توانایی موفقیت در کار مشخصی را ندارد، همیشه در ضمیر ناخودآگاهش صحنههایی را مجسم میکند که پیشاپیش در کاری که بدان دستزده است شکستخورده است. وی خود را محرومیت کشیده میبیند و این تلقین سبب میشود که گرایش به کمرویی و تردید را در خویش افزایش دهد.
شخص پرجرئت (یکی از بهترین عوامل در توان یابی) کسی است که در برخورد با دشواریها یکباره سر در گریبان فرو نمیبرد، زیرا اولین عکسالعمل او همواره در جهت مخالف بروز میکند: «من هرگز اینچنین نخواهم بود».
اگر درست باشد که بعضیها از تصورخطر، رنگ میبازند، فرد کمروی خیالی غالبا از فکر افرادی که حضورشان وی را ناراحت میکند و نیز از فکر رویدادی احتمالی که برای او دلهرهآور است رنگش سرخ میشود.
در مقایسه با دیگر عوامل کمرویی، تصورات نقش افشاکنندگی دارند: هیجانزدگی و حساسیت را به تکاپو وامی دارند؛ احساسات دردآلود را بهگونهای ناگوار تحریک میکنند و از همه مهمتر غرور را پیشاپیش جریحهدار میسازند. در برخی موارد، پورش تخيلات ترسآور، فعالیت نفس برتر را آنچنان مختل میکند که فرد کمرو به معنای واقعی عنان عقل خود را از دست میدهد (حالتی ثانوی مثل خوابآلودگی است که شخص را بیاختیار در خود میگیرد)؛ او دیگر نمیداند چه میشنود، چه میگوید و چه میکند. این حالت در نزد پارهای نهتنها در زمان بلوغ (دوره تطبیق یافتن با واقعیتهای زندگی)، بلکه در تمام دوران عمر در فاصلههای کوتاه یا بلند تکرار میشود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1,015.۶۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | ل ژاگو |
نویسنده دوم | پل ژاگو |
مترجم | حسین بنی احمد |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | La timidite vaincue: method pratique pour acquerir l assurance, la fermete et la confiance en soi-me |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۱۱/۲۵ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 22,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ترجمه به شدت ضعیفه و از کلمات بسیار سنگین و نامفهوم استفاده شده.به عنوان دانشجوی رشته مترجمی به جرات میتونم بگم مترجم حتی با ساده ترین اصول ترجمه هم آشنایی نداشته برای مثال همه ضمیر ها ترجمه شده در صورتی که در زبان فارسی به علت وجود شناسه متصل به فعل این کار لازم نیست و یا خیلی جا ها جملات مجهول هستند در صورتی که توی فارسی جملات مجهول کاربرد کمتری دارن و بهتره به صورت معلوم ترجمه بشن و جالب اینجاست که ترجمه ایشون نه از نظر ادبی و نه از نظر علمی ویراستاری نشده. به جای خیلی از اصطلاحاتی که در روانشناسی رایج هستن کلمات مبهم و نامفهوم مثل توانایی مزاجی، نفوذ شخصی، خمودگی ذاتی، ضعف مزاج، نفس اعلی، آزمندی و تزلزل ناپذیری و... استفاده شده که بعضی نه تنها در روانشناسی بلکه حتی در پیکره زبان فارسی هم کاربرد ندارند. معمولا مترجم ها ترجمه شون رو برای مدتی کنار میذارن و بعد مدتی که ساختار متن مبدا از ذهنشون رفت به چشم خواننده کتاب و نه مترجم، ترجمه شون رو اصلاح میکنن ولی به نظر میاد مترجم حتی زحمت این کار رو هم به خودش نداده.
من سی صفحه از کتاب رو تا الان خوندم واقعا ترجمه به شدت آزار دهنده و ضعیفه،به طوری که شما اگه متن کتاب به زبان اصلی رو با گوگل ترنسلیت ترجمه کنید از این بهتره! واژگان سنگین و جملات نامفهوم! خیلی حس بدی هست یه کتابیو بخری و بخوای با شوق بخونی و بعد این شکلی دربیاد.
من مشکل پر رویی دارم، چی کار کنم؟
با اینکه کامنت منفی درباره ترجمه زیاد بود من نمونه رو خوندم و بعدشم کتاب رو خریدم واقعا اونجور که خیلی از دوستان اشاره کردن نیست من الان بیشتر از صد صفحه اش رو خوندم و اصلا از نظرم بد نیست کما اینکه این کتاب سال ۷۷ ترجمه شده واقعا نمیشه به کامنت ها خیلی اعتماد کرد. تا اینجا کتاب خوب و مفیدی برای من بوده و مفهموم رو هم رسونده، بنظرم ایرادش فقط نداشتن ویرگول و ... اینجور چیزاست .
حدود ۲۰ سال پیش در دوره دانشگاه این کتاب رو خوندم. خیلی انگیزه میده. یک دوره کامل متحول شده بودم و حس عالی از زندگی داشتم. فعال شده بودم و خلاصه با زندگی به شدت حال می کردم. ولی افسوس که حدود ۴ ماه بیشتر طول نکشید! این کتاب برای افرادی که مشکل کم رویی دارند عالیه ولی یک نکته آخر کتاب هست که باید رعایت بشه. تکرار تکرار و تکرار آموزه های کتاب تا این آموزه ها جایگزین عادات قبلی بشن وگرنه نمی تونید نتیجه لازم رو از این کتاب بگیرید.
این کتاب واقعا من رو کمک کرد و الان خیلی اعتماد به نفسم افزایش پیدا کرده قبلا با کلی استرس از اینکه ظاهرم خوب نیست و دیگران بهم خیره میشن رنج میکشیدم اما الان خیلییییی بهترم و دیگه توجهی به این چیزا ندارم راجع به استفاده از کلمات که تو کامنت ها هم بهش اشاره شده بود بهتره بگم که این مشکل کتاب نیست که از این واژه ها استفاده کرد این ماییم که باید دایره لغاتمون رو گسترش بدیم
با توجه به نظرات سایر دوستان ترجمه ی دشواری بود و نیاز به تمرکز حواس زیاد برای درک بهتر مطالب بود اما کتاب و محتوای کتاب بسیار کاربردی و تاثیرگذار هست که مشکل ترجمه مانع از خرید کتاب نمیشه بهتر هست عزیزانی که کتاب رو تهیه کردن یکبار با دقت مطالعه کنند مثل دروس دانشگاهی و سپس به زبان ساده و خودمانی برای خودشان خلاصه کنند که تاثیر بسزایی دارد.
من هنوز کتاب رو کامل نخوندم ولی عجیبه که دوستان خیلی ایراد به ترجمه میگیرن. فکر میکنم این ایرادها بیشتر از کمخوانی و کمسوادی دوستان باشه که کتاب یه خرده که دقیق و منظم نوشته بشه براشون میشه ترجمهی بد! ترجمه بسیار زیبا نوشته شده فقط زبانش یه خرده رسمیتره.
ما ادمای کمرو اگه پاسخ سوالی رو نود و نه درصد مطمن باشیم درسته فقط یک درصد احتمال دبیم اشتباهه جوابمون این ریسکو نمیکنیم که جواب بدیم ولی ادم پر رو اگه نود و نه درصد مطمن باشه که جوابش اشتباهه فقط یه درصد احتمال بده که ممکنه جواب درست باشه بازم ریسک میکنه و جواب میده فرق ادم پر رو با کم رو اینه نترسیدن از اشتباه انجام دادن
خوندنش خیلی برام سخته دوست داشتم متن یکم عامیانه تر بود کامنتارو خوندم کسایی که به قول خودشون با سواد تر بودنو کتابای زیادی خونده بودن خیلی راضی بودن از ترجمه ولی من اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم خوندنش نیاز به دقت خیلی زیادی داره که خیلی زمانبره ترجیح میدم یه ترجمه عامیانه ترش رو مطالعه کنم که همزمان با یادگیری لذت هم ببرم.